با فروپاشی شوروی و مشکل خلاء قدرت در کشورهای جداشده، فرصت‌ جدیدی برای ایران ایجاد شد تا بتواند برخی نیازمندی‌های تسلیحاتی خود را از همسایه شمالی خود تامین کند.

به گزارش مشرق، ایران و روسیه این روزها بیش از هر زمان دیگری به یکدیگر نزدیک شده‌اند. در جریان مذاکرات هسته‌ای، روس‌ها بیش از بقیه با ایران همراهی کردند. دو کشور در موضوع سوریه در کنار یکدیگر ایستادند. پوتین بدون هیچگونه تشریفاتی بلافاصله پس از ورود به تهران به دیدار رهبر انقلاب می‌رود. پای S-300 به ایران باز می‌شود و ایران هم شکایت خود را پس می‌گیرد. فرماندهان نظامی از خرید تجهیزات مهمی مانند تانک و جنگنده از روس‌ها سخن می‌گویند و روسیه تلاش می‌کند تا ایران به عضویت در پیمان شانگهای درآید.

هرکدام از اینها تیتر اخباریست که در ماههای اخیر، تحلیل‌های مختلفی را در حوزه روابط ایران و روسیه به دنبال خود داشته‌ است و همه آنها باهم یک برآیند واحد را نشان می‌دهند: نزدیکی ایران و روسیه به یکدیگر.

خصوصا پس از ماجرای اوکراین و متعاقب آن، تحریم روسیه از سوی غرب، این نزدیکی بیشتر هم شد و بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که وجود دشمن مشترک -آمریکا- نزدیکی دو کشور را بیش از پیش کرده است و این فرصتی را پیش روی جمهوری اسلامی قرار می‌دهد که بتواند یک گام بلند در جهت ارتقاء توانمندی‌های خود بخصوص در حوزه نظامی بردارد.

یک سال پس از وقوع انقلاب اسلامی و ماجرای اشغال سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان انقلابی، ایالات متحده تمام روابط خود با ایران را قطع کرد و جمهوری اسلامی در طول 38 سال تحت اعمال شدیدترین تحریم‌های مالی، تجاری و بویژه نظامی غرب به رهبری آمریکا قرار گرفت.

البته هر دو ابرقدرت شرق و غرب -که عدم وابستگی به آنها یکی از اصلی‌ترین شعارهای انقلاب بود- دشمن انقلاب اسلامی محسوب می‌شدند اما در این میان، قدرت شرقی بنا به برخی دلایل ازجمله -به اذعان خودشان- جلوگیری از افتادن مجدد ایران در دامن آمریکا و یا به دلیل مماشات ایران با فعالیت حزب توده در داخل کشور و ... سیاست دیگری در پیش گرفت و روابط دو کشور اگرچه چند مرتبه تا مروز قطع کامل رفت، اما هیچگاه قطع نشد.

حالا بعد از گذشت 25 سال از فروپاشی قدرت شرق، روابط ایران با میراث‌دار آن، وارد فضای جدیدی شده است.

روابط ایران و روسیه را می‌شود در 3 دوره متفاوت بررسی کرد: نخست وقتی تزارها بر این کشور حکمرانی می‌کردند، دوم بعد از فروپاشی حکومت تزاری و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی که از 1917 میلادی آغاز و در اواخر 1991 فروپاشیده شد و سوم، دورانی که با پایان عصر کمونیسم آغاز شد و اتحاد جماهیر شوروی به کشورهای مستقل متعددی تبدیل گردید.

از زمان دستیابی این کشورها به استقلال، روسیه خود را جانشین قانونی اتحاد شوروی در صحنه بین‌المللی می‌داند؛ هرچند امروز دیگر جایگاه دیروز خود را به عنوان یک ابرقدرت از دست داده‌ است.

*** دوران اول: روسیه تزاری و چپاول ایران

نخستین‌ تماس‌ها و ارتباطات جدی ایرانی - روسی با ماهیت سیاسی و نظامی رسمی، با موضوعی به نام «امپراتوری عثمانی» پیوند خورده است.

تا زمانی که دریای سیاه در انحصار عثمانی بود و آنها حتی بر مناطق شمالی آن مانند شبه جزیره کریمه تسلط داشتند و برخی از مناطق قفقاز شمالی نیز در دست آنها بود، ایران و روسیه فاقد مرز مشترک بودند اما با شکست‌های پی‌درپی عثمانی‌ از قرن 16 تا 18 و به ویژه تصرف مناطق مذکور به وسیله روس‌ها، به تدریج روسیه به مرزهای ایران نزدیک شد.
 

