به گزارش مشرق، محمدصادق فرهادینیا، کارشناس حیات وحش در پاسخ به این پرسش که آیا در ۱.۵ دهه حفاظت از یوزپلنگ ایرانی موفق بوده ایم یا خیر؟ گفت: اخبار امیدوارکننده و در عین حال مأیوسکنندهای درباره یوزپلنگ منتشر می شود. اعداد مختلفی همچون ۵۰ تا ۱۲۰، ۴۰ تا ۷۰، کمتر از ۴۰ و بیشتر از ۵۰ یوزپلنگ توسط مسئولان مختلف اعلام می شود.
وی افزود: دامپزشک کلینیک حیاتوحش سازمان محیطزیست و باغوحش تهران اعلام کرده روند انقراض یوز سریع نیست. پروژه یوز اعلام کرده از دی ماه تاکنون ۳۲ یوز مشاهده شده و مدیر پروژه حفاظت یوزپلنگ آسیایی عدد ۵۰ تا ۱۰۰ را در گفتگو با رسانه ها اعلام کرده است.
این دانشجوی دکتری دانشگاه تهران و آکسفورد با تاکید بر اینکه اختلاف گسترده ای از دیدگاه ها برای حفاظت از یوزپلنگ در کشور داریم، تصریح کرد: از ۴۰ نفر از بهترین یوزبانان کشور خواستیم در یک جمله نظرشان را برای حفاظت از یوز بنویسند که محض رضای خدا هیچ دو جمله ای شبیه به هم ننوشتند.
فرهادینیا با تاکید بر اینکه دیدگاه عمومی لزوما با واقعیت ها مطابق نیست، اعلام کرد: الگوهای حفاظتی ما مبتنی بر تصورات است و نه واقعیت ها، مثلا درباره جمعیت پلنگ هم عدد کمتر از ۲۰۰ و هم عدد بالاتر از ۴ هزار اعلام شده است در حالی که عدد پذیرفته شده، ۵۵۰ تا ۸۵۰ پلنگ است.
وی با ارائه تاریخچه ای از پروژه حفاظت یوز گفت: سال ۱۳۸۰ خانم ابتکار با نمایندگان سازمان ملل در ایران سند آغاز به کار پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی را امضا کردند. هدف این پروژه، حفاظت یوز با مشارکت جوامع محلی اعلام و برای این هدف دو شاخص تعیین شده بود، یکی ارتقاء کمیت و کیفیت زیستگاه های طبیعی یوز و دیگری خارج کردن اسم یوزپلنگ آسیایی از لیست سرخ IUCN. در حالی که این شاخص اصلا ممکن نبوده و بیمعنی است.
برنده جایزه معتبر بینالمللی رابینویتز ــ کاپلان برای نسل آینده در حفاظت از گربه سانان موسسه پانترا در سال ۲۰۱۲ ادامه داد: از سال ۵۴ تا ۷۸ هیچ تصویری از یوز زنده در ایران نداشتیم، تنها چیزی که در آغاز پروژه میدانستیم پنج لکه در نقشه کشور بود که می گویند یوز در آنجا سکونت دارد. در این ۱۵ سال، چهار مدیر یک قرن تجربه را به خدمت پروژه یوز درآوردند. محیط بانان زیستگاه های یوز تقریبا دو برابر شد و اساسا تنها سه گونه ببر هندی، پاندای چین و یوز ایران به چنین حمایت گسترده اجتماعی دست یافته اند، یعنی اتفاق شگفتانگیزی افتاده، اما اگر واقعا جمعیت یوزپلنگ ما کم شده باشد، چه فایده دارد؟
ترکیب جنسیتی از تعداد صرف جمعیت مهمتر است
فرهادینیا درباره اختلاف بر سر تعداد یوزپلنگ ایران گفت: تا پایان جنگ جهانی دوم عدد دست بالا ۴۰۰ یوز اعلام شده بود. آقای فیروز سال ۵۳، ۲۰۰ تا ۳۰۰ یوز برآورد کردند، بعدتر مرحوم آقای اسدی ۵۰ تا ۱۰۰ یوز و آقای جورابچیان کمتر از ۴۰ یوز و آقای جوکار ۶۰ تا ۱۰۰ را اعلام کردند. پروژه حفاظت از یوز آسیایی نیز در سال ۹۴ عدد ۵۰ تا ۱۰۰ و در سال ۹۵ عدد ۵۰ را اعلام کرده است، اما تنها جمعیت نمی تواند مبنای ارزیابی باشد باید ترکیب جنسیتی این اعداد را هم بدانیم.
