کد خبر 6160
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۳:۰۳

قند هم در دلم آب مي‌شود که عکسم را در سطل‌هاي بزرگ ماست و جاي جارو مي‌گذارند و حتي کارگرهاي شهرداري هم مي‌توانند آخر شب‌ها و صبح‌هاي زود که سوپرها باز مي‌شوند به عکس من لبخند بزنند.

به گزارش مشرق به نقل از شبکه ايران، رجوع به سوپرمارکت‌ها و خريد مايحتاج روزانه يکي از کارهاي روزمره خانواده‌هاي شهرنشين است.
اما اين روزها سوپرمارکت‌هاي محله اغلب به شمايل گيشه‌هاي سينما درآمده‌اند و بيشتر از تبليغ جديدترين بسته‌بندي مواد مصرفي تصوير ستاره‌هايي از جنس سينماي تجاري بر روي پوسترهاي رنگارنگ بر شيشه مغازه‌ها و سوپرمارکتها جا خوش کرده‌اند. آثاري که همچون تنقلات روزانه مثل چيپس و پفک نوآوري‌شان در بسته‌بندي‌هاي جديد خلاصه مي‌شود و از کيفيت محتوايي و عناصر تشکيل‌دهنده (عشق هاي آبکي و ازدواج‌هاي زورکي با حضور) مشابه بهره برده‌اند.
"خوشحالم، خيلي خوشحالم که مي توانيد همين الان هم برويد سوپري محلتان و فيلم من را همراه با پفک و چيپس به خانه‌هايتان ببريد"
اشتباه نکنيد اين تبليغ فيلم را بر سر در سوپرمارکتي محله‌تان نديده‌ايد، بلکه بخشي از تازه‌ترين يادداشت يکي از چهره‌هاي شناخته شده اثار طنز سينمايي است که ضمن تشويق مخاطبان خود به ديدن کار تازه‌اش اظهارات جالبي در خصوص فروش اين آثار در کنارانواع و اقسام آدامس، شکلات و تنقلات داشته است.
اين بازيگر سينما در ادامه يادداشت خود نوشته است که قند هم در دلش آب مي‌شود که عکسش را در سطل‌هاي بزرگ ماست و جاي جارو مي‌گذارند و حتي کارگرهاي شهرداري مي‌توانند آخر شب‌ها و صبح‌هاي زود که سوپر ها باز مي‌شوند به عکس وي لبخند بزنند، چرا که او معتقد است:" آخر آنها معمولن حوصله سر بلند کردن براي نگاه کردن به سر در بلند سينما ها را ندارند ! ..."
وي در باب دليل اين ابراز خرسندي‌اش آورده است: به همه شرافت حرفه‌ام قسم که گاهي فکر مي‌کنم در دل اين مردم ماندگار شدن به همه اين روشنفکر بازي‌هاي مرسوم مي‌ارزد !
بهاره رهنما همچنين در بخشي از يادداشت خود در خصوص انگيزه‌اش براي حضور در آثار ويديويي نوشته است: "پارسال يک قصه عاشقانه بي مووي اما دلچسب به من پيشنهاد شد هم کارگردانش بهمن گودرزي دوست خوب و قديميم بود و هم کار کردن با سروش صحت هميشه برايم وسوسه‌انگيز است از اول هم گفتند فيلم روانه بازار ويديويي مي‌شود. با خودم گفتم: به جاي دور نشستن از گود و نظر دادن، خودم بروم وسط گود ببينم چه خبر است ؟ "
اما تعريف بخشي از داستان اين فيلم به نقل از اين بازيگر: صحنه‌اي در فيلم هست که دو زن عاشق يک مرد که حالا به رفاقت رسيده‌اند تا رقابت تعريف‌شان را از آن مرد براي هم مي‌گويند . لحظه زنانه عجيبي بود حتي براي يک بي مووي و تجربه اش براي من خيلي عجيب!