 
این همسایگی ابتدا به خاطر ترس دو طرف از قدرت امپراتوری عثمانی، به نوعی اتحاد در مقابل خطر ترک‌ها منجر شد، اما زمانی که خیال روس‌ها از جانب عثمانی راحت شد، کم‌کم به سمت مرزهای ایران متوجه شده و سرزمین‌های ایرانی قفقاز را تصرف کردند و به این ترتیب نخستین تماس‌‌های نظامی و امنیتی میان دو کشور به وجود آمد و این ارتباطات در دوره قاجار تا مرز تحت‌الحمایگی ایران نیز پیش رفت. (روابط نظامی ایران و روسیه، دکتر جهانگیر کرمی)

* خاطرات تلخ در حافظه ایران

حافظه تاریخی مردم ایران بخصوص از آن مقطع، خاطرات تلخی از استعمار و چپاول و غارت آب و خاک این کشور را در خود دارد؛ روزگاری که حاکمان و سیاستمداران روس هرچه در توان داشتند برای دست اندازی بیشتر بر منابع اقتصادی بکار بستند.

جنگ‌های ایران و روس در واقع از زمانی شروع شد که روس‌ها برای عمل به توصیه «پتر کبیر» دست به کار شدند.

پتر کبیر یا پتر یکم، نظریه ضرورت دستیابی روس‌ها به آب‌های آزاد (خلیج فارس و اقیانوس هند) را مطرح کرد و ایران را مسیری برای دسترسی به این مهم می‌دانست اما چون در آن مقطع یک حکومت مقتدر در ایران وجود داشت (افشاریان)، امکان دست‌اندازی به ایران برای روس‌ها فراهم نشد.

تزارها -سال‌ها بعد- زمانی دست به این کار زدند که حکومت مرکزی -قاجارها- را ضعیف دیدند.

روس‌ها برای تسلط بر ایران، جنگ‌های متعددی به راه انداختند که این جنگ‌ها در پایان به تحمیل قراردادهایی نظیر «ترکمانچای» و «گلستان» ختم شد که بزرگترین ضربه نظامی، اقتصادی و سیاسی را در قرن نوزدهم بر استقلال ایران وارد کرد.
 
 

ضربات ناشی از این دو قرارداد بر استقلال ایران، فرصت لازم را برای سوءاستفاده انگلستان نیز فراهم ساخت به طوریکه تحمیل قرارداد ترکمانچای توسط روسیه و قرارداد 1857 پاریس توسط انگلیس به ایران، عملاً دولت‌های روس و انگلیس را به حاکمان بلامنازع در سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل کرد.

در خلال این دوران، استیلای روس‌ها بیش‌ازپیش شد. آنها نه‌ تنها با تصرف اراضی ایران و ضمیمه‌ ساختن آن به خاک خود مرزهایشان را گسترش می‌دادند، بلکه شاه ایران را با اعطای وام‌های سنگین، عملا به خود وابسته می‌کردند.» (عصر ایران)

این وضعیت تا اواسط حکومت احمدشاه (آخرین شاه قاجار) ادامه داشت تا اینکه در اواخر سال 1917 میلادی (1296شمسی) و به‌دنبال چالش‌های ناشی از جنگ بین‌الملل اول و سپس پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه، تحولات عمیقی در روابط دو کشور صورت گرفت.

ملت ایران در آن دوران خاطره تلخ دیگری هم از روس‌ها داشتند و آن هم به توپ بستن مجلس شورای ملی در 2 تیر 1287 (زمان حکومت محمدعلی شاه قاجار) توسط نیروهای قزاق به فرماندهی «کلنل ولادیمیر لیاخوف» بود که نهایتا به دستگیری سران جنبش مشروطه انجامید.

*** دوران دوم: اتحاد جماهیر شوروی؛ از پهلوی تا پایان جنگ تحمیلی 8 ساله

پیروزی بلشویکها (اکثریت) در روسیه، سیاست خارجی این کشور را دستخوش تحولات اساسی کرد.

رهبران انقلابی به‌منظور جذب ایران در مدار اتحاد شوروی، تمام امتیازات اخذ شده در زمان روسیه تزاری را باطل اعلام کردند و در اولین اقدام، قرارداد 1907 منعقد شده میان انگلیس و روسیه تزاری لغو شد؛ قراردادی که این دو کشور طی آن، ایران را به سه منطقه شمال (تحت نفوذ روسیه)، جنوب (تحت‌ نفوذ انگلیس) و مرکز (بی‌طرف) تقسیم کرده بودند.

