در صورت تو سیرت زیبای ملک بود
آن ظاهر آزرده فریبای ملک بود
با دیدنت ای لاله دل درد کشیده
شبنم زده برگ گل سیمای ملک بود
نقش رخ تو منظره ای از افق عشق
نقاشی تو بر پر دیبای ملک بود
دنیای سکوت تو فراسوی شلوغی
تسبیح خداوند به دنیای ملک بود
از شرم حضور تو کشد شرم خجالت
ما را ، که لقای تو تقاضای ملک بود
ما بی خبر از سیر تو در آبی آفاق
چشمان شما گرم تماشای ملک بود
در غربت دنیا تو قریبی به ملائک
دیدار تو هر لحظه تمنای ملک بود
کالای تو شد رونق بازار تقرب
سرمایه تو حسرت سودای ملک بود