نکته مهم، تمایل آنچلوتی برای ادامه دادن روش بازی و سبک گواردیولا در فصل جاری میباشد . سبکی که خود کارلتو موفق شد در نیمه نهایی لیگ قهرمانان سال 2014 با 5 گل گواردیولا و این سبک مبتنی بر مالکیت توپ را مغلوب کند.
باید دید آیا امکان دارد با توجه به تفاوتهای ساختاری این دو مربی، صحبتهای آنجلوتی در واقعیت نیز جامه عمل به خود میپوشاند یا نه؟
1- تفاوت در سبک
گواردیولا دارای شخصیتی کمال گراست. حتی خارج از دنیای فوتبال، این گونه افراد مورد اقبال عمومی قرار میگیرند. نزدیک ترین نمونه توصیف این بعد از شخصیت سرمربی جوان و فعلی منچستر سیتی را می توان در دیدار فصل قبل دو تیم بایرن و دورتموند مشاهده کرد. جاییکه که کیمیچ، ستاره نوظهور فوتبال آلمان نمایشی قابل قبول در بازی ارائه کرد اما گواردیولا در انتهای این دیدار، او را مورد شماتت قرار داد.
در نقطه مقابل، کارلتو شخصیتی بسیار آرام دارد و سعی میکند با بازیکنانش یک رابطه منطقی و به دور از تنش برقرار کند. بعنوان مثال، در اولین جلسه تمرینی بایرن، او تنها روی نیمکت نشست و اداره تمرین را به دستیارانش سپرد.
در مادرید، او را به رفتار پدرانه با بازیکنانش میشناسند. کارلتو همیشه سعی بر ایجاد رابطه دوستانه با بازیکنانش دارد. اما از نظر گواردیولا، این شکل از رابطه در اولویت دوم قرار دارد. تعداد زیادی از بازیکنان مثل مانزوکیچ و زلاتان نیز این نکته را تایید میکنند.
شکل روابط آنچلوتی با بازیکنانش، بارزترین نکته در زمان جدایی او از جمع کهکشانیها بود. کریستیانو رونالدو، سرخیو راموس و لوکا مودریچ بازیکانی بودند با ارسال پیامهای جداگانه در شبکههای اجتماعی، از مدیریت باشگاه خواستند تا این سرمربی را در راس کار نگه دارد اما فلورنتینو پرز تصمم دیگری گرفت و رافا بنیتس را جایگزین او کرد.
نوع روابط این دو مربی با بازیکنان کاملا متفاوت است و باید دید سرمربی 57 ساله ایتالیایی چه روالی را در آلیانزآرهنا در پیش خواهد گرفت.
2- تفاوت در تاکتیک
دو تفاوت بسیار مهم و اساسی بین اندیشه های تاکتیکی پپ و کارلتو وجود دارد که به اجمال به بررسی آنها خواهیم پرداخت
* نوآوری
گواردیولا به نبوغ بی چون و چرایی در دنیای فوتبال شهرت دارد. نوآوریهای تاکتیکی، از برنامه های اصلی کاری پپ به شمار میآید و او بارها توانسته است با استفاده از متدهای جدید، سبک جدیدی به دنیای فوتبال معرفی کرده و دوستداران فوتبال را شگفتزده کند.
بدون شک هواداران بایرن، تغییر پست قیلیپ لام و انتقال موفق او به هافبک میانی را از یاد نبردهاند . همچنین انتقال کیمیچ به دفاع وسط و همچنین راست، ژابی آلونسو به هافبک دفاعی و همچنین قرار دادن داگلاس کاستا در جلوی او، از دیگر خلاقیتهای پپ در تغییر پست بازیکنان محسوب میشود . تغییراتی که الزاما به نتیجه مثبت منتهی نمیشود، اما در همه آنها رگه هایی از نوآوریهایی از جنس گواردویولا دیده میشود.
بر خلاف پپ، کارلتو خیلی تمایلی به ایجاد تحول در شرایط تاکتیکی تیم جدیدش ندارد. وی بیشتر تمایل دارد تا به جای تغییرات تاکتیکی، بیشتر با ایبجاد تفاوت در شکل بازی بازیکنانش نتیجه بگیرد. فوتبالی که تیم کارلتو در رئال مادرید ارائه میداد، بر پایه ضد حملات و پرس شدید بر روی تیم مقابل در تمامی نقاط زمین بود. فوتبالی که تیم کارلتو در رئال مادرید ارائه میداد، در زمان مورینیو شکل گرفته بود و با حضور آنجلوتی، به یک بلوغ فوقالعاده رسید.
*قدرت سازگاری
احتمالا اولین هدف آنچلوتی ایجاد یک تعادل مناسب در ترکیب میانی بایرن میباشد. ژابی آلونسو و تیاگو میتوانند این وظیفه را به نحوی احسن انجام دهند. برای نبردهای یکنفره، آرتورو ویدال و رناتو سانچز میتوانند بهترین گزینه باشند و هرجا که نیاز به خلاقیت بود، احتمالا کارلتو از توماس مولر استفاده خواهد کرد. بر خلاف گواردیولا، آنجلوتی قدرت تصمیمگیریهای سریع را دارد و اصلا در مورد بازیکن یا تاکتیک خاصی یکدنده نیست.
نتیجه نهایی
آنچلوتی نسبت به سرمربی سابق بایرن، شخصیت انطباق پذیرتری دارد و به نظر میرسد قصد دارد میراث دار آنچه گواردیولا انجام داد باشد البته احتمالا با توجه به فلسفه فکری آنجلوتی، شاهد ارائه فوتبال منظمتری نسبت به سال گذشته باشیم. برای طرفداران فوتبال آلمان، شباهت سبک کاری او و یوپ هاینکس، معمار سه گانه باشکوه سال 2013، می تواند خبر بسیار خوشایندی باشد. شاید سرمربی سابق میلان و رئال مادرید بتواند رویاهای پپ را تحقق ببخشد.
اتفاق امیدوارکننده برای باواریاییها، این است که کارلتو بر خلاف گواردیولا هرگز قصد ندارد تا تغییراتی پایه ای در تیم ایجاد کند و تنها هدف او، اضافه کردن موارد مفید و مثبتی به شرایط آرمانی حال حاضر هالیوودیهاست.