 
 
شاه جوان ایران در پایان کنفرانس تهران اجازه یافت با ژوزف استالین ملاقاتی کوتاه داشته باشد 

لنین در 16 دسامبر1917 (25 آذر 1296) طی اعلامیه‌ای تمامی قراردادهای استعماری گذشته -ازجمله با ایران- را ملغی اعلام کرد هرچند مناطق جداشده ایران هرگز برنگشت.

 
 محمدرضا پهلوی در بازدید از میدان سرخ مسکو 
 
 سقوط تزارها و روی کار آمدن حکومت جدید با شعارهای جدید و نیز نفرت مردم ایران از استعمار انگلیس، موجب خوشبینی نسبت به روس‌ها در داخل ایران شد اما اندکی بعد از انقلاب اکتبر در روسیه، ایران نیز در حال گذار از دورانی به دوران جدید بود. کودتای اسفند 1299، ایران را در جرگه متحدان استراتژیک انگلیس -و بعدها آمریکا- قرار داد که شوروی بزرگترین دشمن آن بود و این وضعیت با فراز و فرودهایی، تا بهمن 1357 (پیروزی انقلاب اسلامی) ادامه یافت.

* حزب توده سیاست‌های شوروی را در ایران دنبال می‌کند

6 سال بعد، رضاخان که سردمدار کودتای اسفند 1299 بود، به خواست انگلیس‌ها بر مسند پادشاهی ایران نشست اما چند سال بعد و در خلال جنگ بین‌الملل دوم، تمایلاتش به سمت آلمان هیتلری بیشتر شد.

این نزدیکی به آلمان‌ها خشم انگلیس‌ها را در پی داشت و باعث شد رضاخان را از پادشاهی عزل و پسر جوان وی -محمدرضا- را جایگزین او کنند.

در شهریور 1320، سه نیروی خارجی به بهانه این که ایران به دست آلمان نیفتد و آلمان از طریق ایران به منابع نفتی قفقاز دست پیدا نکند، به ایران آمدند.

2 سال بعد، آمریکا و انگلیس پس از «کنفرانس تهران»، نیروهای خــود را بیرون بردند ولی شوروی ماند و دست به تشکیل یک حکومت محلی در آذربایجان ایران به نام «حزب دمکرات» بــه رهبری «پیشه‌وری» زد.
 
 روس‌ها نهایتا با شــکایت ایــران بــه شــورای امنیــت و نیز تهدید هسته‌ای امریکا در کنار سیاســت‌های قــوام، از ایــران خارج شدند و حکومت دست نشانده آنها در آذربایجان نیز برچیده شد.

اما این پایان دخالت روس‌ها در ایران نبود.
 
 آنها سیاست های خود را از طریق حزب توده در ایران دنبال کردند بــه گونــه ای کــه تــا سال‌های بعــد از پیــروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان حکومت ایران با مسأله چپ و کمونیسم در کشور مواجه بود.» (سیر تحول روابط ایران و روسیه. عباس ملکی)

* پهلوی دوم و نیم نگاهی به شرق

حکومت پهلوی اگرچه یک حکومت آمریکایی و غربی بود و سیاست‌های آنها در ایران اجرا می‌شد و آنها نیز همواره سعی می‌کردند ایران را از همسایه شمالی خود بترسانند، اما محمدرضا پهلوی در برخی مقاطع برای رفع نیازها، نیم نگاهی هم به شرق داشت بطوریکه در سال 1970 پذیرفت کــه بــه شوروی گاز بفروشد و خطوط لوله‌ انتقال از جنوب بــه سمت آستارا و از آنجا به شوروی کشیده شد. (سیر تحول روابط ایران و روسیه. عباس ملکی)

در حقیقت روابط ایران و همسایه‌ شمالی‌اش در دوران پهلوی دوم، تحت تأثیر متغیر سیستمی نظام بین‌الملل، یعنی فضای ناشی از رقابت دو ابرقدرت شرق و غرب بود و پی گرفتن رابطه‌ حامی‌ـ‌پیرو میان آمریکا و ایران ‌ـ‌که با دکترین سد نفوذ ترومن روندی آشکار به خود گرفت‌ـ و نیز تلاش سران شوروی برای افزایش نفوذ در ایران از طریق گرفتن امتیازهای مختلف، سبب شد تا همواره با سوءظن به روابط دو همسایه نگریسته شود.

