حضور 6 مربی طراز اول بین‌المللی در فوتبال انگلیس که هر کدام برای خود وزنه‌ای در فوتبال محسوب می‌شوند و دارای خط تالیف، سبک خاص، و اندیشه‌ مختص به خود هستند را می‌توان جذابترین اتفاق کنونی دنیای فوتبال دانست.

سرویس ورزش مشرق - فصل 17-2016 لیگ برتر انگلیس که از امروز (شنبه 23 مرداد) آغاز خواهد شد، را می‌توان از حیث تعدد مربیان طراز اول جهان بطور همزمان در کنار هم، در تاریخ این کشور بی‌سابقه دانست. در این فصل، 6 مربی از بین برترین مربیان جهان هدایت 6 تیم موفق لیگ برتر را بر عهده دارند. 5 نفر از آنها 5 تیم بزرگ را رهبری می‌کنند و یک نفر دیگر سکان هدایت یک تیم -نه بزرگ- که پدیده به نام لسترسیتی را در دست دارد. به جهت همین تعدد مربیان بزرگ، باید لیگ برتر امسال انگلیس را یک سر و گردن بالاتر از لیگ‌های مطرح دیگرِ جهان و یک اتفاق بزرگ و بسیار جذاب و بسیار فرخنده برای دنیای فوتبال دانست.
 
شاید بهترین تشبیه برای رقابت 6 مربی بزرگ را بتوان کارزار جانفرسای گلادیاتورها در میدان بزرگ رزم دانست که نفس‌گیرترین مبارزه در نوع خود است. باید به نظاره نشست و دید که از میان نام‌های بسیار بزرگی چون ژوزه مورینیو، آرسن ونگر، پپ گواردیولا، آنتونیو کونته،کلودیو رانیِری، و یورگن کلوپ، کدام‌یک موفق می‌شود که جام شکوهمند قهرمانی لیگ برتر انگلیس را بالا ببرد؟

(تاکید می‌شود که در این گزارش، مربیان به ترتیب اولویت و برتری قرار نگرفته‌اند).

 حضور 6 مربی طراز اول بین‌المللی در فوتبال انگلیس که هر کدام برای خود وزنه‌ای در فوتبال محسوب می‌شوند و دارای خط تالیف، سبک خاص، و اندیشه‌ مختص به خود هستند را می‌توان جذابترین اتفاق کنونی دنیای فوتبال دانست. این اتفاق بسیار بزرگ در شرایطی رخ می‌دهد که لیگ‌های مطرح دیگر بین‌المللی هر کدام سودا و آرزوی میزبانی این بزرگان عرصه مربیگری را در خود می‌پرورند.

از جمع این شش نفر، یک نفر آنها که آرسن ونگر باشد، 20 سال تمام است که از سال 1996 با تیم آرسنال در لیگ برتر فعالیت می‌کند. رانیری و یورگن کلوپ هم از سال 2015 با قبول سرمربیگری لستر سیتی و لیورپول عملا به لیگ انگلیس پیوستند. نکته شایان توجه اینکه گرچه از میان 20 تیم حاضر، 10 مربی برجسته در این فصل لیگ برتر انگلیس وجود دارند اما 6 مورد آنها را می‌توان مربیان بزرگ دانست و 4 مورد دیگر همچون «ادی هاو» سرمربی بورنموث، «رونالد کومان» سرمربی اورتون، «اسلاون بیلیچ» سرمربی وستهام، و «ماریو پوچتینو» سرمربی تاتنهام در رده‌های بعدی و به اصطلاح درجه 2 قرار می‌گیرند. لذا، تمرکز این گزارش بر شش نفر مذکور است.

 

1- ژوزه مورینیو

آری ... آقای خاص. مردی که در هر لیگی پا می‌گذارد، آن لیگ هم زیبا می‌شود و هم مملو از خبر و حاشیه و جنجال. در قبال مورینیو فقط دو موضع می‌توان داشت و حال میانی وجود ندارد: ما یا شیفته او هستیم و یا از او نفرت داریم. لیگ برتر امسال انگلیس به لطف وجود او داستان‌های زیادی را در خود خواهد داشت. مرد پرتغالی فصل گذشته را با چلسی به بدترین شکل ممکن گذراند و در میانه راه، آبراموویچ مدیر باشگاه که خیلی هم صبوری بخرج داده بود عذرش را خواست. سپس شایعه شد که وی برای مذاکره دوباره به رئال مادرید نزدیک شده است اما اظهارات ژوزه و پالس‌های مثبت وی به سمت مدیران منچستر، برادران ثروتمند «گلیزر» (مدیران منچستر) را بر این داشت تا بالاخره با او به توافق برسند و سکان هدایت شیاطین سرخ را به دست او بسپارند و حالا به قول «سای برون» مفسر ورزشی مشهور، باید پردشمن‌ترین مربی جهان را در پردشمن‌ترین تیم باشگاهی جهان ببینیم. مورینیو با اینکه در فصل گذشته در چلسی بسیار ناموفق بود اما قطعا باید او را یکی از سه مربی بزرگ لیگ برتر امسال دانست. او ثابت کرده که مربی قدرتمند و بزرگی است و می‌تواند که در این فصل، با رهبری شیاطین سرخ آنها را به قهرمانی برساند.

