کد خبر 631580
تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۱

آیت‌الله خزعلی در بخشی از خاطرات خود گفت: «وقتى محمدرضا پهلوى از ایران رفت دولت آمریکا توسط ابراهیم یزدی با امام(ره) تماس گرفت و سعى کرد توسط او امام(ره) را از آمدن به ایران منصرف کند.»

به گزراش مشرق به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی که در دوران نهضت اسلامی در میدان مبارزه علیه رژیم پهلوی حضور فعال و موثری داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری بود؛ از همین‌رو خاطرات این روحانی مبارز می‌تواند گره‌های تاریخی فراوانی را بگشاید.

خاطرات آیت الله خزعلی در دوران حیاتشان توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده و کتاب خاطرات وی برای استفاده محققین و مردم منتشر شده است. از این رو، "پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی" در سالروز درگذشت آیت الله خزعلی بخش هایی از خاطرات وی را منتشر می کند که مشروح آن را در زیر می خوانید:

* شهید مطهری کاشف منافقین بود

آیت‌الله خزعلی در بخشی از خاطرات خود درمورد نحوه برخورد شهید مطهری با منافقین می‌گوید: «همان‌گونه که کریستف کلمب کاشف آمریکا بود مرحوم مطهرى کاشف منافقین و بدفکرها و بدخیال‌ها بود. هنگام ورود امام(ره) به ایران عده‌اى مى‌خواستند (پدر و مادر رضایى‌ها)، موقع پیاده شدن از هواپیما به ایشان خیرمقدم بگویند ایشان به شدت مخالفت کرد. به پاریس تلفن زد و مخالفت خود را اعلام کرد و گفت به امام(ره) بگویید که اگر یکى از این‌ها [مجاهدین خلق] به استقبال امام(ره) به این‌صورت بیاید دیگر مطهرى با امام نخواهد بود، ایشان فورا به من که در اهواز بودم تلفن زد و گفت فورا به تهران بیا. تو باید هنگام پیاده شدن امام از هواپیما به ایشان گل هدیه کنى. مکالمه ایشان با من حدود 30 دقیقه طول کشید شهید مطهرى اصرار داشت که من سریع به تهران بیایم ولى من مایل نبودم اهواز را در آن موقعیت ترک کنم.»

* خاطره آیت‌الله خزعلی از شهادت شهید مطهری

در بخش دیگری از خاطرات آیت‌الله خزعلی درمورد شهادت آیت‌الله شهید مطهری اینگونه آمده است: «آقاى مطهرى خیلى صریح‌اللهجه بود و رفتارش به گونه‌اى بود که بسیارى را به خود مجذوب مى‌کرد هم‌چنان که گفتم اگر ایشان در خط نوشتن رساله مى‌افتاد گوى سبقت را از همه مى‌ربود، اما سرمایه‌گذارى او روى جوانان بود و وقایع بعدى نشان داد که آن‌چه ایشان مى‌اندیشید کاملا درست بود. خانم ایشان به من گفت: یک هفته قبل از شهادت همسرم دیدم او نابهنگام از خواب بیدار شد. زیرا هنوز زمان بسیارى به اذان مانده بود و قدم مى‌زد با خود گفتم: حتما خبر ناگوارى دریافت کرده که این‌قدر ناراحت است به ایشان گفتم که هنوز موقع نماز شب شما نیست؛ در جواب من گفت الآن خواب دیدم در مسجدالحرام هستم پیامبر(ص) در حجر اسماعیل تکیه به کعبه زده بود حرکت فرمودند به جانب من آمدند و مرا بغل کردند و لب‌هایم را بوسیدند و الآن که بیدارم هنوز گرمى لب‌هاى پیامبر(ص) را روى لبم حس مى‌کنم؛ هفته‌ بعد از آن، ایشان به شهادت رسید. در واقع رفتار پیامبر(ص) دعوت‌نامه‌اى براى شهید مطهری بود تا به دیدار ایشان بشتابد.»

*ماجرای تماس ابراهیم یزدی با امام (ره) با دستور آمریکا/ ابراهیم یزدی مهره آمریکا بود

آیت‌الله خزعلی در بخشی از خاطرات خود درمورد رابطه برخی از اعضای نهضت آزادی از جمله ابراهیم یزدی با آمریکا می‌گوید: «وقتى محمدرضا پهلوى در 27 دى ماه 1357 از ایران رفت دولت آمریکا توسط سفارت‌خانه‌اش در فرانسه با اطرافیان امام(ره) یعنى ملى‌گراها تماس گرفت و سعى کرد توسط آن‌ها امام(ره) را از آمدن به ایران منصرف کند عاقبت با مهره‌ خود ابراهیم یزدى تماس برقرار و هدف خود را به او تفهیم کرد؛ وی به امام (ره) گفت: حرکت شما به صلاح نیست و موجبات درگیرى و خون‌ریزى را فراهم مى‌آورد. این‌ها [نهضت‌آزادی‌ها] از آمریکا مى‌ترسیدند، ولى از آخرت هیچ واهمه‌اى نداشتند. امام(ره) ضمن رد خواسته‌ او گفت: من به خدا توکل مى‌کنم.»

*هرکس در مقابل آمریکا لحن نرمى داشت بدانید پنهانى با آمریکا رابطه دارد

آیت‌الله خزعلی درمورد نوع رفتار با آمریکا می‌گوید: «من همیشه در منبرهایم برضد دشمنان و معاندان تند حرف مى‌زنم، چون معتقدم با این‌ها نمى‌شود با پر طاووس صحبت کرد. من 50 سال در کار تبلیغ و موعظه بوده‌ام هیچ‌کس به اندازه‌ من مزدوران انگلیسى و دشمنان اسلام را نمى‌شناسد. هر گروه و فردى که در مقابل دشمنان اسلام و دولت آمریکا لحن نرمى داشت بدانید پنهانى با دشمنان اسلام و دولت آمریکا رابطه برقرار کرده‌اند من این موضوع را از خلال تجربه‌هایى که در زندگى کسب کرده‌ام آموخته‌ام.»

در پایان خاطره‌اى تلخ از یکى از شاگردانم که در جریان بمب‌گذارى دفتر حزب جمهورى شهید شد یعنى شهید نورالله طباطبایى‌نژاد را بیان مى‌کنم. او برایم تعریف کرد که در جریان یکى از دستگیرى‌هایم در اواخر رژیم پهلوی از سوى شهربانى، پیرمردى که در آن‌جا کار مى‌کرد به من گفت: شما آخوندها شاه را از بین خواهید برد، ولى بدانید دو نفر را براى ریاست جمهورى شما انتخاب کرده‌اند: یکى بنى‌صدر و دیگرى قطب‌زاده.   او زمانى این موضوع را مطرح  کرد که کسى این دو نفر را نمى‌شناخت. قطب‌زاده که همراه امام(ره) با هواپیما آمد از فرصت استفاده کرد، عکسى بلند تهیه کرد و زیر آن نوشت: که شانس ریاست جمهورى دارد. آن پیرمرد حرف‌هاى منطقى زده بود. افسوس موقعى که دستمان از یک سوراخ گزیده مى‌شود به واقعیت پى مى‌بریم بنابراین بهتر است در کنار دوست‌شناسى، دشمن‌شناسى هم داشته باشیم.»