وی با اعلام اینکه در سال های اخیر همه یوزهای مشاهده شده در دره انجیر، نر بوده اند، تاکید کرد: نمی شود خیلی روی یک عدد تمرکز کرد. بر اساس تصاویری که از سال ۸۰ تا ۹۵ توسط دوربین های تله ای گرفته شده، مجموعا توانسته ایم ۱۱۰ یوزپلنگ زنده شناسایی کنیم و ۴۷ یوزپلنگ هم تاکنون از بین رفته اند که اینها کمتر در تصاویر قبلی ثبت شده بودند. بنابراین طی ۱۵ سال مجموعا ۱۴۰ یوزپلنگ شناسایی شده است.
این کارشناس حیات وحش ادامه داد: راهکار جایگزین دوربین های تله ای استفاده از GIS و بررسی نقاط حضور یوز است. گستره تاریخی حضور یوز حدود یک میلیون کیلومتر را شامل می شده که امروز حدودا ۲۴۲ هزار کیلومتر مربع گستره نقاطی است که یوز داریم یا احتمال آن را می دهیم، یعنی در ۲۵ درصد وسعت تاریخی همچنان انتظار حضور یوز می رود. این در حالی است که یوزهای آفریقایی تنها ۱۵ درصد گستره تاریخی خود را دارند.
فرهادینیا در پاسخ به این پرسش که امروز در حالت ایده آل، انتظار حضور چند یوز را در کشور می توانیم داشته باشیم، گفت: بر اساس درصد زیستگاههای قابل انتظار که ۲۵ درصد گستره تاریخی است جمعیت قابل انتظار ما ۵۰ تا ۷۵ یوزپلنگ (معادل ۲۵ درصد تعداد حدس زده شده برای دهه ۱۳۵۰) است. اما مسأله نگران کننده اینست که فقط در نیمی از وسعت حضور یوز گزارش شده است و این به معنای آن است که نیمی از عدد فوق قابل اثبات است، یعنی ۲۵ تا ۳۲ یوزپلنگ در کشور!
وی افزود: از ۲۲ یوزپلنگ شناخته شده در پنج سال گذشته، بیش از نیمی از آنها در بیش از یک منطقه دیده شده، یعنی در حال حرکت بودند و این جابهجایی، آنها را در معرض خطر قرار می دهد، اما این امید را هم ایجاد می کند که یوزهای نر یا ماده ای در مناطق غیر حفاظت شده وجود داشته باشد.
اثبات هشت یوزماده در یک منطقه امکان پذیر نیست
این کارشناس حیات وحش با اعلام اینکه یوزهای ماده به شدت مخفیکارند و در بسیاری از پروژه های دوربینگذاری در جهان هیچ تصویری از یوزهای ماده ثبت نشده، گفت: بنابراین نمی توان ثابت کرد که در یک منطقه چندین ماده یوزپلنگ داریم. از آن دشوارتر اینکه هیچکس نمی تواند ادعا کند که یوزپلنگی که دیده حامله است، زیرا تشخیص آن در طبیعت حتی برای مجرب ترین محققین هم تقریبا محال است. اساسا بشر هنوز چنین دانشی ندارد که یوزپلنگ را صرفا با مشاهده، تعیین جنسیت کند چه برسد به اینکه گفته شود یوز حامله است یا نه. حفاظت این حیوان اساسا نیازمند پروتکل و منطق جدیدی است که هنوز در بسیاری از کشورهای آفریقایی نیز به آن نرسیده اند، اما در ایران از آفریقایی ها جلوتریم.
فرهادینیا نکته دیگر را این موضوع دانست که مسئله تنها میزان زادآوری نیست و بقاء توله یوزها هم مطرح است که خوشبختانه در ایران از هر زایمان حداقل یک توله به یکسالگی رسیده و در ایران میزان بقاء نسبت به زادآوری صددرصد بوده در حالی که این عدد در سرنگتی تنها ۱۰ درصد و در آفریقای جنوبی ۴۵ درصد بوده است.
وی با تاکید بر اینکه در حفاظت یوزپلنگ با گونه ای سخت و دشوار و پیشبینیناپذیر طرفیم، گفت: نادر و کم تراکم بودن یوزپلنگها و فقدان سیستم پایش مرکزی منابع مربوطه دیگر مشکلات پیش روی ما هستند. یک دهه پیش، ۳۵ پلنگ آمور در طبیعت و ۲۰۰ فرد در اسارت وجود داشت و همان زمان در ایران ۷۰ یوزپلنگ در طبیعت حضور داشت و هیچ ذخیره ای در اسارت نداشتیم، اما امروزه تعداد یوز در طبیعتمان را نمی دانیم و تنها دو یوز در اسارت داریم در حالی که پلنگ آمور در طبیعت به بیش از ۵۰ فرد رسیده و ذخیره ۲۰۰ پلنگ در اسارت را هم در اختیار دارند. متأسفم که با ناراحتی بگویم که ما مقام درمعرض خطر ترین گربه سان دنیا را (درسطح زیرگونه) از پلنگ آمور ربوده و یوزپلنگ آسیایی در مقام نخست در دنیا قرار دارد.
