کد خبر 623937
تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۹

پدافندی عملیات والفجر 4 به عهده تیپ سیدالشهدا(علیه السلام) بود و چند وقتی از ماموریت تیپ گذاشته بود ولی هنوز آماده باش 100درصد بود. 021 من عود کرده بود. (اصطلاح بچه هایی که می خواستند به مرخصی بروند!)

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، جانباز، فیروز احمدی از دیدبان های تیپ نینوا از لشگر 10 سید الشهدا علیه السلام، در خاطره ای برای ما از سفر ناگهانی از از منطقه جنگی به تهران گفته که ماجرایی خواندنی است...

پدافندی عملیات والفجر 4 به عهده تیپ سیدالشهدا(علیه السلام) بود و چند وقتی از ماموریت تیپ گذاشته بود ولی هنوز آماده باش 100درصد بود. 021 من عود کرده بود. (اصطلاح بچه هایی که می خواستند به مرخصی بروند!)

من برای هماهنگی آتش توپخانه رفته بودم احمدآباد که مقر ارتش آنجا بود و مکانش بین جاده سردشت به بانه بود. بعد از هماهنگی آمدم مریوان ولی می خواستم تلفن بزنم تهران که موفق نمی شدم. دیدم یک ماشین داد می زنه سنندج... من هم سوار شدم و رفتم به سنندج. از آنجا قروه و همدان تا صبح که رسیدم تهران. فردای آن روز سریع با اتوبوس آمدم سنندج ولی چون جاده های شهرهای کردستان ناامن بود چون شب ها، تامین جاده را برمی داشتند.

من عجله داشتم و می خواستم زودتر بیایم تا شاید فرمانده مان متوجه غیبت من نشود و بگویم مدت هماهنگی طول کشیده!

یک نیسانی به ماموری که جاده را بسته بود می گفت: من کار واجب دارم و باید بروم. او هم گفت: کشته شدنت با خودت. من هم گفتم با شما می آیم و با هم راه افتادیم.

یه کلت داشت که به من داد و با سرعت زیاد آمدیم مریوان و صبح زود رسیدم به مقرمان.

سریع از جلوی چادر فرماندهی رد شدم و سوغاتی هایی که مادرم داده بود را بین بچه های دیدبانی تقسیم کردم که من را از چادر فرماندهی صدا کردند و گفتتند: آقای خندانی با شما کار دارد.

آن موقع آقای خندانی فرمانده گردان بود و برادر فلکی معاون گردان. من به خندانی گفتم که رفته بودم هماهنگی آتش توپخانه کمی طول کشید و در مریوان ماندم.

 

دوباره رفتم پیش بچه ها. کمی نشسته بودم که دوباره گفتند از چادر فرماندهی با تو کار دارندد این بار آقای فلکی گفت: ماموریت طولانی شده، راستش را بگو کجا بودی؟ من هم گفتم: رفتم تلفن بزنم به تهران؛ شلوغ بود، رفتم تماس حضوری گرفتم و آمدم و همان جریان باعث شد آقای فلکی برایم 5 روز غیبت رد کند.

تازه حقوقم بخاطر تاهل و مسکن از 2400 هزار تومان شده بود 5700 تومان و این پنج روز غیبت خیلی برایم گران تمام شد.