تجزیه و تحلیل:
1- به نظر میرسد درباره هدف دفاعی ایران در برابر تجاوز عراق، نوعی اجماع وجود دارد. در واقع با وجود نقدهای وارده درباره علل وقوع جنگ و مواضع منتقدانهای که بیشتر از سوی نهضت آزادی طرح شد، ولی اکنون در درون جامعه ایران، نوعی اجماع تعمیق و نهادینه شده است. با نظر به اعلام عراق بهعنوان متجاوز، از سوی دبیرکل سازمان ملل، درباره اهداف دفاعی ایران در برابر حمله عراق، برخلاف موضوع ادامه و پایان جنگ، نوعی توافق کلی وجود دارد.
2- تردید جدی درباره اهداف ایران در جنگ، نخستین بار پس از ادامه جنگ در خاک عراق طرح شد. به این معنا که اگر هدف ایران دفاعی بوده است، پس از فتح خرمشهر و آزادسازی مناطق اشغالی، چرا جنگ در خاک عراق ادامه یافت؟ پرسش یاد شده پیش از آنکه در مرحله تصمیمگیری برای ادامه یا اتمام جنگ در تابستان سال 1361 صورت بگیرد، یک سال بعد، با طولانی شدن جنگ طرح شد. این توضیح ناظر بر این معنا است که در شرایط پس از فتح خرمشهر، هیچ گونه ابهام و تردیدی درباره ادامه جنگ وجود نداشت، اما عدم دستیابی به پیروزی و طولانی شدن جنگ، موجب طرح پرسش درباره هدف ایران از ادامه جنگ شد. به عبارت دیگر؛ اگر جنگ با عملیات رمضان به پایان میرسید، در واقع پرسش از اهداف و علت ادامه جنگ، شکل نمیگرفت. در واقع تردید درباره اهداف، تابع طولانی شدن و نحوه پایان جنگ شده است.
3- با وجود آنکه، درباره موفقیت ایران در تأمین اهداف دفاعی در جنگ و آزادسازی مناطق اشغالی، وحدت نظر کلی وجود دارد. ولی درباره اهداف دفاعی- تهاجمی ایران در خاک عراق پس از فتح خرمشهر و نتیجه آن، تا اندازهای ابهام و پرسش وجود دارد. چنانچه اشاره شد؛ اگر جنگ با سقوط صدام به پایان میرسید، پرسش از علت ادامه جنگ به صورت دیگری ازجمله مقایسه نتیجه جنگ با هزینه آن، طرح میشد. حال برای بررسی اهداف و نتیجه جنگ پس از فتح خرمشهر، از چه روشی باید استفاده کرد؟ اگر چارچوب نظری انقلاب را برای توضیح وقوع و ادامه جنگ انتخاب کنیم، همان گونه که میتوان وقوع جنگ را حمله به یک انقلاب ارزیابی کرد، ادامه جنگ را نیز میتوان با هدف سقوط صدام و نجات شیعیان عراق، توجیه نمود.
4- هدف ایران در چارچوب انقلاب، سقوط صدام بود، چنانچه در بهار سال 1359، پس از دستگیری و شهادت آیتالله صدر، امام خمینی (ره)شعار سقوط صدام را طرح و مردم عراق را به قیام علیه رژیم بعثی، همانند قیام مردم ایران علیه شاه، دعوت کرد. مواضع امام و زمان آن، مهمتر از همه؛ علت آن، که در واکنش به شهادت آیتالله صدر بود، نشان میدهد که سقوط صدام بهعنوان هدف انقلاب در عراق، مورد نظر امام بوده است. این هدف در زمانی که بخش مهمی از مناطق و شهرهای مرزی ایران در اشغال عراق قرار داشت، قابل پیگیری نبود، اما پس از فتح خرمشهر و برتری ایران بر عراق، در واقع هدف انقلاب مبنی بر سقوط صدام، جایگزین هدف جنگ شد.
5- با توضیح یاد شده، بررسی پرسش اولیه را باید از طریق پاسخ به این پرسش بررسی کرد که؛ آیا اهداف ایران پس از فتح خرمشهر برای سقوط صدام، به نتیجه رسید؟ پاسخ به این پرسش، بلافاصله پس از پذیرش قطعنامه 598 دشوار بود، اما اکنون با سقوط صدام، آیا نمیتوان تأکید کرد که ایران به اهداف خود رسید؟ گرچه صدام در جنگ با امریکا شکست خورد و دستگیر و اعدام شد، اما اهداف ایران حاصل شد و بخش مهمی از موقعیت کنونی شیعیان در عراق، همچنین نفوذ سیاسی و فرهنگی ایران در این کشور، حاصل دستاوردهای ایران در جنگ با عراق است. بدون تردید اگر ایران صدام را ساقط کرده بود، با توجه به آنچه امریکا در عراق درگیر آن شد، موقعیت کنونی ایران در عراق و شرایط این کشور، با امروز تفاوت داشت، اما به لحاظ نتیجه، با دشواری میتوان پیشبینی کرد وضع ایران از آنچه هماکنون وجود دارد بهتر میشد!
نتیجه گیری:
در چارچوب معیار «هدف- نتیجه»، پذیرش قرارداد 1975 از سوی صدام و سپس سقوط وی، همچنین موقعیت کنونی ایران در عراق و حاکمیت شیعیان در بغداد، به منزله تأمین اهداف ایران در چارچوب انقلاب و جنگ قابل ارزیابی است. شکستهای نظامی در ماه های پایانی جنگ، گرچه موقعیت سیاسی و نظامی ایران را تحت تأثیر قرار داد، اما روند تحولات منطقهای و سرانجام سقوط صدام، به منزله تأمین اهداف سیاسی ایران در جنگ با عراق است.
* محمد درودیان، نویسنده و پژوهشگر / ایران