این کارشناس حیات وحش فرصت های پیش روی حفاظت یوز ایرانی را اینگونه مطرح کرد: درصد از بین رفتن زیستگاه یوز ایرانی کمتر از میانگین در آفریقا است؛ در صورت زایمان تعداد توله های بیشتری نسبت به گربه سانان بزرگ دارد؛ احتمال بقای توله ها در ایران بیش از آفریقا است؛ یک جفت یوزپلنگ در اسارت داریم که در شرایط مناسبی تحت کنترل هستند و بنابراین هنوز امید برای حفاظت یوزپلنگ داریم، اما نه با روند فعلی.
فرهادینیا با تاکید بر اینکه انقراض از آن چیزی که فکر می کنیم خیلی به ما نزدیک تر است، گفت: ظرف چند ماه ممکن است انقراض یک جمعیت رخ بدهد یا جمعیت ما برگردد، مثلا با اینکه شرایط بودجه، پرسنل، مدیریت و امکانات منطقه میاندشت ثابت بوده است، ظرف یکسال از ۹ یوزپلنگ که چهار تای آن ماده بودند، به ۳ یوزپلنگ که دو تای آن ماده است، رسیده ایم؛ وقتی زادآوری نداشته باشیم، هر کدام از این سه یوزپلنگ برای ما مهم است. علت آن عمدتا عوامل تصادفی است، یعنی وقتی جمعیت از حدی کوچکتر می شود کنترل آن از دست ما خارج می شود.
هدف پروژه حفاظت یوزپلنگ آسیایی اصلاح شود
وی پیشنهادهای خود برای حفاظت از یوزپلنگ ایرانی را اینگونه برشمرد: مهمترین هدف برای پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی باید این باشد که وضعیت یوزپلنگ از CR یعنی در آستانه انقراض به EW یعنی منقرض شده در طبیعت بدل نشود. من بعید می دانم که طی یک دهه آینده پروژه یوزپلنگ بتواند هدفی خوشبینانه تر از این درنظر بگیرد و تازه اگر همین هدف را هم تضمین کند، تلاش زیادی نیاز دارد.
این کارشناس حیات وحش با تاکید بر ضرورت تدوین یک استراتژی ملی حفاظت یوز اعلام کرد: باید بجای آنکه هر کسی درباره یوزپلنگ مصاحبه کرده و عدد بدهد، سر یک میز بنشینیم و در این باره گفتگو کنیم. درخواست من آن است که کمیته ای ملی برای حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در کشور از کارشناسان ملی، استانی و منطقه ای تشکیل شود. یکی از مشکلات حفاظت از یوزپلنگ امروز در ایران آنست که به نظر نمی رسد استراتژی کاملی که براساس نظرات کارشناسان مجرب در این زمینه، بخصوص کارشناسان استانها و زیستگاه های یوزپلنگ شکل گرفته باشد، وجود داشته باشد.
فرهادینیا پیشنهاد دیگر خود را ایجاد مرکز پایش ملی یوزپلنگ و تدوین پروتکل ملی برای پایش یوزپلنگ همراه با ساختار و منابع آن دانست تا سازمان ناچار نشود مرتبا تکذیبیه صادر کند. اگر می خواهیم به بقای یوز امیدوار باشیم اول باید جلوی تلفات را بگیریم. تمرکز بر چوپانان و شکارچیان که عامل نزدیک به ۵۰ تا ۶۰ درصد تلفات شناخته شده یوز در ایران هستند باید در دستور کار قرار گیرد. جاده ها درصد کمتری از تلفات را به خود اختصاص داده اند، ولی چون لاشه یوزها راحت تر دیده می شوند، همه فکر می کنند پروژه یوز باید روی ایمن سازی جاده ها تمرکز کند. حال آنکه به اعتقاد بنده شکارچیان غیرمجاز و چوپانان مخاطرات بسیار جدی تری برای یوز هستند تا جاده.