 

ژوزه، یک سنت دیرینه و همیشگی هم با خود دارد: در فصل اول حضور در هر تیم، برای آن تیم قهرمانی به دست می‌آورد و همچنین بازیکنان بزرگ را به تیم مذکور می‌آورد. باید ببینیم که این سنت امسال هم عملی می‌شود؟ مورینیو، با خرید بزرگانی چون «زلاتان ابراهیموویچ» و «پل پوگبا» و دارا بودن ستارگان دیگر در تیمش، یکی از بهترین ترکیب‌های حال حاضر فوتبال را در اختیار دارد.

اما صرفنظر از بحث فنی، در حیطه خصوصیات شخصی باید مورینیو را یک مربی منظم و با برنامه دانست. در سیستم کاری او نظم و تبعیت از مربی حرف اول را می‌زند و از آن دست مربیانی است که معمولا با بازیکنانش خیلی دوست است اما آن بازیکنانی که هوس طغیان به سرشان نزند و از او اطاعت صرف داشته باشند. در بحث رعایت اخلاقیات حسنه ورزشی، مربی پرتغالی از نمره بسیار ضعیفی برخوردار است. او، یک فرد جنجالی، توهین‌گر، بد اخلاق، و دعوایی است که پیوسته در هر تیمی بوده، یک نفر را به عنوان ابزار کار جنجال‌ها در زمین در اختیار داشته است که از نمونه‌های بارز آن می‌توان به پپه رئال مادرید و کاستای چلسی اشاره کرد.

همچنین، تجربه نشان داده که وی در هر تیمی به جز پورتو و اینترمیلان که بوده، در طی فصل با عده‌ای از بازیکنان و یا دست‌اندرکاران باشگاه شدیدا به مشکل برخورده و نهایتا با دعوا و قهر از آنها جدا شده است. مربی پرتغالی در گفتگو با خبرنگاران انگلیسی، ونگر و رانیری را جزو 6 گلادیاتور حساب نیاورد و فقط 4 مربی را مردان کارزار بزرگ این فصل دانست: «راستش باید بگویم که لیگ امسال خیلی متفاوت است. 4 مربی بزرگ از 4 کشور پرتغال، اسپانیا، ایتالیا، و آلمان. لیگ برتر انگلیس، در این فصل یک سر و گردن از همه لیگ‌های جهان است». باید به انتظار نشست و دید که ماتریس پیچیده ذهن مورینیو، چه خوابی را برای منچستر یونایتد دیده است و هم اینکه آیا ژوزه با توجه به این خصوصیات اخلاقی، می‌تواند بدون پیش‌آمد هر گونه اختلاف و تنش با بازیکنان (بالاخص زلاتان جنجالی) فصل را به پایان برساند؟ و آیا با مربیان دیگر -همانطور که با ونگر به چالش و درگیری رسید- به تنازع و تنش خواهد رسید؟

 

از طرف دیگر، باید بپذیریم که مورینیو مربی بسیار خوب و کاردانی است. روش کار مورینیو استفاده از 1-3-2-4 سنتی مختص به خود است. روشی که انگلیسی‌ها علاقه بسیاری به آن دارند اما حقیقتا در دنیای فوتبال منسوخ شده است. اگر قرار بود این روش در حال حاضر پاسخگو باشد، تیم‌های انگلیسی در لیگ قهرمانان اروپا نتیجه می‌گرفتند و یا تیم ملی انگلیس دست کم در این سالها به یک قهرمانی در یک تورنمت بین‌المللی می‌رسید. فوتبال امروز، هنر استفاده شناور و انعطاف‌پذیر از سیستم‌های تاکتیکی است. عملی که پپ گواردیولا، یورگن کلوپ، و آنتونیو کونته به نحو احسن انجام می‌دهند. بدین ترتیب، کار مورینیو در لیگ برتر امسال انگلیس بسیار سخت است. تکیه کردن او بر 1-3-2-4 می‌تواند وی را به دردسر بیاندازد و چاره‌ای به جز تغییر شناور تاکتیک ندارد. حقیقت موضوع این است که ژوزه اگر بتواند با این حریفان گردن‌کلفتی که دارد با منچستر به قهرمانی در لیگ برتر برسد، کار بزرگی کرده است.