در عین حال پدید آمدن فضای تنش‌زدایی در روابط دو ابرقدرت در اوایل دهه‌ 60 میلادی، از تنش میان دو کشور تا حدودی کاست و فضای همکاری و مشارکت را تا حدی جایگزین کرد. این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و در این مدت شاهد شکل‌گیری دوره‌ای از هم‌زیستی مسالمت‌آمیز در روابط ایران و شوروی بودیم. (محمدرضا چیت‌سازیان؛ پژوهشگر تاریخ معاصر/ برهان)
 
 در این مقطع (پهلوی دوم) دولت شوروی ضمن تلاش برای افزایش توان نظامی و استراتژیک خود در مقابل غرب، سعی می‌کرد کشورهای جهان سوم از جمله ایران را نیز به سمت خود جذب کند و از این‌ رو به محمدرضا پهلوی پیشنهاد می‌کرد روابط دوجانبه را در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی گسترش دهد.

دولت ایران به دلیل وابستگی به غرب، به پیشنهادهای شوروی مبنی بر «گسترش روابط سیاسی و نظامی»، به‌گونه‌ای محتاطانه جواب رد می‌داد اما در زمینه‌های اقتصادی و بازرگانی، روابط دو کشور رو به گسترش بود.

به واسطه همین امتیازات اقتصادی و بازرگانی که رژیم شاه به شوروی اعطا می‌کرد، دولت شوروی در قبال سیاست‌های حکومت ایران نسبت به مسائل خلیج‌فارس و جهان غرب بردباری بیشتری نشان می‌داد. (سایت خبری تحلیلی عصر ایران)

در سال‌های آغازین دهه 60 میلادی، مسکو و تهران توسعه ارتباطات خود را در زمینه نظامی نیز آغاز کردند به طوریکه طی حدود 15 سال تا پیروزی انقلاب اسلامی، صدها متخصص نظامی روس به ایران کمک کرده و بیش از 500 افسر ایرانی نیز در اتحاد جماهیر شوروی مشغول به تحصیل شدند. (سایت خبری تحلیلی تابناک)

علاوه بر آن، مسکو برخی فناوری‌ها در حوزه رزم زمینی، نیروی مهندسی و توپخانه را نیز به ایران فرستاد که از جمله آنها انواع خودروهای زرهی، سیستم‌های ضدهوایی، سیستم‌های موشکی کوتاه‌برد، انواع توپ‌ها، کامیون‌های ماز، تانک‌های مخصوص پل گذار و تور مین جمع کن بود.

برخی از این تجهیزات عبارت بودند از: BTR 50 Khashayar

BTR-60
BM-21 کاتیوشا
Zu-23
علاوه بر اینها موشک Sam7 (با نام سهند٣) و RPG-7  نیز در داخل ایران تولید می شد.

در کنار اینها، احداث مراکز تعمیرات تسلیحاتی در اصفهان و شیراز و نیز ساخت مجتمع کارخانجات «babak» برای تعمیرات اساسی توپخانه، زرهی و خودرویی در اطراف تهران، کم کم ایران را به یکی از شرکای اصلی اقتصادی، تجاری و حتی نظامی شوروی در خاور میانه و خاور نزدیک تبدیل می‌کرد.

* رویکرد شوروی در قبال انقلاب اسلامی

«پس از وقوع انقلاب اسلامی، روس‌ها در آغاز به خوبی در نیافتند که در ایران چه می‌گذرد و با وجود جاسوس‌های زیاد خود، گزارش‌هایی که بـه مسکو می‌رفت، این بود کـه این حوادث، همان «ارتجاع سیاه» است که می‌خواهند ایران را به آشوب بکشانند.»

اندکی بعد سیاستمداران شوروی موضعی محتاطانه در قبال انقلاب مردم ایران در پیش گرفتند و حتی شوروی نخستین کشوری بود که برای ایجاد روابط خوب با حکومت تازه در ایران تلاش کرد.
 


مسلماً مسایلی نظیر سقوط شاه، تضعیف آمریکا و خروج ایران از پیمان سنتو موجبات خرسندی شوروی را فراهم می‌آورد و باعث شکست اردوگاه غرب به عنوان رقیب اصلی شوروری می‌شد اما تهاجم شوروی به افغانستان و اتخاذ موضعی سخت از سوی امام خمینی(ره) علیه سیاست‌های شوروی، روابط دو کشور را دچار تنش‌هایی کرد.

«لیتو گرادف» اولین سفیری بود که به حضور امام(ره) رسید و حتی روس‌ها این قدر دولت ایران را به خود نزدیک احساس کردند که در دسامبر 1979حکومت شوروی، با فرستادن سفیر خود به خدمت حضرت امام(ره) اعلام کردند که به لحاظ تحولاتی که در افغانستان پیش آمده و جنگ و خونریزی، ما تصمیم به حمله به افغانستان گرفته‌ایم.