وی افزود: باید اولویت های آموزشی را بازبینی کنیم؛ زیرا مدارس تهران در اولویت ما نیستند. کسانی که در زیستگاه یوز زندگی میکنند اولویت اول ما باید باشد و باید با کسی که احتمال برخورد با یوز را دارد، صحبت کنیم؛ زیرا مردم دیگر به اندازه کافی یوز را می شناسند. از روند ایجاد قرق های خصوصی در محدوده یوز خارج از منابع حفاظت شده، باید با جدیت حمایت شوند.
فرهادی نیا با اشاره به تشکیکها در زمینه نحوه مصرف بودجه پروژه یوز تصریح کرد: از سال ۸۰ تا ۹۵ مجموعاً ۳ میلیون دلار برای حفاظت از یوزپلنگ توسط سازمان محیط زیست و سازمان ملل متحد تأمین شده است. یعنی ۶ نفر مازراتیسوار در تهران به راحتی بیش از این عدد میتوانستند هزینه کنند و این عدد از قراردادهای یک سال یک تیم فوتبال کمتر است. در هند برای حفاظت ببر آدمخواری که در میان جمعیت انسانی زندگی میکند ۵۰ میلیون دلار هزینه کردهاند و برای حفاظت لینکس در اسپانیا هر سال ۲ میلیون دلار بودجه در نظر گرفتهاند.
اگر استراتژی جدیدی در پیش نگیریم، باید اولین انقراض گربه سانان در هزاره جدید را اعلام کنیم
این کارشناس حیات وحش تاکید کرد: حفظ زیستگاه ها، جلوگیری از توسعه درون زیستگاه ها، جلوگیری از چرای بیرویه و شکار غیرمجاز بسیار اقدامات مهمی است، این اقدامات همچنان باید ادامه یابند ولی برای یوز کافی نیستند. ما نیاز به مدیریت مداخلهگرانه داریم، یعنی تامین علوفه برای طعمه ها، پایش منابع آبی، ردیابی هر فرد یوز شناساییشده، تکثیر در اسارت و برنامه ریزی برای رهاسازی. بسیار مهم است که بدانیم تک تک افراد یوزپلنگهای ما در چه وضعیتی هستند و با چه خطراتی رو به رو میشوند و این تنها با نصب گردنبند ردیاب میسر است، هرچند که نصب ردیاب روی یوز بسیار دشوار است، ولی باید شروع شود. تکثیر در اسارت برای رهاسازی درمورد یوزپلنگ نیز بسیار سخت و درعین حال شانس بقای زاده ها در طبیعت کمتر از ۳۰% است، ولی ممکن است به زودی به مرحله ای برسیم که ناچار باشیم روی همین ۳۰درصدها حساب کنیم.
همچنین سازمان حفاظت محیط زیست باید آمار واقعی را ارائه کند و از بیان آمار غیرواقعی، غیرقابل استناد و متورم اجتناب کند، زیرا آنقدر همه درمورد یوزپلنگ مطلع و هشیار هستند که باعث ایجاد حاشیه و بی اعتمادی برای سازمان و پروژه یوز می شود. مثلا آمار ۱۸ مادر و توله در سال گذشته یا ۳۲ یوزپلنگ شناسایی شده در روزهای گذشته، به نظر نمی رسد پایه و مبنای علمی داشته باشد و بهتر است واقعیت بجای آمار متورم دراختیار مردم قرار داده شود. آمار متورم باعث ایجاد فشار بیش از حد بر مدیران از سوی عموم وارد شود، انتظارات غیرواقعی ایجاد شده و درضمن هیچ کمکی هم به حفاظت نمی کند.
وی در پایان در پاسخ به اینکه آیا باید پروژه حفاظت یوزپلنگ آسیایی را متوقف کرد یا نه تصریح کرد: پروژه حفاظت از یک گونه در معرض خطر هیچ وقت متوقف نمی شود و حامیان و همکاران پروژه یوز باید بدانند که این یک تلاش بیپایان است. شاید سازمان محیط زیست تصمیم به تغییر ساختار و استراتژی برای حفاظت یوز بگیرد اما تصمیم به ختم پروژه تنها زمانی ممکن است که یوزپلنگ منقرض شده باشد.
خوش بینی بیش از حدی که امروزه درخصوص یوزپلنگ از سوی سازمان محیط زیست ترویج می شود، هیچ کمکی به یوز نخواهد کرد. شاید نمی خواهند شرایط واقعی را نشان دهند که حامیان و همکاران از همراهی با این روند ناامید نشوند، که به نظر کاملا منطقی می آید. ولی این رویه نباید باعث شود که خودمان نیز فریب این خوش بینی خیالی را بخوریم. فراموش نکنیم که ما مسئولیت حفاظت از درمعرض خطرترین گربه سان دنیا را برعهده داریم. تا جاییکه می دانم سه دهه از آخرین انقراض یک زیرگونه گربه سان در دنیا می گذرد. اگر ما روند و استراتژی جدیدی در پیش نگیریم، اولین انقراض گربه سانان در هزاره جدید را باید اعلام کنیم.
