کد خبر 628800
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۰:۵۰

رئیس دولت اعتدال بنا به اعتراف خود، مبلغ اسلامی است که پسوند «رحمانی» را یدک می‌کشد.

به گزارش مشرق، حسین قدیانی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: رئیس دولت اعتدال بنا به اعتراف خود، مبلغ اسلامی است که پسوند «رحمانی» را یدک می‌کشد.
 
یعنی مثلا چند پله مهربان‌تر از «اسلام انقلابی» که بزرگ‌ترین مبلغش شخص امام راحل عظیم‌الشأن بود. حال بیاییم ببینیم این «اسلام رحمانی» فی‌الواقع چند پله مهربان‌تر از «اسلام انقلابی» است یا نه! حکایت آن مثل معروف است که «ترحم بر پلنگ تیزدندان/ ستمکاری بود بر گوسفندان»!
 
القصه! دیروز که داشتم محتوای تیتر یک «وطن امروز» چهارشنبه را می‌خواندم، بیشتر متوجه عمق معنای اسلام رحمانی مدعیان اعتدال شدم! اسلام رحمانی در مقام عمل یعنی شجره ملعونه سعودی، از حجاج وطن اعم از شیعه و سنی کشته بسازد و آنقدر زیاد که از این کشته، پشته بسازد، آنوقت این باشد درددل همسر شهید جگرسوخته ما که «آقای ظریف مصاحبه کرد و گفت ما با اینکه 500 شهید دادیم ولی رابطه‌مان با سعودی دچار مشکل نشده است!... ما درباره شهدای‌مان هیچ حمایتی از دولت ندیدیم!... به آنها می‌گویند «برادران سعودی»! آنها برادر می‌شوند؟!... اگر واکنش قاطع رهبر معظم انقلاب نبود، امکان بازگشت ابدان شهدای ما وجود نداشت...»! و این یعنی «اسلام رحمانی»! البته معنای دقیق‌تر این اسلام، حقا که «اسلام غیررحمانی» است!
 
طرفه حکایت اینجاست؛ شجره ملعونه سعودی برای دیوار سفارت خود گریبان چاک می‌کند، لیکن مبلغان اسلام غیررحمانی رحمانی(!) ناظر بر جان‌باختن نزدیک به 500 هموطن خود، چنان بی‌مایه و سرد، مایه می‌گذارند که خانواده این قربانیان جملگی دل پردرد داشته باشند از دست حضرات! بخوانید: «اگر سیاست دولت این است که در روابط با سعودی‌ها تنش ایجاد نشود، باید گفت در شرایطی که آنها 500 ایرانی را کشته‌اند، ما نباید پیگیری کنیم؟! به نظرم اگر حادثه تعرض به 2 نوجوان ایرانی یا حادثه جرثقیل، بدرستی پیگیری می‌شد، شاید حادثه منا پیش نمی‌آمد. بالاخره سعودی‌ها می‌فهمیدند ایران نسبت به حقوق اتباعش حساسیت ویژه‌ای دارد ولی وقتی می‌بینند پس از تجاوز به نوجوانان ایرانی، وزارت امور خارجه واکنش درستی نشان نمی‌دهد و به دنبال آن چند ایرانی در مسجدالحرام شهید می‌شوند و باز وزارت امور خارجه واکنشی نشان نمی‌دهد، حادثه منا را هم با خیال آسوده پیش می‌آورند».
 
اینک گمانم وقت مناسب‌تری برای طرح این پرسش است که آیا واقعا «اسلام رحمانی» چند پله مهربان‌تر از «اسلام انقلابی» است؟! البته هست و نیست! اسلام رحمانی در مواجهه با آن خون‌آشامان بی‌رحمی که «برادران سعودی» می‌خواندشان، چند پله ناقابل که چه عرض کنم، هزاران پله مهربان و اهل مماشات است، لیکن آنجا که به جان بی‌جان هموطن خود می‌رسد، آنقدر مهربانی یادش می‌رود که خانواده قربانی حج، با دلی خون بردارد بگوید: «جگرمان سوخت!» خواهرم! ‌ای شیرزن داغدار! راستش را بخواهی ما هم سوختیم وقتی درددل‌های تو را خواندیم! منتهای مراتب، این را بدان که تو تنها نیستی! مادر شهید مدافع حرم هم دل خونی دارد از دست حضرات مبلغ اسلام مثلا رحمانی! آنجا که خودتحریمی شیربچه‌های قاسم سلیمانی در سپاه قدس را کلید زد، دولت اعتدال، خیلی خوب مزد صبر این مادر شهید را داد!
 
سرکار خانم دکتر روح‌افزا! اگر شما از همصدایی آقایان با شجره ملعونه سعودی غمگینی، مادران شهید مدافع حرم هم از همصدایی حضرات با لعین داعشی دل خونی دارند!
 
همصدایی با تروریست‌های تکفیری، آیا مصداقی جز این هم دارد که بردارند با دست خود، سرباز خط مقدم نبرد با حرامی‌ترین حرامیان تاریخ را اینگونه تحریم کنند؟! من حالا می‌فهمم چرا «بانک» دقیقا باید بر وزن «تانک» باشد! شلیک، آن هم از جناح پول بیت‌المال و پول خود مردم و آن هم به قلب بچه‌های خود این مردم که غریبانه دارند در جبهه شام می‌جنگند، بلکه پای اجنبی اصلا و اساسا به خاک پاک وطن نرسد! آری! قصه این است... و دیروز معلوم شد که بزرگان هم از دست این اسلام مثلا رحمانی و این دست‌فرمان بی‌رحم آقایان، چقدر گله دارند!
 
مهربان و رئوف و رحمانی، نه اسلام رحمانی، بلکه علمدار انقلاب اسلامی و پرچمدار اسلام انقلابی است؛ آنجا که نه از حق ایرانی می‌گذرد، نه از حق اسلام.  شگفتا از این همه حکمت و دوراندیشی ولی امر مسلمین جهان، آنجا که در نهایت بصیرت، متذکر می‌شوند که فاجعه حج سال گذشته، نه به نزاع عرب و غیرعرب ربط دارد، نه به دعوای شیعه و سنی!
 
شجره ملعونه سعودی، همه احرار را از خود رنجانده؛ خواه عرب باشد، خواه غیرعرب و خواه شیعه باشد، خواه سنی! سلام و صلوات خدا بر شهدای حج! سلام و صلوات خدا بر روح خدا و حضرت سیدعلی! سلام و صلوات خدا بر اهل صبر و بصر، بر بازماندگان فاجعه فراموش‌نشدنی حج! خدایا! زودتر ماه محرم را به ما برسان! مگر اشک ما، جاری بر علم علمدار کربلا شود که تسلا یابد! سقای دشت کربلا! غریبیم، غریب! روزگار دست رد به سینه ما زده! دست ما را بگیر... و دست تاریخ را... و دست زمین و زمان را! گفت: «الان انکسر ظهری».