کد خبر 61626
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۴:۵۰

گویند: پیوسته طی طریق کردی و از ولایتی به ولایت دیگر رفتی و به هر کجا که رسیدی، فرمودی: «خوب جایی است این ولایت!»؛ بدین جهت «ولایتی»‌اش می‌گفتند. مولانا حکیم «لاریجانی» گفت: روزی از او پرسیدم: «سبب طول وزارت تو چیست؛ که چندین کابینه آمده‌اند و رفته‌اند و تو همچنانی که هستی؟!» گفت: «از مدت وزارت، آن به حساب آید که در داخل گذرد. بنگر تا چه سهم از وزارتم، در این ملک سپری گشته است؟!»

به گزارش مشرق، خبر در مطلبي طنز نوشت: آن نور چشم اهل نظر، آن دوستدار سیر و سفر، آن پدرخوانده مردمان سودانی، آن للة پناهندگان افغانی، آن مظهر تدبیر و باکفایتی، خضرالوزرا «علی‌اکبر ولایتی» از یاران شفیق و از ثابتان طریق بود.
گویند: پیوسته طی طریق کردی و از ولایتی به ولایت دیگر رفتی و به هر کجا که رسیدی، فرمودی: «خوب جایی است این ولایت!»؛ بدین جهت «ولایتی»‌اش می‌گفتند. مولانا حکیم «لاریجانی» گفت: روزی از او پرسیدم: «سبب طول وزارت تو چیست؛ که چندین کابینه آمده‌اند و رفته‌اند و تو همچنانی که هستی؟!» گفت: «از مدت وزارت، آن به حساب آید که در داخل گذرد. بنگر تا چه سهم از وزارتم، در این ملک سپری گشته است؟!» دانستم که به این زودی‌ها رفتنی نیست! نقل است که چون به سفر رفتی، سفرنامه‌نویسان به همراه بردی تا شرح کراماتش بنگارند. مولانا «جلال ربیع» گفت: روزی در اجلاس عمومی خمیازه‌ای کشید. دست در دامنش زدم که: «چه حکمت در این بود؟» گفت: «ای جلال! آنجا که چاره‌ای جز شنیدن نباشد، خمیازه فریادرس مردان خداست و هفتاد مرض را بکشد که همنشین «آدمی» اولین آنهاست!» مولانا «بشارتی» گفت: سیزده هزار سفر با او برفتم و کرامت‌ها از او بدیدم. یکی آن که در بلاد «افریقیه» در او نظر کردم؛ از همه سپیدروتر بود و من به تعجب می‌نگریستم. گفت: «یا بشارتی! این کرامت ما با کسی مگوی.» گفتم: «چشم!» نقل است که پیوسته گریان بودی و مریدان خاص را گفتی: «چه خوب بودی اگر این سالی پنج روز را هم به ایران نیامدمی!» و «خواجه حسن شفتی» که از مشایخ طریقه هوانوردیه بود، در حق او گفت: «خدا او را رحمت کناد که تا بود، پا در هوا بود!» ***
ستون «تذکره ‌المقامات» ابوالفضل زرویی نصرآباد، قطعاً پس از «دو کلمه حرف حساب» مرحوم صابری به یادماندنی‌ترین ستون طنز سال‌های بعد از انقلاب است. «تذکره‌ المقامات» که زرویی نصرآباد با نام مستعار ملانصرالدین در هفته‌نامه «گل‌آقا» می‌نوشت، یکی از بهترین نمونه‌های نقیضه‌سازی در طنز فارسی است. این ستون در واقع نقیضه «تذکره الاولیا»ی عطار نیشابوری است. متأسفانه امکان چاپ مجدد کتاب «تذکره المقامات» تاکنون فراهم نشده است. برخی از مقامات آن دوران، امروزه «مقامات»(!) دیگری دارند که بر اثر «اتهامات» و... است. لذا آن تعدادی که قابل نقل باشد را از چاپ اول این کتاب که انتشارات «گل‌آقا» در سال 1376 منتشر کرده تقدیم می‌کنیم. امیدواریم که زودتر چاپ جدید این کتاب را پشت ویترین کتابفروشی‌ها ببینیم. برای ارتباط بیشتر با متن و یافتن ظرافت شوخی‌ها، علاوه بر شناختن «تذکره الاولیا» دانستن برخی مناسبات و اتفاقات زمان نگارش متون، کمک فراوانی به شما خواهد کرد.