امام(ره) در جواب وی به شدت واکنش نشان داده و روس‌ها را از انجام این کار برحذر می‌دارد اما سفیر شوروی می‌گوید: «مشکلی پیش نمی آید» و امام(ره) پاسخ می‌دهند: «شما شکست خورده از آنجا برخواهید گشت.» (سیر تحول روابط ایران و روسیه. عباس ملکی)

* ابرقدرت‌های شرق و غرب متحد می‌شوند

نظام جمهوری اسلامی ایران در بهمن 1361 (فوریه 1983) در پی تحرکات مخفیانه حزب توده در داخل کشور و اتهام این گروه به تلاش برای براندازی نظام، تمامی سران این حزب را دستگیر و 18 نفر از دیپلمات‌های شوروی را نیز از ایران اخراج کرد که نتیجه آن به سردی گراییدن روابط میان دو کشور بود.
 
 ز طرف دیگر کشور عراق به طور سنتی در شمار اقمار شوروی محسوب می‌شد و بیش از 70درصد تجهیزات نظامی این کشور نیز شرقی بود (هرچند به صورت محدود با ایران هم ارتباط داشتند) با این حال پس از دستیابی ایران به موفقیت‌هایی در میدان جنگ با رژیم بعث عراق، مسکو جانب بغداد را گرفت و شروع به حمایت تجهیزاتی بیشتر از عراق کرد و این شاید یکی از معدود مقاطعی باشد که دو ابرقدرت شرق و غرب (شوروی و آمریکا) علی رغم تمام دشمنی با یکدیگر، با هم علیه یک هدف -نظام جمهوری اسلامی- متحد شدند.

* آخرین نفس‌های کمونیسم

3 سال بعد از به قدرت رسیدن «میخائیل گورباچف» در شوروی و در پی سیاست‌های جدید این دوره که یکی از آنها خروج ارتش سرخ از افغانستان بود، از سال 1989 (1367 شمسی) روابط جدیدی میان تهران و مسکو آغاز شد.

اواخر همان سال (11 دی ماه 67 و اولین روز سال 1989 میلادی) امام خمینی(ره) نامه‌ای تاریخی به گورباچف نوشته و نسبت به آینده شوروی و اینکه «از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد»، به وی هشدار داد و دبیرکل حزب کمونیستی شوروی را به مطالعه متون اسلامی دعوت کرد.
 
 
 گورباچف بعدها از توجه نکردن به پیام رهبر ایران ابراز پشیمانی کرد و گفت: مخاطب پیام آیت‌الله خمینی از نظر من، همه اعصار در طول تاریخ بود 
 
 مدتی بعد «ادوارد شوارد ناتزه» وزیر امورخارجه شوروی جواب گورباچف را به تهران آورد ولی چون در آن به صورتی دیپلماتیک جواب داده شده بود، امام(ره) آن را جدی نگرفت.
 
 * سفر اولین مسئول بلندپایه ایران به مسکو

در ژوئن 1989 (خرداد 1368) «هاشمی رفسنجانی» رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در صدر هیاتی بلندپایه از مسکو دیدار کرد و این نخستین سفر یک مقام عالیرتبه جمهوری اسلامی ایران به اتحاد جماهیر شوروی بود که طی آن، اولین گام عمده در برقراری مناسبات دو جانبه بر مبنایی محکم برداشته شد.

هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز 30 خرداد 68 می‌نویسد: «ساعت 11 به سوی مسکو حرکت کردیم. قبل از ما هواپیمای دیگری همراهان را برد. هیات همراه خیلی بزرگ است؛ به خاطر کارهای فراوان در دستور کار مذاکرات، ترکیبی از دولت و مجلس و نظامی و... در هواپیما مذاکرات و مشاوره انجام شد.»
 
 به گفته هاشمی رفسنجانی، از هیات اعزامی ایران استقبالی در حد سران دیگر کشورها صورت می‌گیرد و دیدار با گورباچف نیز فضایی دوستانه و صمیمی دارد: «در کاخ کرملین مورد استقبال گورباچف قرار گرفتیم. برخورد اول گرم و صمیمانه بود. عکاس‌ها و فیلمبرداران عکس و فیلم تهیه کردند. بلافاصله در یکی از سالن‌های کاخ با حضور جمعی از همراهان من و شخصیت‌های شوروی مذاکرات رسمی شروع شد. در این مذاکرات صحبت‌ها کلی و دوستانه و مثبت بود. سپس جلسه را با حضور وزرای خارجه و سفیرمان و مترجمی برای دو طرف خصوصی کردیم. در جلسه خصوصی مذاکرات در مورد مسائل سیاسی، فنی، اقتصادی و نظامی، صریح و صمیمی بود. دو جلسه مجموعاً دو ساعت طول کشید و دو طرف راضی بودند.»
 
