کد خبر 612294
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۴:۳۶

امام(ره) تجربه نفوذ و انحراف مشروطه، اعدام شیخ فضل‌الله و محوریت روشنفکران لیبرال صدر مشروطه را با هم می‌دید به صورتی که با صراحت لیبرال‌ها را از حکومت خلع کرد و هیچ صفتی مانند وابستگی به اجانب وی را برآشفته نمی‌کرد.

به گزارش مشرق، «عبدالله گنجی» در سرمقاله شماره امروز روزنامه «جوان» نوشت:

اگرچه مبنای فکری امام(ره) در تشکیل نظام دینی ریشه در قرآن و سنت دارد، اما در عینیت بخشی به حکومت در بستر زمان، تجربه های ناکام و کامیاب تاریخی نمی‌تواند مورد توجه قرار نگرفته باشد. تجربه مشروطیت به خاطر حضور سلبی و ایجابی پررنگ علمای تراز اول از یک سو و تولد مردم‌سالاری از سوی دیگر مورد توجه امام(ره) بوده است، اما آنچه قطعی است اینکه انقلاب مشروطه دستاوردی که کمک‌کننده به امام(ره) باشد، نداشت. چراکه مردم‌سالاری مدنظر امام(ره) – در تعبیر مقام معظم رهبری- درون‌دینی بود و امام(ره) آن را از جایی به عاریت نگرفته بود، اما بدون تردید امام(ره) از ناکامی‌های مشروطه فرصت ساخت و از تکرار تاریخی مصائب آن در انقلاب اسلامی پیشگیری کرد.

1- در انقلاب اسلامی دوگانه شرق و غرب که با امریکا و شوروی عینیت می‌یافت از نظر امام(ره) همان دوگانه روس و انگلیس در مشروطه بود. بدون تردید مشروطه توسط انگلیس به انحراف کشیده شد و حاملان آن توسعه ایران را در دوری از دین می‌‌دانستند.

از طرفی روسیه درصدد حفظ منافع خود بود و این چنین روسیه از شاه و انگلیس از مشروطه حمایت می‌کردند و این ملت ایران بود که بدون حامی باقی مانده بود. امام(ره) با طرح راهبرد تغییرناپذیر نه شرقی و نه غربی با صراحت اعلام کرد: «تا من هستم دست ایادی و استکبار در همه زمینه‌ها را قطع خواهم کرد»، لذا انقلاب مشروطه تجربه استقلال‌خواهی و هضم نشدن در سیاست‌های قدرت‌های بزرگ و در یک کلمه تکیه بر مردم و سازش‌ناپذیری را به امام(ره) آموخت.

2- نظام‌سازی از دیگر آورده‌های امام(ره) در انقلاب اسلامی بود که در مشروطه ابتر ماند، ایجاد و معماری سیستمی که هم دین را در عرصه اجتماعی به رسمیت بشناسد و هم نقش مردم را در اداره کشور تثبیت کند شاهکار امام(ره) بود که مشروطه نسبت به آن سردرگم بود. آخوند خراسانی از مشروطه حمایت می‌کرد، مرحوم علامه نائینی به دنبال پیدا کردن مبنای شرعی برای آن بوده و شیخ فضل‌الله تضمینی برای عدم مخالفت مشروطه با قوانینی الهی پیدا نمی‌کرد. اختلاف علما در مشروطه را باید به عدم رشد اندیشه سیاسی شیعه از صفویه تا آن روز ارجاع داد و عدم آمادگی فکری علمای تراز اول جهت مواجهه با پدیده‌های جدید را باید از مهم‌ترین دلایل شکست و انحراف مشروطه دانست. شیخ ابراهیم زنجانی، قاتل شهید شیخ فضل‌الله نوری دهها دلیل ارائه می‌کرد که امکان تحقق حکومت ولایت فقیه وجود ندارد.

راه پیدا کردن آن فرد چگونه است؟ برخورد با تعدد نفرات هم‌تراز و نحوه عزل از جمله مجهولاتی است که شیخ زنجانی برای رد نظام دینی و مبتنی بر ولایت فقیه اعلام کرد. حضرت امام(ره) با طراحی  مجلس خبرگان هم صفات ولی فقیه را از تحول‌پذیری دور کرد و هم مردم را در بالفعل کردن حاکم دینی به رسمیت شناخت و به همه مجهولات صدر مشروطه پاسخ عینی و کارآمد داد.

دغدغه شیخ فضل‌الله این بود که قوانین مصوب مجلس با قانون خدا تطبیق داده شود تا در تضاد و تعارض با آن نباشد و آن را«مشروطه مشروعه» نام نهاد، اما در این مشروعه‌خواهی ناکام ماند. امام(ره) با معماری شورای نگهبان، آن آرزوی دیرینه را محقق کرد و شورای نگهبان را ضامن اسلامیت و سلامت نظام نمود

3- هرج و مرج ناشی از مشروطه به مدت 15 سال تمام ایران را فرا‌گرفت به صورتی که ملت منتظر یک دیکتاتور مقتدر بودند تا آزادی را تقدیم او کنند و امنیت را از او بخواهند. امام(ره) در صدر انقلاب با همین هرج و مرج در قالب تجزیه‌طلبی مواجه بود اما تدابیر امام(ره)، از هرگونه واگرایی جلوگیری کرد. امام تجزیه‌طلبان را به وجه اشتراک خود و آنان(اسلام) ارجاع و اقوام را به سوی مرکزیت نظام سوق داد. امام(ره) اجازه نداد ماحصل انقلاب اسلامی هرج و مرجی باشد که مردم برای رفع آن به دنبال یک دیکتاتور جدید بگردند. امنیت، اقتدار و مردم‌سالاری قبل از آنکه نتیجه اقدامات قهری و روش حکومت باشد محصول قدرت نرمی بود که از قلب و دل امام(ره) ساطع می‌شد. روح اسلام‌خواهی امام(ره) به خودی خود بسیاری از معضلات را حل می‌کرد و مشروعیت دینی وی بسیاری از واگرایی‌ها را پایان می‌داد.

امام(ره) تجربه نفوذ و انحراف مشروطه، اعدام شیخ فضل‌الله و محوریت روشنفکران لیبرال صدر مشروطه را با هم می‌دید به صورتی که با صراحت لیبرال‌ها را از حکومت خلع کرد و هیچ صفتی مانند وابستگی به اجانب وی را برآشفته نمی‌کرد. اختلاف علمای صدر مشروطه آیینه عبرت دیگری بود که امام(ره) از آن بهره جست و از هرگونه چندمحوری یا التقاط در مسیر انقلاب اسلامی پیشگیری کرد. امام به اسلام حقیقی و ناب می‌اندیشید و بین سنت و تجدد گرفتار نیامد. به رفرم اسلامی اعتقاد نداشت اما با اجتهاد در بستر زمان و مکان گره‌های ضد روزآمدی را باز می‌نمود. دو مقوله تحجر و وابستگی خطوط قرمز امام(ره) بود و همین نیز رمز اقبال اجتماعی در عرصه‌ سیاسی شد. بدون تردید تجربه شیخ فضل‌الله، مدرس و کاشانی بسیار برای امام(ره) درس‌آموز بود؛ وی خط کلی حرکت هر سه را تأیید می‌کرد و نه تنها از تجربه صدر مشروطه بلکه از تجربه مواجهه پهلوی‌ها با دین و علما، برای پیدا کردن مسیری کارآمد، دین‌محور، مردم‌باور و مستقل استفاده کرد.