وی افزود: دامپزشک کلینیک حیاتوحش سازمان محیطزیست و باغوحش تهران اعلام کرده روند انقراض یوز سریع نیست. پروژه یوز اعلام کرده از دی ماه تاکنون ۳۲ یوز مشاهده شده و مدیر پروژه حفاظت یوزپلنگ آسیایی عدد ۵۰ تا ۱۰۰ را در گفتگو با رسانه ها اعلام کرده است.
این دانشجوی دکتری دانشگاه تهران و آکسفورد با تاکید بر اینکه اختلاف گسترده ای از دیدگاه ها برای حفاظت از یوزپلنگ در کشور داریم، تصریح کرد: از ۴۰ نفر از بهترین یوزبانان کشور خواستیم در یک جمله نظرشان را برای حفاظت از یوز بنویسند که محض رضای خدا هیچ دو جمله ای شبیه به هم ننوشتند.
فرهادینیا با تاکید بر اینکه دیدگاه عمومی لزوما با واقعیت ها مطابق نیست، اعلام کرد: الگوهای حفاظتی ما مبتنی بر تصورات است و نه واقعیت ها، مثلا درباره جمعیت پلنگ هم عدد کمتر از ۲۰۰ و هم عدد بالاتر از ۴ هزار اعلام شده است در حالی که عدد پذیرفته شده، ۵۵۰ تا ۸۵۰ پلنگ است.
وی با ارائه تاریخچه ای از پروژه حفاظت یوز گفت: سال ۱۳۸۰ خانم ابتکار با نمایندگان سازمان ملل در ایران سند آغاز به کار پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی را امضا کردند. هدف این پروژه، حفاظت یوز با مشارکت جوامع محلی اعلام و برای این هدف دو شاخص تعیین شده بود، یکی ارتقاء کمیت و کیفیت زیستگاه های طبیعی یوز و دیگری خارج کردن اسم یوزپلنگ آسیایی از لیست سرخ IUCN. در حالی که این شاخص اصلا ممکن نبوده و بیمعنی است.
برنده جایزه معتبر بینالمللی رابینویتز ــ کاپلان برای نسل آینده در حفاظت از گربه سانان موسسه پانترا در سال ۲۰۱۲ ادامه داد: از سال ۵۴ تا ۷۸ هیچ تصویری از یوز زنده در ایران نداشتیم، تنها چیزی که در آغاز پروژه میدانستیم پنج لکه در نقشه کشور بود که می گویند یوز در آنجا سکونت دارد. در این ۱۵ سال، چهار مدیر یک قرن تجربه را به خدمت پروژه یوز درآوردند. محیط بانان زیستگاه های یوز تقریبا دو برابر شد و اساسا تنها سه گونه ببر هندی، پاندای چین و یوز ایران به چنین حمایت گسترده اجتماعی دست یافته اند، یعنی اتفاق شگفتانگیزی افتاده، اما اگر واقعا جمعیت یوزپلنگ ما کم شده باشد، چه فایده دارد؟
ترکیب جنسیتی از تعداد صرف جمعیت مهمتر است
فرهادینیا درباره اختلاف بر سر تعداد یوزپلنگ ایران گفت: تا پایان جنگ جهانی دوم عدد دست بالا ۴۰۰ یوز اعلام شده بود. آقای فیروز سال ۵۳، ۲۰۰ تا ۳۰۰ یوز برآورد کردند، بعدتر مرحوم آقای اسدی ۵۰ تا ۱۰۰ یوز و آقای جورابچیان کمتر از ۴۰ یوز و آقای جوکار ۶۰ تا ۱۰۰ را اعلام کردند. پروژه حفاظت از یوز آسیایی نیز در سال ۹۴ عدد ۵۰ تا ۱۰۰ و در سال ۹۵ عدد ۵۰ را اعلام کرده است، اما تنها جمعیت نمی تواند مبنای ارزیابی باشد باید ترکیب جنسیتی این اعداد را هم بدانیم.
