کد خبر 632274
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۷

در دهه 1950 میلادی دیوید بن گورین، اولین نخست‎وزیر اسرائیل در سخنانی که بیشتر حکم پیشگویی داشت تصریح کرد: «خداوند به اعراب ذخایر نفت را اعطا کرده است و به اسرائیل آیپک را».

 به گزارش مشرق، در دهه 1950 میلادی دیوید بن گورین، اولین نخست‎وزیر اسرائیل در سخنانی که بیشتر حکم پیشگویی داشت تصریح کرد: «خداوند به اعراب ذخایر نفت را اعطا کرده است و به اسرائیل آیپک را». آن روز‎ها سخنان بن گورین اغراق‎آمیز به‎نظر می‎رسید اما 65 سال بعد دامنه نفوذ و قدرت شورای روابط عمومی آمریکا و اسرائیل یا همان آیپک به‎عنوان بزرگ‎ترین لابی اسرائیل در ساختمان کنگره آنچنان وسعت پیدا کرد که برخی نظریه‌پردازان روابط بین‎الملل را به تکاپو واداشته است تا برای چنین حضور پر رنگی در ساخت قدرت و سیاست در ایالات متحده بنیان‎‎های نظری بیابند و نحوه تاثیر‎گذاری لابی یهود در سیاست‎گذاری آمریکایی را تبیین و تشریح کنند.
 
استفان والت و جان میرشایمر از نظریه‌پردازان نئورئالیست روابط بین‎الملل در سال 2006 تلاش کردند به برخی از این دغدغه‎‎های نظری و عملی در حوزه تاثیر‎گذاری لابی اسرائیل بر سیاست‌ورزی نخبگان آمریکایی پاسخ دهند. انتشار مقاله 32 صفحه‎ای این دو اندیشمند برجسته روابط بین‎الملل در سال 2006 در محافل آکادمیک جهان مانند یک بمب خبری توجه‎ها را به خود جلب کرد و پیامد‎های مهم نظری نیز برجای گذاشت. این برای دومین‎بار بود که تاثیرات یک مقاله علمی حتی حوزه‎‎های عمومی را نیز در می‎نوردید. این کار را برای اولین‎بار ساموئل هانتینگتون با نوشتن مقاله جنگ تمدن‎ها کرد و میرشایمر و استفان والت به میراث‌داران همین راه تبدیل شدند.
 
اما اگر کار پژوهشی هانتینگتون بیشتر به تجویز سیاست و ایدئولوژی‎سازی حوزه نظری شباهت پیدا کرد، این‎بار والت و میرشایمر بر مبنای رهیافت نئورئالیستی مبنای کار را بر تبیین و تشریح یک رابطه ویژه و رونمایی از پشت‌پرده چنین رابطه‎ای قرار دادند. به اعتقاد این دو، مناسبات آمریکا و اسرائیل ویژه است، برای اثبات این مدعا استدلال‎‎های عینی نیز وجود دارد. به‎طور مثال آمریکا از سال 1982 تا روز به نگارش در آمدن این مقاله پر سر و صدا 32 قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه اسرائیل را وتو کرده بود.
 
این رقم بالاتر از مجموع وتو‎های چهار عضو دائم دیگر شورای امنیت طی همین مدت بود. از طرف دیگر به اعتقاد میرشایمر و والت، اسرائیل بزرگ‎ترین دریافت‎کننده کمک‎‎های مالی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بوده است و کمک‎‎های اقتصادی مستقیم آمریکا به این کشور طی دوره زمانی 1973 تا 2003 بالغ بر 4. 1 تریلیون دلار می‌شود. اسرائیل همچنین سالیانه کمکی بالغ بر سه میلیارد دلار از آمریکا دریافت می‎کند که این رقم یک پنجم کل بودجه کمک‎‎های مالی آمریکا را تشکیل می‎دهد.

اما بنیان اصلی نظریه این دو برای تبیین این رابطه ویژه به یک کلمه ختم می‎شود و آن لابی اسرائیل است. به اعتقاد میرشایمر و والت این کمک‎‎های سخاوتمندانه و گشاده دستانه، آن هم از جیب مردم آمریکا تنها با کار زیرکانه و هوشمندانه آیپک در عرصه عمومی امکان‌پذیر شده است. تصویر مطلوب مردم آمریکا از اسرائیل تا اندازه زیادی به سبب تلاش‎‎های این لابی در شکل‌دهی به گفتمان عمومی آمریکاست. موفقیت در پروسه دیپلماسی عمومی برای لابی اسرائیل آنچنان نفوذ و قدرتی را به‎وجود آورده است که به قول والت و میرشایمر، آمریکا در مقاطع بسیار زیادی از تاریخ امنیت خود را قربانی منافع یک کشور دیگر کرده است.

«تاکنون هیچ محفلی به اندازه لابی اسرائیل نتوانسته است سیاست خارجی آمریکا را از عملکرد در جهت تامین منافع ملی خود منحرف کند و در عین حال مردم و سیاستمداران آمریکایی را متقاعد کند که منافع دو کشور آمریکا و اسرائیل اساسا یکسان و مشابه هستند».

اما میرشایمر و والت با خارج شدن از چنین پوسته مصنوعی و ایدئولوژیکی، منافع آمریکا و اسرائیل را حداقل در منطقه خاورمیانه یکسان و مشابه نمی‎دانند. از نظر آن‎ها حمایت آمریکا از اسرائیل بسیار پر هزینه است و موجب ایجاد اشکال بر سر راه روابط آمریکا با جهان عرب می‎شود. همچنین به‎دلیل حمایت بیش از حد از اسرائیل، آمریکا در معرض تهدید‎‎های تروریستی قرار گرفته است. اما با وجود همه این دلایل اتحاد استراتژیک و منطقه‎ای آمریکا و اسرائیل همچنان پابرجاست و جهت‎دهنده به سیاست خارجی ایالات متحده نه منافع ملی که دغدغه‎‎های لابی آیپک در واشنگتن است.

این دغدغه‎ها آنچنان در دالان‎‎های قدرت در آمریکا نفوذ و سیطره پیدا کرده است که دیگر کمتر سیاستمداری می‎تواند خارج از این چارچوب‎ها دست به تصمیم‎گیری بزند. شاید علت‌العلل بسیاری از بحران‎‎های منطقه‎ای نظیر جنگ اعراب و اسرائیل و امنیتی شدن پرونده هسته‎ای ایران را نیز باید در همین چارچوب تحلیل کرد. نفوذ آیپک در تار و پود سیاست و حکومت آمریکا آنچنان استحکامی پیدا کرده است که می‎توان گفت که دیگر جمله بن گورین برای اسرائیلی‎ها خواب و رویا نیست، اسرائیل دیگر صاحب طلای سیاه شده است.
 
منبع: پنجره