2- آرسن ونگر

مربی فرانسوی، امسال بیستمین سال حضور خود در آرسنال را کامل کرد. او در 10 فصل ابتدایی حضورش در آرسنال عالی کار کرد و سال 2004 که ارسنال بدون شکست پشت سر گذراند را می‌توان سال معجزه‌آسا برای این تیم و ونگر دانست. آنها کاری را کردند که هیچ تیم دیگر در لیگ برتر نکرده است: فصلی بدون شکست در جام‌های مختلف. اما از سال 2004 به بعد، نفرین سنگینی این تیم را فراگرفت و دوره سیاه 9 سال بدون جام را گذراند تا اینکه در سال 2015 تنها موفق به فتح جام حذفی گردید.

تیم ونگر، هنوز هم فوتبال زیبایی از خود ارائه می‌دهد و گرچه سالهاست که دیگر خبری از سحرانگیزی فوتبال او نیست، اما هرگز سابقه نداشته که تا بدین لحظه، در پایان فصل در 4 تیم اول نباشد و طی 17 سال گذشته، همیشه به مرحله حذفی لیگ قهرمانان اروپا راه یافته است. به هر حال، مدیران آرسنال ترجیح داده‌اند که وی را حفظ کنند و از سال گذشته اقدام به باز کردن مشت خود جهت خرج کردن بیشتر برای خرید ستارگان کرده‌اند. از آنجایی که اکثر هواداران آرسنال خواهان جدایی ونگر از تیم خود هستند، اگر امسال در پنجره نقل و انتقالات تابستانی خرید قابل توجهی از سوی وی صورت نگیرد، با توجه به حضور 5 مربی قدر قدرت دیگر، به پایان رساندن فصل در جایگاه یکی از 4 تیم اول رویایی بیش نخواهد بود و ونگر به درهای خروجی باشگاه بسیار نزدیک می‌شود. قطعا، ارسن ونگر مربی کاردان و توانایی است اما فصل 2017-2016 فصلی متفاوت است و سر سازگاری و شوخی با این مربی فرانسوی ندارد.

3- پپ گواردیولا

پپ گواردیولا که یکی از برجسته‌ترین مربیان بین‌المللی است و کوله‌باری از افتخارات با بارسلونا را به دوش دارد، در دوران حضورش در بایرن مونیخ عمکلرد نسبتا خوبی داشت و صرفنظر از عدم کامیابی در لیگ قهرمانان اروپا، باید نمره خوبی به او داد. اواسط سال گذشته بود که اعلام کرد که می‌خواهد از بایرن مونیخ جدا شود و به لیگ انگلیس برود. چندی بعد، این گمانه که وی به منچستر سیتی می‌رود بسیار پر رنگ شد. مدیران بایرن و هواداران این تیم، به ترک باواریایی‌ها از سوی پپ رضایت داشتند و منچستر سیتی هم که از «مانوئل پیگرینی» نه چندان موفق که با آن همه ستاره در حد توقعات ظاهر نشده بود، دل خوشی نداشت و اکنون چه گزینه‌ای بهتر از پپ گواردیولا با تفکری نو و کارنامه‌ای موفق؟

 

گواردیولا را نمی‌توان به هیچ وجه نادیده گرفت. او در 4 سال حضور خود در بارسلونا، 2 بار به قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا و سه بار به قهرمانی در لالیگا رسید. سپس سه فصل در بایرن گذراند و علیرغم عدم کسب قهرمانی در اروپا، سه مقام قهرمانی بوندس لیگا را به ارمغان آورد.

 

حالا پپ، قدم در باشگاه ثروتمندی می‌گذارد که خانه ستارگان بزرگ فوتبال است. اما نکته اینجاست که تفاوت پپ با مربیانی چون پیگرینی در این است که وی در دوران فوتبال خود یک فوق ستاره بوده و مانند زیدان وقتی در مقابل ستارگان بزرگ تیم قرار می‌گیرد، آنها را یارای شاخ و شانه کشیدن برای او نیست چرا که به خوبی جایگاه او را می‌شناسند. لذا، پیش‌بینی می‌شود که شاهد موفقیت مربی اسپانیایی در بین آبی‌های آسمانی شهر منچستر باشیم.