وی با اعلام اینکه در سال های اخیر همه یوزهای مشاهده شده در دره انجیر، نر بوده اند، تاکید کرد: نمی شود خیلی روی یک عدد تمرکز کرد. بر اساس تصاویری که از سال ۸۰ تا ۹۵ توسط دوربین های تله ای گرفته شده، مجموعا توانسته ایم ۱۱۰ یوزپلنگ زنده شناسایی کنیم و ۴۷ یوزپلنگ هم تاکنون از بین رفته اند که اینها کمتر در تصاویر قبلی ثبت شده بودند. بنابراین طی ۱۵ سال مجموعا ۱۴۰ یوزپلنگ شناسایی شده است.
این کارشناس حیات وحش ادامه داد: راهکار جایگزین دوربین های تله ای استفاده از GIS و بررسی نقاط حضور یوز است. گستره تاریخی حضور یوز حدود یک میلیون کیلومتر را شامل می شده که امروز حدودا ۲۴۲ هزار کیلومتر مربع گستره نقاطی است که یوز داریم یا احتمال آن را می دهیم، یعنی در ۲۵ درصد وسعت تاریخی همچنان انتظار حضور یوز می رود. این در حالی است که یوزهای آفریقایی تنها ۱۵ درصد گستره تاریخی خود را دارند.
فرهادینیا در پاسخ به این پرسش که امروز در حالت ایده آل، انتظار حضور چند یوز را در کشور می توانیم داشته باشیم، گفت: بر اساس درصد زیستگاههای قابل انتظار که ۲۵ درصد گستره تاریخی است جمعیت قابل انتظار ما ۵۰ تا ۷۵ یوزپلنگ (معادل ۲۵ درصد تعداد حدس زده شده برای دهه ۱۳۵۰) است. اما مسأله نگران کننده اینست که فقط در نیمی از وسعت حضور یوز گزارش شده است و این به معنای آن است که نیمی از عدد فوق قابل اثبات است، یعنی ۲۵ تا ۳۲ یوزپلنگ در کشور!
وی افزود: از ۲۲ یوزپلنگ شناخته شده در پنج سال گذشته، بیش از نیمی از آنها در بیش از یک منطقه دیده شده، یعنی در حال حرکت بودند و این جابهجایی، آنها را در معرض خطر قرار می دهد، اما این امید را هم ایجاد می کند که یوزهای نر یا ماده ای در مناطق غیر حفاظت شده وجود داشته باشد.
اثبات هشت یوزماده در یک منطقه امکان پذیر نیست
این کارشناس حیات وحش با اعلام اینکه یوزهای ماده به شدت مخفیکارند و در بسیاری از پروژه های دوربینگذاری در جهان هیچ تصویری از یوزهای ماده ثبت نشده، گفت: بنابراین نمی توان ثابت کرد که در یک منطقه چندین ماده یوزپلنگ داریم. از آن دشوارتر اینکه هیچکس نمی تواند ادعا کند که یوزپلنگی که دیده حامله است، زیرا تشخیص آن در طبیعت حتی برای مجرب ترین محققین هم تقریبا محال است. اساسا بشر هنوز چنین دانشی ندارد که یوزپلنگ را صرفا با مشاهده، تعیین جنسیت کند چه برسد به اینکه گفته شود یوز حامله است یا نه. حفاظت این حیوان اساسا نیازمند پروتکل و منطق جدیدی است که هنوز در بسیاری از کشورهای آفریقایی نیز به آن نرسیده اند، اما در ایران از آفریقایی ها جلوتریم.
فرهادینیا نکته دیگر را این موضوع دانست که مسئله تنها میزان زادآوری نیست و بقاء توله یوزها هم مطرح است که خوشبختانه در ایران از هر زایمان حداقل یک توله به یکسالگی رسیده و در ایران میزان بقاء نسبت به زادآوری صددرصد بوده در حالی که این عدد در سرنگتی تنها ۱۰ درصد و در آفریقای جنوبی ۴۵ درصد بوده است.
وی با تاکید بر اینکه در حفاظت یوزپلنگ با گونه ای سخت و دشوار و پیشبینیناپذیر طرفیم، گفت: نادر و کم تراکم بودن یوزپلنگها و فقدان سیستم پایش مرکزی منابع مربوطه دیگر مشکلات پیش روی ما هستند. یک دهه پیش، ۳۵ پلنگ آمور در طبیعت و ۲۰۰ فرد در اسارت وجود داشت و همان زمان در ایران ۷۰ یوزپلنگ در طبیعت حضور داشت و هیچ ذخیره ای در اسارت نداشتیم، اما امروزه تعداد یوز در طبیعتمان را نمی دانیم و تنها دو یوز در اسارت داریم در حالی که پلنگ آمور در طبیعت به بیش از ۵۰ فرد رسیده و ذخیره ۲۰۰ پلنگ در اسارت را هم در اختیار دارند. متأسفم که با ناراحتی بگویم که ما مقام درمعرض خطر ترین گربه سان دنیا را (درسطح زیرگونه) از پلنگ آمور ربوده و یوزپلنگ آسیایی در مقام نخست در دنیا قرار دارد.