 
در سفر مهم رئیس مجلس وقت به مسکو، نظامیان حضور پررنگی داشتند 
 
 نهایتا در جریان این سفر 4 روزه، چندین توافقنامه همکاری میان ایران و شوروی به امضا رسید که بازتاب‌ گسترده‌ای در جهان داشت.

یک موافقت‏نامه مقدماتی تسلیحاتی نیز میان طرفین به امضا رسید و مسکو موافقت خود را به منظور تقویت ظرفیت دفاعی ایران اعلام کرد.

*** دوران سوم: فروپاشی شوروی و آینده روابط با ایران

در شرایط پس از جنگ، مسئله بازسازی سیستم‌ها و تجهیزات آسیب دیده و تقویت بنیه نظامی نیروهای مسلح مطرح شد اما اوج گیری کشمکش بین گورباچف و یلتسین در داخل شوروی در اواسط سال 1990 بر روابط ایران و شوروی نیز تاثیری سوء گذاشت. عناصر هوادار یلتسین با سیاست پیشین شوروی مبنی بر توسعه روابط دوستانه با ایران موافق نبودند.
 
 * روسیه از مرزهای ایران دور می‌شود

با فروپاشی شوروی و مسائلی که در مناطق جدا شده از مسکو به وقوع پیوست و نیز مشکل خلاء قدرت در آنجا، فرصت‌های جدیدی برای همکاری دو کشور ایجاد شد و حذف سایه مسکو از بیش از 2هزار کیلومتر مرز مشترک با ایران و دور شدن آن تا فاصله‌ای بیش از 400 کیلومتر، شرایط را کاملاً متحول کرد.

البته سیاست خارجی روسیه در سال‌های نخست پس از فروپاشی، جایگاه مناسبی برای جمهوری اسلامی ایران قائل نبود و حتی ایران را به عنوان یک کانون تهدید برای منافع خود در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز می‌پنداشت به طوری که در سال 1372، روابط دو کشور تا مرز قطع شدن پیش رفت اما بعدا این روابط مجددا ترمیم شد و به سطحی رسید که حتی وزیر خارجه وقت کشورمان در سال 1375 اظهار داشت: «روابط تهران-مسکو در بالاترین سطح در تاریخ معاصر است.» (روابط نظامی ایران و روسیه، دکتر جهانگیر کرمی)

* تامین نیازها از شرق

در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران با محدودیت تسلیحاتی روبه‌رو بود، کشورهای حوزه خلیج فارس به انواع پیچیده‌ای از سخت‌افزار نظامی و تسلیحاتی دسترسی داشتند.

کشورهای عربی خلیج فارس در برخورد با شرایط منطقه‌ای شکل گرفته، تعداد قابل توجهی از تانک‌های آمریکایی، فرانسوی، ایتالیایی روسی و برزیلی را برای نیروی زمینی خود به کار گرفتند و علاوه بر آن، به انواع هواپیمای جنگنده جدید نیز دست یافتند که برای جنگ‌های منطقه‌ای دارای قابلیت کاربرد دفاعی-تهاجمی بودند.

از جمله این هواپیماها باید به هواپیماهای اخطار سریع (آواکس) آمریکایی، میگ‌های مدل 25 و 29 روسی، هواپیماهای تورنادو، سوخو 24 و 25، میراژ F-1 و 2000، و جنگنده‌های F-15، F-16 و F-18 اشاره داشت.

علاوه بر اینها باید انواع موشک‌های خریداری شده را نیز در نظر گرفت که این جنگ‌افزارها، توان عملیاتی کشورهای حوزه خلیج فارس را چند برابر افزایش داد.

از این طرف، 10 سال تحریم ارسال سلاح از سوی غرب و 8 سال جنگ تحمیلی، موجب کاهش بنیه نظامی جمهوری اسلامی شده بود.

در دوره جنگ تحمیلی و به‌ویژه از سال 1367 به بعد، ایران در پی روابط با دولت‌هایی بود که ضمن حفظ استقلال کشور و عدم وابستگی به آنها، بتوان برخی تسلیحات و تکنولوژی‌های موردنیاز را از آن منابع وارد کرد.

دولت‌های اروپایی به دلایل مختلف نه‌تنها حاضر به انتقال جنگ‌افزار به ایران نبودند، بلکه حتی برای تکنولوژی‌های دومنظوره نیز محدودیت‌های گسترده‌ای ایجاد کردند. ازاین‌رو، گزینه‌های پیش روی جمهوری اسلامی ایران، به کشورهای چین، کره شمالی و روسیه محدود شده بود.