از طرف دیگر، اختلاف عمیق و دیرینه مورینیو و پپ با روبرویی در لیگ برتر، به نظر می‌رسد که عمق بیشتری بیابد و چه بسا در کنار جنگ تاکتیکی و فکری، شاهد ابرو کج کردن‌های بسیار در کنار زمین علیه یکدیگر و تب بالایی که به همین سبب به بازیکنان دو تیم سرایت می‌کند باشیم. بازیهای این دو مقابل یکدیگر را به هیچ وجه نمی‌توان به تماشا ننشست.

4. آنتونیو کونته

او یک مربی احیاگر همچون گاس هیدینک است. وقتی که مورینیو با افتضاح و ویرانی که به بار آورده بود از چلسی اخراج شد، «رومن آبراموویچ» چاره‌ای به جز استخدام فوری گاهس هیدینک به عنوان مربی موقت و در حکم احیاکننده ندید. در آن بحبوحه اسفبار، فقط گاس بزرگ بود که می‌توانست جایگاه چلسی در آخر جدول را کمی عزت بدهد و حداقل فصل با آبروریزی به اتمام نرسد. انصافا هم هیدینگ به وظیفه‌اش عمل کرد و چلسی را فاجعه آبروریزی رهانید. توقع می‌رفت که آبراموویچ با توجه به عملکرد مربی هلندی، قرارداد چند ساله با او به امضا برساند. اما رییس روس باشگاه، ترجیح داد که با توجه به وضعیت مناسب بازار و موقعیت کونته که میل به جدایی از یوونتوس داشت، او را بلافاصله به خدمت بگیرد و اینچنین هم شد.

 

کونته را می‌توان ناجی یوونتوس پس از رسوایی بزرگ «کالچوپولی» در لیگ ایتالیا دانست. پس از آن رسوائی شنیع در سال 2006، بانوی پیر به دسته دوم لیگ ایتالیا سقوط کرد اما در سال 2011 کونته سرمربیگری این تیم را بر عهده گرفت و خون تازه‌ای به رگهای آن دمید. او تا پایان فصل 2014، 5 مقام قهرمانی سری آ را بدست آورد و عزت تمام را به یووه بخشید. در سال 2014 همزمان با مربیگری یووه، هدایت تیم ملی ایتالیا را هم بر عهده گرفت و در یورو 2016 یک تیم تمام عیار به مسابقات معرفی کرد که با بداقبالی در مرحله یک چهارم در مصاف با آلمان حذف شد.

در دنیای فوتبال، کونته را به عنوان استاد تاکتیک می‌شناسند. روش 2-5-3 نوین کونته یک روش خاص در دنیای فوتبال است. او به خوبی در این روش از بالهای یا همان پیستون‌های پر سرعت خود برای اضافه شدن به خط حمله و یا بازگشت به خط دفاع بهره می‌برد. در عین حال، سه مدافع مرکزی وی قادر به ارسال توپهای کوتاه و بلند به نقاط مختلف زمین هستند. شاید این روش در برخی از لیگ‌ها و کشورها به تاسی از کونته به صورت جسته گریخته اجرا شود، اما کمال اجرای این تاکتیک در دستان هنرمند کونته است و لیگ انگلیس که چنین روشی را تا بحال در خود ندیده است، با سبکی نو از فوتبال روبرو می‌شود که در مقابل تیکی تاکای یکسره حمله پپ و 1-3-2-4 سنتی و ضد فوتبال مورینیو و یا فوتبال شناور کلوپ قرار می‌گیرد. فوتبال امروز از بزرگانی چون «الکس فرگوسن» تا گواردیولا و کونته، در طی فصل بارها تغییر تاکتیک به چشم خود دیده است. مربیان اینچنینی بارها از 4-4-2 به 1-1-4-4 و 3-3-4 تغییر تاکتیک داده اند.

5- کلودیو رانیری

در ابتدا باید به این مربی ایتالیایی آفرین گفت. او با دستان خالی موفق شد که تیم تقریبا گمنام «لستر سیتی» را به مقام قهرمانی در لیگ برتر انگلیس برساند. «روباه‌ها» با هدایت او تبدیل به تیمی سرسخت و زهرآلود شدند و در مقابل بزرگانی چون منچستر یونایتد، منسچتر سیتی، لیورپول، آرسنال، و چلسی گردنکشی کردند. به همین جهت است که وی -به رغم اینکه در مقابل 5 نفر دیگر چندان حرفی برای گفتن ندارد- در فهرست 6 گلادیاتور قرار گرفت. قطعا، رانیری به اندازه 5 نفر دیگر صاحب افتخارات نیست اما در بحث نگاه تاکتیکی و نگرش فوتبالی با آنها در یک سطح قرار دارد و دارای امضای شخصی در فوتبال است. منطق قضیه به ما می‌گوید که فقط یک مربی مولف می‌تواند تیمی چون لستر با بضاعت اندک را به قهرمانی در سخت‌ترین لیگ فوتبال دنیا برساند.