این کارشناس حیات وحش فرصت های پیش روی حفاظت یوز ایرانی را اینگونه مطرح کرد: درصد از بین رفتن زیستگاه یوز ایرانی کمتر از میانگین در آفریقا است؛ در صورت زایمان تعداد توله های بیشتری نسبت به گربه سانان بزرگ دارد؛ احتمال بقای توله ها در ایران بیش از آفریقا است؛ یک جفت یوزپلنگ در اسارت داریم که در شرایط مناسبی تحت کنترل هستند و بنابراین هنوز امید برای حفاظت یوزپلنگ داریم، اما نه با روند فعلی.
فرهادینیا با تاکید بر اینکه انقراض از آن چیزی که فکر می کنیم خیلی به ما نزدیک تر است، گفت: ظرف چند ماه ممکن است انقراض یک جمعیت رخ بدهد یا جمعیت ما برگردد، مثلا با اینکه شرایط بودجه، پرسنل، مدیریت و امکانات منطقه میاندشت ثابت بوده است، ظرف یکسال از ۹ یوزپلنگ که چهار تای آن ماده بودند، به ۳ یوزپلنگ که دو تای آن ماده است، رسیده ایم؛ وقتی زادآوری نداشته باشیم، هر کدام از این سه یوزپلنگ برای ما مهم است. علت آن عمدتا عوامل تصادفی است، یعنی وقتی جمعیت از حدی کوچکتر می شود کنترل آن از دست ما خارج می شود.
هدف پروژه حفاظت یوزپلنگ آسیایی اصلاح شود
وی پیشنهادهای خود برای حفاظت از یوزپلنگ ایرانی را اینگونه برشمرد: مهمترین هدف برای پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی باید این باشد که وضعیت یوزپلنگ از CR یعنی در آستانه انقراض به EW یعنی منقرض شده در طبیعت بدل نشود. من بعید می دانم که طی یک دهه آینده پروژه یوزپلنگ بتواند هدفی خوشبینانه تر از این درنظر بگیرد و تازه اگر همین هدف را هم تضمین کند، تلاش زیادی نیاز دارد.
این کارشناس حیات وحش با تاکید بر ضرورت تدوین یک استراتژی ملی حفاظت یوز اعلام کرد: باید بجای آنکه هر کسی درباره یوزپلنگ مصاحبه کرده و عدد بدهد، سر یک میز بنشینیم و در این باره گفتگو کنیم. درخواست من آن است که کمیته ای ملی برای حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در کشور از کارشناسان ملی، استانی و منطقه ای تشکیل شود. یکی از مشکلات حفاظت از یوزپلنگ امروز در ایران آنست که به نظر نمی رسد استراتژی کاملی که براساس نظرات کارشناسان مجرب در این زمینه، بخصوص کارشناسان استانها و زیستگاه های یوزپلنگ شکل گرفته باشد، وجود داشته باشد.
فرهادینیا پیشنهاد دیگر خود را ایجاد مرکز پایش ملی یوزپلنگ و تدوین پروتکل ملی برای پایش یوزپلنگ همراه با ساختار و منابع آن دانست تا سازمان ناچار نشود مرتبا تکذیبیه صادر کند. اگر می خواهیم به بقای یوز امیدوار باشیم اول باید جلوی تلفات را بگیریم. تمرکز بر چوپانان و شکارچیان که عامل نزدیک به ۵۰ تا ۶۰ درصد تلفات شناخته شده یوز در ایران هستند باید در دستور کار قرار گیرد. جاده ها درصد کمتری از تلفات را به خود اختصاص داده اند، ولی چون لاشه یوزها راحت تر دیده می شوند، همه فکر می کنند پروژه یوز باید روی ایمن سازی جاده ها تمرکز کند. حال آنکه به اعتقاد بنده شکارچیان غیرمجاز و چوپانان مخاطرات بسیار جدی تری برای یوز هستند تا جاده.
وی افزود: باید اولویت های آموزشی را بازبینی کنیم؛ زیرا مدارس تهران در اولویت ما نیستند. کسانی که در زیستگاه یوز زندگی میکنند اولویت اول ما باید باشد و باید با کسی که احتمال برخورد با یوز را دارد، صحبت کنیم؛ زیرا مردم دیگر به اندازه کافی یوز را می شناسند. از روند ایجاد قرق های خصوصی در محدوده یوز خارج از منابع حفاظت شده، باید با جدیت حمایت شوند.
