اصلاح‌طلبان در سال‌های گذشته ادعاهایی همچون «وجود تقلّب در انتخابات ۸۸» و «اعطای ۳ هزار بورسیه غیرقانونی در دولت سابق» را مطرح کرده‌اند که بعدها مشخص شد همه آنها «نادرست» بود.

به گزارش مشرق، جریان سیاسی خاص یا همان اصلاح‌طلبان، طی 25 سال گذشته رونمایی جدی‌تری از رفتار، شمایل و گفتمان خود داشته‌اند.

رونمایی آشکاری که البته قضاوت‌های واقعی‌تری را نیز نسبت به آنها در اذهان عمومی شکل داد.

اصلاح‌طلبان حالا 15 سال است که در هیچ انتخاباتی، نتوانسته‌اند رأی اکثریت مردم را از آنِ خود کنند.

این رخداد جاری نیز به قول ابراهیم اصغرزاده البته یک «کنش‌گری در خلأ» نبوده است.

مردم به روشنی دیده‌اند که اعاظم اصلاح‌طلب و نزدیکان آنها چطور در اواسط دهه 70 شمسی، خواستار دائم‌العمر شدن ریاست‌جمهوری آقای هاشمی بودند.

پس از آن نیز در دولت اصلاحات صدای لیبرالیسم و سکولاریم به نحو آشکاری از جبهه اصلاحات بگوش رسید.

ماجرای تحصّن نمایندگان اصلاح‌طلب در مجلس ششم، سکوت در مقابل خطاهای حلقه انحرافی، فتنه سال 88، عدم برائت از متخلفین و مفسدین اصلاح‌طلب و... نیز برگ‌های دیگری بودند که هریک در طول این 25 سال به پرونده قطور اصلاح‌طلبان یا همان «جریان چپ» افزوده شدند و سبب شکل‌گیری نگاهی واقعی‌تر به آنها در سپهر سیاست ایران شدند.

در این میان اما چند سالیست که «دروغ‌های نجومی جریان خاص به افکار عمومی ایران»، سر و شکلی جدیدتر به آن نگاه واقعی در پیشگاه مردم داده و بر عمق آن افزوده است.

1_ «تقلّب» در انتخابات سال 88

 حالا که بیش از 7 سال از فتنه سال 88 می‌گذرد، ماجرای نادرستی ادعای عجیب اصلاح‌طلبان در آن سال بر همه آشکار شده است.

در این زمینه حتی اصلاح‌طلبانی نظیر سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده و ... نیز در خلوت و جلوت اذعان کرده‌اند که در سال انتخابات ریاست جمهوری دولت دهم، هرگز تقلّب رخ نداده بود.

آنها حتی شعار معروف «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را هم پس گرفتند و گفتند از اساس، کار ما نبوده است. و در ماجرای پاره شدن عکس امام راحل در فتنه نیز اینطور گفتند که این کار، کارِ صدا و سیما و تصویرسازی بوده است نه کار ما!

در میانه این انکار و تکذیب اما اصلاح‌طلبان هنوز و هرگز حاضر به عذرخواهی از ادعای تقلّبی که منجر به قتل و غارت بیت‌المال و از بین رفتن بسیاری از فرصت‌های کشور شد، نیستند...

و با اینکه مقامات ارشد نظام از فتنه تحت عنوان «خط قرمز» یاد می‌کنند اما مشخص نیست چرا چهره‌های جریان خاص حاضر به برائت و «عذرخواهی» نیست و نه تنها هزینه‌های این رودرویی با نظام را نیز به جان خریده بلکه همچنان ترجیح می‌دهد واقعیت سال 88 را به مردم نگوید.

2_ حمایت از روحانی در انتخابات 92

جریان سیاسی خاص درباره حمایت از آقای روحانی در انتخابات سال 92 نیز راستش را به مردم نگفت!

آنها از یکسال قبل از آن مشغول تبلیغ زیر پوستی آقای هاشمی رفسنجانی بودند و ردّ صلاحیت او نیز در مخیّله آنها نگنجیده بود.

در این زمینه حتی مخالفان اسمی آقای هاشمی مثل «عباس عبدی» هم حتی در صحبت‌های خود کسی با مختصات آقای هاشمی را بعنوان کاندیدای اصلاح‌طلبان معرفی می‌کردند.

و یا مثلا علی یونسی، دستیار فعلی آقای روحانی در یک مصاحبه خود اگرچه حاضر نشد از شخص خاصی نام ببرد اما تأکید کرد که در انتخابات 92 به کسی رأی می‌دهد که مرد عبور از بحران باشد!

با این حال اما پس از ردّ صلاحیت آقای هاشمی، ستاد اصلاحات و شخص آقای هاشمی در سکوتی مطلق فرو رفتند و حاضر به دادن یک بیانیه رسمی هم در دفاع از هیچ کاندیدایی نشدند.

اصلاح‌طلبان پس از آقای هاشمی دیگر کاندیدایی نداشتند که بخواهند به آن فکر کنند و تکلیف محمدرضا عارف هم که مشخص بود...