نکته در اینجاست که ممکن بود به بسیاری از مربیان خوب دیگر همین تیم لستر را در فصل گذشته سپارد اما هرگز عملکردی چون رانیری را نداشته باشند. رانیری تا پیش از این یک مربی تقریبا غیر قابل اعتماد به حساب می‌آمد و در واقع در فوتبال بین‌المللی چندان او را تحویل نمی‌گرفتند. او، یک بار قبل از سال 2004 که دری به تخته بخورد و «رومن آبراموویچ» مالک چلسی تبدیل به یک ابر ثروتمند شود، از سوی وی از چلسی اخراج شد. اما امسال برای رانیری، سالی بسیار متفاوات است. او باید دست کم 6 بازی دیگر به غیر از بازیهای لیگ برتر و جام حذفی داشته باشد. چرا که به عنوان نماینده انگلیس باید در لیگ قهرمانان اروپا حضور داشته باشد.

یکی از مشکلات بزرگ لستر این است که امسال «انگولو کانته» را از دست داد و با اینکه رانیری اعلام کرده که «ریاض محرز» به آرسنال نمی‌رود، اما ممکن است به تیم دیگر برود. با این حساب، دو ستاره برجسته تیم از آن کوچ کرده‌اند و رانیری می‌ماند و تیمی ضعیفتر. اگر وی بتواند در مقابل غول‌هایی چون مورینیو،‌ گواردیولا، ونگر، کلوپ، و کونته دوام بیاورد دست مریزاد دارد و با خلق یک شگفتی دیگر، گذشته پر از ضعف او برای همیشه از ذهن‌ها پاک می‌شود و از او به عنوان یک مربی خارق‌العاده یاد خواهد ‌شد.

6. یورگن کلوپ

وقتی «برندان راجرز» در سال گذشته، سایه بزرگ ناامیدی را بر دل هواداران لیورپول گسترد، مدیران این تیم دست به کار شدند و با حرکتی کاملا درست و اصولی خبر از توافق با «یورگن کلوپ» یا بهتر بگوییم همان «پروفسور فوتبال» دادند. آنگاه بود که سیل عظیم شعارهای خوشامدگویی برای کلوپ بر دهان هواداران سرمست از خوشحالی سرازیر شد. او، طلایی‌ترین مربی آزاد در دنیای فوتبال بود و با کوله‌باری از افتخار برای دورتموند، راهی لیورپول شد.

 

گرچه یورگن نتوانست تیم آسیب‌دیده لیورپول را به قهرمانی برساند اما نفسی تازه در آن دمید و با شخصیت کاریزماتیک و بسیار پر انرژی خود، فوتبالی بسیار زیبا و هیجان‌انگیز را با لیورپول به نمایش گذاشت. این مربی، در دنیای فوتبال از حیث شخصیت سراسر انرژیک و سبک دوستی با شاگردان خود منحصر به فرد است و خیلی‌ها او را به جای مورینیو «آقای خاص» دنیای فوتبال می‌دانند. انتظار می‌رود که قرمزها با هدایت او، امسال دردسرهای بسیاری را برای 5 مربی بزرگ دیگر فراهم آورند و این امر به طور ویژه گریبانگیر مورینیو کسی که کلوپ به «گربه سیاه» او مشهور است خواهد شد.

فوتبال مولف کلوپ، ترکیبی از تاکتیک شناور، شعورمند، و منظم (که خاصه فوتبال آلمان است) و هیجان و شورانگیزی است. کلوپ را شاید بتوان رفیق‌ترین مربی جهان با شاگردانش نام نهاد. قطعا، با حضور او شاهد فوتبالی ناب در رقابت با حریفان سرسخت در لیگ امسال جزیره خواهیم بود.

شاید اگر بخواهیم در یک جمله به این گزارش پایان مطلوب ببخشیم، بهتر است جمله طلایی یورگن کلوپ زمانی که از او علت پیوستن به لیورپول را جویا شدند را یادآور شویم: «اگر خواهان بزرگترین چالش فوتبالی هستید، پس بهتر است که پا به لیگ انگلیس بگذارید. من با تفاوت و تحولی روبرو هستم که در نوع خود بی‌نظیر است: رویارویی بزرگترین مربیان جهان در یک لیگ با یکدیگر. قطعا، آنها برای تفریح به اینجا نیامده‌اند. آمده‌اند تا انقلاب جذابیت رقابت را در فوتبال رقم بزنند».