فرهادی نیا با اشاره به تشکیکها در زمینه نحوه مصرف بودجه پروژه یوز تصریح کرد: از سال ۸۰ تا ۹۵ مجموعاً ۳ میلیون دلار برای حفاظت از یوزپلنگ توسط سازمان محیط زیست و سازمان ملل متحد تأمین شده است. یعنی ۶ نفر مازراتیسوار در تهران به راحتی بیش از این عدد میتوانستند هزینه کنند و این عدد از قراردادهای یک سال یک تیم فوتبال کمتر است. در هند برای حفاظت ببر آدمخواری که در میان جمعیت انسانی زندگی میکند ۵۰ میلیون دلار هزینه کردهاند و برای حفاظت لینکس در اسپانیا هر سال ۲ میلیون دلار بودجه در نظر گرفتهاند.
اگر استراتژی جدیدی در پیش نگیریم، باید اولین انقراض گربه سانان در هزاره جدید را اعلام کنیم
این کارشناس حیات وحش تاکید کرد: حفظ زیستگاه ها، جلوگیری از توسعه درون زیستگاه ها، جلوگیری از چرای بیرویه و شکار غیرمجاز بسیار اقدامات مهمی است، این اقدامات همچنان باید ادامه یابند ولی برای یوز کافی نیستند. ما نیاز به مدیریت مداخلهگرانه داریم، یعنی تامین علوفه برای طعمه ها، پایش منابع آبی، ردیابی هر فرد یوز شناساییشده، تکثیر در اسارت و برنامه ریزی برای رهاسازی. بسیار مهم است که بدانیم تک تک افراد یوزپلنگهای ما در چه وضعیتی هستند و با چه خطراتی رو به رو میشوند و این تنها با نصب گردنبند ردیاب میسر است، هرچند که نصب ردیاب روی یوز بسیار دشوار است، ولی باید شروع شود. تکثیر در اسارت برای رهاسازی درمورد یوزپلنگ نیز بسیار سخت و درعین حال شانس بقای زاده ها در طبیعت کمتر از ۳۰% است، ولی ممکن است به زودی به مرحله ای برسیم که ناچار باشیم روی همین ۳۰درصدها حساب کنیم.
همچنین سازمان حفاظت محیط زیست باید آمار واقعی را ارائه کند و از بیان آمار غیرواقعی، غیرقابل استناد و متورم اجتناب کند، زیرا آنقدر همه درمورد یوزپلنگ مطلع و هشیار هستند که باعث ایجاد حاشیه و بی اعتمادی برای سازمان و پروژه یوز می شود. مثلا آمار ۱۸ مادر و توله در سال گذشته یا ۳۲ یوزپلنگ شناسایی شده در روزهای گذشته، به نظر نمی رسد پایه و مبنای علمی داشته باشد و بهتر است واقعیت بجای آمار متورم دراختیار مردم قرار داده شود. آمار متورم باعث ایجاد فشار بیش از حد بر مدیران از سوی عموم وارد شود، انتظارات غیرواقعی ایجاد شده و درضمن هیچ کمکی هم به حفاظت نمی کند.
وی در پایان در پاسخ به اینکه آیا باید پروژه حفاظت یوزپلنگ آسیایی را متوقف کرد یا نه تصریح کرد: پروژه حفاظت از یک گونه در معرض خطر هیچ وقت متوقف نمی شود و حامیان و همکاران پروژه یوز باید بدانند که این یک تلاش بیپایان است. شاید سازمان محیط زیست تصمیم به تغییر ساختار و استراتژی برای حفاظت یوز بگیرد اما تصمیم به ختم پروژه تنها زمانی ممکن است که یوزپلنگ منقرض شده باشد.
خوش بینی بیش از حدی که امروزه درخصوص یوزپلنگ از سوی سازمان محیط زیست ترویج می شود، هیچ کمکی به یوز نخواهد کرد. شاید نمی خواهند شرایط واقعی را نشان دهند که حامیان و همکاران از همراهی با این روند ناامید نشوند، که به نظر کاملا منطقی می آید. ولی این رویه نباید باعث شود که خودمان نیز فریب این خوش بینی خیالی را بخوریم. فراموش نکنیم که ما مسئولیت حفاظت از درمعرض خطرترین گربه سان دنیا را برعهده داریم. تا جاییکه می دانم سه دهه از آخرین انقراض یک زیرگونه گربه سان در دنیا می گذرد. اگر ما روند و استراتژی جدیدی در پیش نگیریم، اولین انقراض گربه سانان در هزاره جدید را باید اعلام کنیم.