کشور چین به دلیل فشار آمریکا، حاضر به تأمین سلاح‌ها و تکنولوژی‌های موردنیاز ایران نبود و کره شمالی نیز از نظر تنوع فن‌آوری‌ها محدودیت‌هایی داشت، لذا گزینه روسیه، به‌عنوان مناسب‌ترین طرف تأمین‌کننده جنگ‌افزار مطرح شد.

بر اساس موافقت‌نامه 15 میلیارد دلاری ایران و شوروی در سال 1368، (1989) حدود 2 تا 4 میلیارد دلار به خرید جنگ‌افزار و تکنولوژی‌های مرتبط با آن اختصاص یافت و در سال 1380 نیز علی رغم فشارهای آمریکا، روس‌ها با لغو توافق‌نامه گور ـ چرنومردین (در سال 1995 که بر اساس آن، پس از اتمام زمان قرارداد ده ساله 1989، نبایستی قرارداد دیگری در زمینه نقل و انتقالات تسلیحاتی منعقد شود)، سند همکاری‌های دفاعی-نظامی 10 ساله‌ای را با وزیر دفاع ایران -که به مسکو سفر کرده بود- امضا کردند.
 
 اولین زیردریایی کیلوکلاس با نام «طارق» در سال 1371 خریداری شد و 2فروند دیگر از همین کلاس نیز (با نام نوح و یونس) در سال‌های 72 و 74 وارد کشور شدند. 

خبرگزاری اینترفاکس به نقل از کارشناسان روس گزارش داد که همکاری‌های نظامی با ایران سالیانه 300 میلیون دلار برای مسکو درآمد خواهد داشت.

این‌بار ایران به‌طورجدی شریک تسلیحاتی مسکو شده بود بطوریکه بر اساس برخی آمارها، بین سال‌های 1368 تا 1374، ایران معادل 5 میلیارد دلار از روسیه تسلیحات نظامی وارد کرده است.

در بهمن 1374 خبرگزاری اینترفاکس از میزان مبادلات نظامی دو کشور که بالغ‌بر فروش 437 میلیون دلار تجهیزات روسیه بود خبر داد و اعلام شد که روسیه و ایران برای یک برنامه همکاری‌ بلندمدت سیاسی و نظامی توافق به‌عمل آورده‌اند و ایران را سومین خریدار بزرگ تسلیحاتی (بعد از چین و هند) از روسیه عنوان کردند.

* ورود تجهیزات جدید از زیردریایی‌های دیزلی تا جنگنده‌

بر اساس مطالبی که طی سال‌های دهه 1990 در نشریات و سایت‌های اینترنتی منتشر شده، مهم‌ترین سلاح‌ها و تکنولوژی‌هایی که جمهوری اسلامی ایران از روسیه خریداری نموده به‌شرح زیر است:

3 فروند زیردریایی دیزلی کیلو کلاس (تایپ ٨٨٧)، جنگنده‌های MiG-29A/UB و Su-24MK، بالگرد‌های Mi-17، تانک T-72، نفربرهای B.M.P1 و B.M.P2، انواع موشک‌انداز و توپ‌های دوربرد، مین‌های هوشمند، اژدرهای دوربرد هدایت‌شونده و اجازه تولید موشک ضد تانک کورنکورس و موشک پدافندهوایی S-200.
 
 آمریکا برای ایجاد محدودیت در همکاری با ایران، فشار مضاعفی بر روسیه آورد که البته روس‌ها نیز گاه به فشارهای آمریکا پاسخ مثبت داده و در برخی موارد نیز مقاومت کرده‌اند.

ازجمله این محدودیت‌ها، پروتکل سری «گورـ چرنومردین» بود که در می 1995 (اردیبهشت 1374) میان معاون رئیس‌جمهور آمریکا و نخست‌وزیر روسیه امضا شده بود.

مطابق این سند، روسیه متعهد شد با ایران قراردادهای جدید تسلیحاتی امضا نکند و اجرای قراردادهای امضا ‌شده را نیز تا پایان سال 1999 خاتمه دهد.

در مقابل، دولت آمریکا قول داده بود در مورد پروژه‌های جاری روسیه و ایران سروصدا نکند و مسئله مجازات روسیه را (مطابق با قانون 1992) درخواست نکند چراکه مطابق با قانون سال 1992، دولت ایالات‌متحده موظف است کشورهایی که به دولت‌های -به عقیده آمریکا- حامی تروریسم اسلحه می‌فروشند را مجازات کند. (روابط نظامی ایران و روسیه، دکتر جهانگیر کرمی)

* دست ایران در پوست گردو می‌ماند

بدون شک در مقطع پس از جنگ که بسیاری از سامانه‌ها و تجهیزات مهم یا از بین رفته و یا دچار استهلاک زیاد شده بود، تامین نیازهای تسلیحاتی کشور خصوصا از رقیب سنتی آمریکا اقدامی هوشمندانه و موثر بود چراکه ایران در قطع ارتباط کامل با ایالات متحده قرار داشت و می‌توانست از دشمنی میان دو قدرت مطرح جهان کمال استفاده را بکند اما این رابطه با روس‌ها چندان هم بی‌دردسر نبود و آنها در پروژه‌های بسیاری که حتی پول آن را نیز دریافت کرده بودند، کارشکنی‌هایی صورت دادند.

