چند سال قبل که داعش سر از عراق درآورد، برخی نگران امنیت اعتاب مقدسه شدند اما اینجا صاحب دارد. کسی حق تعرض به کربلا ندارد وگرنه با علمدار حسین اباالفضل العباس(علیهالسلام) طرف است. داعش خودش را به جرفالصخر رساند که تا کربلا حدود 40 کیلومتر فاصله دارد. از آنموقع تهدیدها علیه شهر شروع شد. نزدیک محرم بود و حرامیان دوباره برای خیمههای حسینی برنامهای جدید ریختند. مدتی نگذشت که فرمانده سلیمانی پاشنه کفشش را بالا کشید و همراه با همرزمان عراقیاش به جرفالصخر رفت و کار را یکسره کرد. امروز عراقیها به جرفالصخر، جرفالنصر میگویند.
شهرهای کشور درگیر جنگی ناجوانمردانه با دشمن حرامی است. سید سالهاست که در کنج خانهاش در نجف اشرف نشسته است. او همسایه امیرالمومنین است اما سالهاست نتوانسته به زیارت مولا و جدش برود. دو سال قبل از همان کنج خانه فتوایی صادر کرد که اوضاع عراق را دگرگون کرد. سید فتوای جهاد داد. خیلیها ترسیدند که نکند حرف مرجعیت بر زمین بماند، و نماند. جوانها آمدند و پرچمهای «یا لثارات الحسین»شان بالا رفت. شیعه و سنی دعوت مرجعیت اعلای عراق آیت الله سیستانی را لبیک گفتند و روانه میدان جنگ شدند. اینجا مرجعیت حرف اول و آخر را میزند.
پس از این بود که «حشدالشعبی عراق» یا به عبارتی همان بسیج مردمی خودمان شکل گرفت. امروز حشدالشعبی یکی از مقدسترین گروههای عراقی است. روزی نیست که در حرمهای اهل بیت(علیهم السلام) برای نصرت آنها دعا نشود. حتی صندوقهای کمک به حشدالشعبی نیز در حرمها وجود دارد و مردم علاوه بر دعا، با اموالشان از بسیجِ جوانهایشان حمایت میکنند.
اگر یک ناظر منصف نقشه عراق و پیشروی داعش را قبل از فتوای جهاد با نقشه امروز مقایسه کند متوجه میشود که فتوای مرجعیت عراق چطور توانست مردم را از شر داعش و تکفیریها نجات دهد.
بعد از فتوای جهاد، حرم امام حسین(علیهالسلام) حال و هوای عجیبی دارد. دور تا دور حرم عکس شهدای حشدالشعبی دیده میشود. در واقع وقتی در کربلا راه میروی یا عکس رزمندگان را میبینی و یا خودشان را که با لباس رزم آمدهاند تا از ارباب بیکفن اجازه میدان بگیرند.
نصرت و پیروزی عراق روز به روز به مردم مظلوم و جنگزده این کشور، نزدیکتر میشود.