حسین مرعشی چند ماه قبل از انتخابات، مصاحبه و تأکید کرده بود که «عارف کاندیدای اصلاح‌طلبان نیست».

اما از آنجا که افکار عمومی، عارفِ بدون بدنه حامی اجتماعی و سازمان رأی را بعنوان کاندیدای اصلاح‌طلبان شناخته بودند؛ جریان اصلاحات برای اینکه شکست دیگری را پس از فتنه سال 88 و پس از تحریم انتخابات مجلس نهم تحمل نکند؛ دست آخر وی را به لطایف‌الحیل از صحنه انتخابات کنار کشید و عارف هم 2 روز مانده به انتخابات و بدون نام بردن از هیچ فرد خاصی در بیانیه خود؛ از صحنه کنار رفت.

و این یعنی اینکه کنار رفتن عارف به نفع روحانی هم فی‌الواقع یک بلوف سیاسی بیشتر نیست.

حقیقتی که محمدصادق خرازی، سال گذشته از آن پرده برداشت و در یک مصاحبه گفت: آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار نرفت.ایشان خودشان کنار رفتند. نامی از کسی نبردند…آقای عارف تحت فشارهای مختلف بود.

برنامه اصلاح‌طلبان برای انتخابات 92 و فرار از تکرار دوباره جرم «تحریم انتخابات»، حضور بدون کاندیدا و تأکیدات غیر مسئولیت‌آور و تلویحی به رأی به روحانی بود.

برنامه‌ای که البته پس از پیروزی روحانی در انتخابات، وارد فاز «أنا شریک» شد و اصلاح‌طلبان بدون اینکه حتی یک قدم رسمی برای روحانی برداشته باشند اما به ناگاه ادعا کردند که حامیان اصلی روحانی در انتخابات 92 بوده‌اند و اگر تلاش‌های آنها نبود، روحانی هرگز به پاستور نمی‌رسید...

3_ بورسیه‌های غیر قانونی

استیضاح «رضا فرجی‌دانا» وزیر آموزش عالی دولت یازدهم، نخستین استیضاحی بود که در دولت روحانی صورت می‌گرفت.

استیضاحی البته با یک حاشیه جنجالی مهم به نام بورسیه‌های غیر قانونی!

ادعای بورسیه‌های غیر قانونی اگرچه چند ماه پس از روی کار آمدن دولت روحانی بصورت زمزمه شنیده می‌شد اما در روزهایی که مسئله استیضاح جدی شد؛ سر و صدا پیرامون آن ادعا هم جدی‌تر شد و جریان سیاسی خاص در کنار چند چهره دولتی صراحتاً و رسماً اعلام کردند که در دولت‌های نهم و دهم به بیش از 3 هزار نفر بورسیه غیر قانونی اعطا شده است.

و این تیترهای اول و عکس‌های پرطمطراق جریان خاص بود که در رسانه‌های این جریان دست به دست می‌گشت تا به مردم القا کند در دولت سابق 3 هزار نفر بورسیه تحصیلی غیر قانونی دریافت کرده‌اند!

مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات در این زمینه اعلام کرده بود که دولت سابق مرتکب «فساد علمی»! شده است.

در این زمینه حتی رئیس جمهور روحانی هم تلاش کرد از قافله عقب نماند و طی اظهاراتی در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌ها در مهر 93 گفته بود:

«ما در طول یک سال گذشته 4 وزیر و سرپرست را تجربه کردیم از آقای میلی‌منفرد خواهش کردیم تا مسئولیت وزارت را بپذیرد که البته مجلس نپسندید. از آقای توفیقی خواستیم که سرپرست وزارت شود و بعد از یمین و یسار فشار آوردند که وی را معرفی نکنید و ما نیز سر فرود آوردیم تا دانشگاه و کشور آرام باشد. فرجی دانا را آوردیم و وی شروع به کار کرد ولی «بورسیه و ما ادراک ما البورسیه.»!

او قبل از آن و در شهریور 93 نیز طی اظهاراتی در همین رابطه گفته بود: «دولت در مبارزه با فساد از جمله فساد در دانشگاه، فساد در مدارک علمی یا فسادی که در زمینه بورسیه‌ها وجود دارد، جدی خواهد بود و مبارزه با فساد را ادامه خواهد داد…

با تمام این اوصاف اما پرونده بورسیه‌ها توسط وزارت علوم، قوه قضائیه و کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی پیگیری و دست آخر مشخص شد که این ادعای اصلاح‌طلبان هم درست نبوده و «فقط 36 نفر» و آنهم به دلیل ارائه اطلاعات غلط، بورسیه غیر قانونی دریافت کرده‌اند.

و اصلاح‌طلبان پس از مشخص شدن اصل ماجرا تنها به «سکوت» بسنده کردند.

