به گزارش مشرق، «اکنون زمان استقلال کردستان فرارسیده است.» این جملهی جان بولتون، نومحافظهکار آمریکایی و نماینده این کشور در سازمان ملل متحد، است. جمهوریخواهان در فضای فعلی دولت آمریکا، جایگاه بسیار درخشانی ندارند؛ خاصه که نئوکان هم باشند. اما بهراحتی نمیتوان از طرح چنین توطئههایی توسط آمریکا گذشت. ازاینرو توجه به چند نکته پیرامون این جمله ضروری است:
1.زمان استقلال کردستان فرارسید است:بولتون در گفتوگو با شبکهی خبری «رووداو» کردستان، دولت عراق را شکستخورده توصیف و اعلام کرد: «اکنون زمان استقلال کردستان فرارسیده است.»[1]این بخشی از پازلی است که توسط ایالاتمتحده پیشتر و در قالب طرح خاورمیانهی بزرگ پیگیری میشد؛ طرحی که عاملان آن نئوکانهای آمریکایی به رهبری جرج بوش پسر بودند. اما چند سالی است که بهدلیل توجه کمتر آمریکا به خاورمیانه و رویکرد دولت دموکرات این کشور مبنی بر عدم توان برای عملیاتی کردن این پروژه، این طرح توان عملیاتی شدن نیافته است.
2. آمریکاییهای مخالف جدایی انگلیس از اتحادیهی اروپا و موافق تجزیهی تمامیت ارضی:یکی دیگر از طنزهای تلخ تاریخ سیاستورزی آمریکا، به رویکردهای متناقض این کشور به حقوق بینالملل برمیگردد. آمریکاییها از یکسو بهشدت با موضوع جدایی انگلیس از اتحادیهی اروپا مخالفت میکنند و از سوی دیگر، برخی از آمریکاییها که اتفاقاً نمایندگی بالاترین جایگاه حقوقی یک کشور (یعنی نمایندگی در سازمان ملل) را برعهده داشتهاند، از تجزیهی یک کشور و نقضحاکمیت تاموتمام دولتها بر سرزمین خویش دفاع میکنند و برای آن نسخه میپیچند. بولتون مدعی شده که خواستار آزادی قوم کُرد است، اما همچنین میخواهد آنها «در منطقهی باثباتی باشند تا از آزادی خود لذت ببرند. کردها میتوانند حاکمیت را خود به دست بگیرند و کسی نمیتواند برخلاف میلشان آنها را در چارچوب عراق باقی نگاه دارد.» این اظهارات هرچند همانطور که اشاره شد، قالب فکری نئوکانها در مورد منطقه است، اما بیتردید گزارهی بسیار خطرناکی است که حقوق بینالملل حاکمیت دولتها بر سرزمینهای خویش را با تردیدهای جدی مواجه میکند و قطعاً میبایست در برابر چنین اظهاراتی از سوی مقامات عراقی و سایر کشورهای منطقه، واکنشهای بازدارندهای صورت گیرد.