به عنوان مثال، در مقطع خرید جنگنده‌های میگ 29، پس از ورود فالکروم‌های خریداری شده به ایران، روند عملیاتی شدن این جنگنده‌ها «به دلیل مشکلات ایجاد شده توسط روس‌ها» مورد رضایت ایران قرار نگرفت و اگر جسارت و توان بالای متخصصان ایرانی نبود، به دلیل «پشتیبانی ناقص و نامطلوب روس‌ها» فالکروم‌های ایرانی نیز مانند برخی کشورها از رده خارج می‌شدند.

در واقع با وجود «در دسترس نبودن برخی دفترچه های فنی» که باید تحویل داده می‌شد، میگ‌های نهاجا نه تنها از پا نیفتادند بلکه روند نگهداری آنها نیز بهتر شد و در چند سال اخیر، چندین فروند از این پرنده‌های زمین‌گیر شده به خط پروازی بازگردانده شدند.

این کارشکنی‌ها و عدم ارائه مطلوب خدمات در موضوع خرید پرنده‌های سوخو نیز مشهود بود.

این هواپیما که به صورت استاندارد باید به تسلیحات دورایستا مجهز باشد، از ابتدا با توانمندی کامل عمل نمی‌کرد ولی چند سال گذشته را باید سال‌های تجدید حیات این پرنده برای نهاجا دانست زیرا قابلیت‌های متنوعی از این هواپیمای ارزشمند احیا شد که از آن جمله می‌توان به قابلیت سوختگیری هوایی جنگنده از جنگنده اشاره کرد. (پایگاه خبری تحلیلی مشرق)

عملکرد روس‌ها در خصوص تعمیرات و خدمات فنی زیردریایی‌ها هم جالب توجه بود.

به گفته امیر دریادار عباس زمینی فرمانده فنی نیروی دریایی ارتش در این باره توجه کنید: «زمانی که می‌خواستیم تعمیرات زیردریایی طارق را آغاز کنیم، کشور سازنده آن، روسیه سعی می‌کرد برخی مکانیزم‌های حساس و حیاتی این زیردریایی را به کشور خودش ببرد و می‌گفت شما استند تست و بستر و تجهیزات لازم برای آزمایشات برخی از این مکانیزم‌ها و سیستم‌ها را ندارید و باید این امکانات را به آنجا منتقل کنید تا آنجا مورد تست و ارزیابی قرار بگیرد، بعد از آنجا به مملکت ما برگردد اما بعد از اینکه تعمیرات زیردریایی در مملکت ما شروع شد و روس‌ها قطع امید کردند که قطعات به آنجا منتقل شود، باز هم آمدند و می‌خواستند بخشی از مکانیزم‌های حیاتی این زیردریایی اعم از تابلوی مربوط باتریها که رانش زیردریایی را تأمین می‌کند، دیزل ژنراتورها که باید روشن شود تا باتریها شارژ شود و تحرک زیردریایی را فراهم کند و موتورهای رزرو الکتریکی تحرک، را با خود ببرند تا در کشور روسیه مورد تست و ارزیابی قرار دهند.»

دریادار زمینی می‌گوید: «اما اگر آن روز ما اشراف کامل به موضوع و اطلاعات کافی نداشتیم و مدارک تعمیراتی و اطلاعات مربوط به دستگاه‌ها را به دقت مطالعه نکرده بودیم به راحتی سیستم‌ها به روسیه می‌رفت و باتوجه به این تحریمها دیگر به کشور باز نمی‌گشت و ما فقط یک پوسته خالی از زیردریایی طارق داشتیم.» (گفتگو با خبرگزاری فارس)

شرح پیمان‌شکنی و عدم همکاری روس‌ها در موضوع تعمیر و نگهداری و استفاده از تانک‌های T72 نیز داستانی طولانی دارد و اگر همان روحیه جهادی و اتکا به توان داخلی در نیروهای مسلح نبود، چه بسا باید از این زره‌پوش‌های قدرتمند در موزه‌ها و یا در کلاس‌های درس و آموزش استفاده می‌شد.
منبع: فارس