در خاتمه قطعی این ماجرا نیز، سخنان تعیین کننده رهبر معظم انقلاب بود که سال گذشته در یک سخنرانی و در اشاره به جنجال بورسیه‌ها فرمودند:

«یکی از غلط‌ترین کارهایی که در این یکی دو سال اخیر اتّفاق افتاد، این مسئله‌ی بورسیه‌ها بود. اگر راست هم بود این حرف -که البتّه بعد تحقیق کردند، معلوم شد به آن شکل، راست هم نیست؛ آن‌طوری که روزنامه‌ها با آن بازی کردند هم نبود؛ به ما گزارش‌های دقیق و بر اساس بررسی‌ها دادند- راهش این نبود که ما مسئله را روزنامه‌ای کنیم. یک تعدادی برخلاف قانون یک امتیازی به‌دست آوردند؛ خیلی خب، راه قانونی وجود دارد: لغو کنند آن امتیاز را؛ سروصدا ندارد. جنجال درست کردن، حاشیه درست کردن است و این سمّ برای محیط علمی است که بایستی با آرامش کار خودش را دنبال بکند. این سم را متأسّفانه افرادی بر اساس همان پایه‌های بینش فکریِ مبنی بر سیاسی‌کاری و سیاست‌بازی به کام دانشگاه کشور ریختند؛ چرا؟ علاوه بر اینکه ظلم هم شد -به خیلی‌ها ظلم شد- هم خلاف قانون بود این کار، هم خلاف تدبیر بود این کار، هم خلاف اخلاق بود؛ آن‌وقت مدام دم از اخلاق هم می‌زنند. توبه‌فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند! این کار اخلاقی بود؟

4_ ادعای فساد در شهرداری تهران!

ادعای فساد در شهرداری تهران تازه‌ترین موضوعی است که جریان خاص، سعی در القای آن دارد.

ماجرا نیز به یک نامه غیر رسمی سازمان بازرسی برمی‌گردد که طی آن به وجود چند سؤال از شهرداری تهران درباره واگذاری املاک در قالب تعاونی‌های مسکن اشاره شده است.

اما اصلاح‌طلبان در اشاره به همین نامه و با تلویح و تلمیح از «تخلف شهرداری تهران در بحث واگذاری املاک به برخی از مدیران شهرداری و اعضای شورای شهر» سخن می‌گویند! و حتی انتظار داشتند که انتخابات هیئت رئیسه شورای شهر تهران را نیز تحت تأثیر قرار دهند.

این در حالی است که هیچ سند رسمی در این رابطه وجود ندارد و در انتهای مسیر جنجال پیرامون فساد در شهرداری تهران نیز نه تنها هیئت رئیسه شورای شهر تهران اصولگرا باقی ماند بلکه فقط اصلاح‌طلبان مجلس و شورای شهر تهران، به تازگی خود را ملزم به تحقیق و تفحّص از شهرداری تهران اعلام کرده‌اند.

محمدباقر قالیباف، شهردار اصولگرای تهران نیز طی نامه‌ای سرگشاده به دادستان کل کشور، خواستار رسیدگی قوه قضائیه به این قضیه شده و اعلام کرده است که هیچ خط قرمزی در مبارزه با فساد ندارد.

خواسته‌ای که البته اصلاح‌طلبان خاطره خوشی از آن ندارند و درخت تحقیق و بررسی‌های کارشناسانه هیچگاه برای آنها میوه نداده است.

در همین حال، اخیراً خبری در رسانه‌ها منتشر شده است مبنی بر اینکه ستاد جریان خاص طرحی 5 مرحله‌ای را برای تخریب اصولگرایان تدارک دیده است که فرجام آن قرار است به انتخابات ریاست جمهوری برسد.

طرحی که لیدر اصلاح‌طلبان نیز فرمان اجرای آن را امضا کرده و مشخص نیست تخریب شهرداری تهران، مانور آغاز یا مرحله اول آنست...؟!

*«ناراستی» پایان ماجرا نیست/دردسرهای پسافتنه برای جریان خاص

اگرچه شوربختانه باید اذعان کرد زمان کِی رسیدن روزگار دست برداشتن جریان خاص از عادت زشت ناراستی با مردم مشخص نیست؛ اما بایستی به این حقیقت هم توجه داشت که این هرگز پایان ماجرا نیست.

اصلاح‌طلبان با دردسرهای پسافتنه هم مواجه‌اند اما گویا درباره آنها به تدبیری جز تخریب اصولگرایان دست نیافته‌اند.

«حقوق‌های نجومی»، «عدم برائت از سران فتنه»، «کنایه به نظام در ماجرای اعدام منافقین در سال 67»، «عدم همراهی با سیاست‌های کلان کشور در بحث مقاومت و حمایت از کشورهای منطقه» و «بی‌دستاوردی برجام و احتمال شکست رسمی آن» جملگی مقولاتی هستند که به نظر می‌رسد جریان خاص باید تکلیف خود را نسبت به آنها مشخص کند.

تکلیفی که اگر انجام داده نشود، هیچ بعید نیست ماحصلی بزرگتر از 15 سال شکست در تمام انتخابات‌ها را نیز عاید اصلاح‌طلبان کند.

منبع: فارس