3. آمریکاییها بهدنبال متحد قوی در منطقه بهجز ترکیه هستند:ترکیه با یک کودتای نافرجام مواجه بود؛ کودتایی که بیم آن میرفت تمام ساختارهای سیاسی و فرهنگی ترکیه را دگرگون کند و مجدداً قدرت را به دست میلیتاریستها دهد. شبیه همان اتفاقی که در مصر، با پایان زمامداری محمد مرسی افتاد. تحلیلهای گوناگونی درخصوص علل این کودتا وجود دارد که ما در اینجا بهدلیل همسویی یکی از تحلیلها به بحث خود، از یکی از آنها یاد خواهیم کرد. برخی از تحلیلگران معتقدند دولت ترکیه بعد از سرنگونی جت جنگندهی روسی و متعاقباً افتادن در دامان غرب و حمایت از تروریستها، وضعیت داخلی کشور را دچار نابسامانی کرد و همین موضوع سبب شد تا بعد از گذشت چند ماه، به اشتباه بودن سیاستهای خود در منطقه، بهویژه در قبال ایران و روسیه پی ببرد. به همین دلیل ترکها تصمیم گرفتند مواضع خود نسبت به روسیه را تغییر دهند و خواهان روابط مجدد با روسیه شوند، اردوغان از پوتین عذرخواهی کرد و تحریمهای یکجانبهی روسیه علیه ترکیه بهویژه در بخش گردشگری و کشاورزی، برداشته شد. اردوغان با روسیه روابط دوستانهای را ایجاد کرده است و بیم آن میرود که کودتای ترکیه از سوی کشورهای غربی برنامهریزی شده باشد. همهی این موارد سبب شده که غرب و بهخصوص تندروهای غرب بیم آن را داشته باشند که ترکیه دیگر متحدی محکم و قوی برای آنها محسوب نمیشود. لذا تلاش میکنند بالانس قدرت را بهسوی کردها روانه کنند و این همان چیزی است که بایستی ضمن حفظ وحدت در سرزمینهای غرب آسیا، نسبتبه آن هوشیار بود.
4. شکلگیری اسرائیل دوم منطقه، آرزوی اسرائیل:اسرائیلیها بهشدت بهدنبال تقویت موضوع شکلگیری «کردستان مستقل» هستند. چرایی آن نیز مشخص است. بزرگترین منتفع این موضوع، اسرائیل خواهد بود. وجود ریزکشورهای ضعیف در منطقه همواره جزء آمال و آرزوهای اسرائیل در منطقهی غرب آسیا بوده است. ضمن اینکه بین برخی از اقلیمنشینها، روابط پشتپردهی بسیار عمیق با اسرائیل مشهود است. همانطور که علیاکبر ولایتی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور مقام معظم رهبری، اشاره کرده است: «ایالاتمتحدهی آمریکا در حال برنامهریزی برای ایجاد اسرائیل دوم در منطقه است. ایجاد کردستان مستقل یک تهدید بالقوه برای صلح و امنیت بینالمللی است. سناریوی آمریکا از ایجاد کردستان مستقل، بهمعنی دادن زندگی به اسرائیل دوم است.» این همان چیزی است که اسرائیلیها برای تحقق آن لحظهشماری و برنامهریزی میکنند.[2]
5. هوشیاری ایران مانع از تجزیهی منطقه:بیتردید یکی از عوامل اصلی بازدارندهی تجزیهی منطقه، سیاستهای دموکراتیک ایران مبنیبر حاکمیت بیچونوچرای دولتها بر سرزمین خودشان است. ایران با اعلام همبستگی با تمامی دولتهای دموکراتیک منطقه، تجربهی بسیار خوبی در برخورد با تجزیهی کشورهای منطقه داشته است و همین الگوی رفتار صحیح جمهوری اسلامی، که بسیار روشن و شفاف نیز هست، سبب شده است کشورهای منطقه از خطر تجزیه دور باشند. برخورد جمهوری اسلامی سوای از نوع دوستی و دشمنیای است که در منطقه وجود دارد. ایران نهتنها با تحقق و عملی شدن کودتا در ترکیهای مخالفت میکند که سیاستهای همسو با او را در محور مقاومت ندارد و حتی مخالفت شدید با حکومت مردمی سوریه میکند، بلکه با تجزیهی کلیهی کشورهای منطقه که با آرای مردمی مستقر هستند نیز مخالفت میکند. لذا ضروری است که دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشور همین مسیر را طی کند و مواضع خود را درخصوص این فضاسازیهای آمریکاییها، شفاف و بلکه شفافتر سازد. ضروری است که دستگاه دیپلماسی تعریف جدیدی در الگوی دوستی و دشمنی خود متناسب با شاخصهای کلی و اصولی انقلاب اسلامی ارائه دهد و مانع از اجرای افکار سوء آمریکاییها در منطقه شود.*
پی نوشت ها
[1]. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950503001438
[2]. http://dari.sputniknews.com/world/20160719/783522.html
منبع: پایگاه برهان