کد خبر 633911
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۹۵ - ۰۰:۱۹

«دولت تدبیر و امید در دیپلماسی خارجی با استدلال لازم کشور را از جنگ حتمی نجات داد»

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در قسمت یادداشت ها نوشت: «اصلا نفس برجام، برداشتن سایه تهدید جنگ علیه ایران بود که این هدف محقق شد»، «رئیس‌جمهور فرانسه در دیداری که با آقای روحانی داشته است رسماً گفته که قرار بوده است به ایران حمله نظامی انجام شود و این حمله قطعی شده بوده و تنها در زمان اجرای آن اختلاف‌نظر وجود داشت که انتخابات سال 92 در ایران و مذاکرات هسته‌ای، سایه جنگ را از سر ایران برداشت»، «هر زمانی ممکن بود کشورمان با آتش و جنگ ناخواسته مواجه شود، امروز این تهدید رفع شده است»، «دولت تدبیر و امید در دیپلماسی خارجی با استدلال لازم کشور را از جنگ حتمی نجات داد»، «ما امروز در جایی ایستاده‌ایم که خطر جنگ از ایران دور شده و اگر ترامپ‌های داخلی بگذارند...»، «امروز به اعتقاد من مهم‌ترین وظیفه دولت، هر دولتی که روی کار باشد، این است که سعی کند جنگ دیگری به ایران تحمیل نشود و به نظر من این دولت، یعنی دولت آقای روحانی، به واسطه برجام چنین کاری را انجام داد»،... اینها تنها چند نمونه از خروارها سخنی است که مدعی هستند دور شدن سایه جنگ از سر کشور معجزه برجام بوده است.
 
دلیل این ادعاها که بعید است گویندگان هم به آن‌ اعتقادی داشته باشند چیست و به راستی کدام عامل یا عوامل تا‌کنون کشور را از خطر تعرض دشمن در امان نگه داشته است؟

پیش از هر چیز ذکر این نکته ضروری است که به دلایل مختلف ایران مورد تهدیدهای ریز و درشت بسیاری قرار دارد و در این مسئله شکی نیست. این تهدیدها نیز مربوط به امروز و دیروز و مسئله هسته‌ای و بهانه‌هایی از این قبیل نبوده و از ابتدای پایه‌گذاری جمهوری اسلامی وجود داشته است. همین چند روز پیش بود که متن یکی از ایمیل‌های کالین پاول وزیر خارجه اسبق آمریکا فاش شد که در آن اعتراف کرده بود رژیم صهیونیستی 200 کلاهک هسته‌ای دارد و آنها را به سوی ایران نشانه رفته است. سال‌هاست تل‌آویو همچون سگی هار برای حمله به ایران چنگ و دندان نشان می‌دهد و خط و نشان می‌کشد و حتی بارها در این مورد تاریخ‌های معینی هم ذکر شده بود. برای مثال سال 1388 برخی روزنامه‌های رژیم صهیونیستی اعلام کردند ارتش این رژیم در حال آماده شدن برای حمله به ایران است و یا اوایل سال 1391 لئون پانه‌تا وزير دفاع وقت آمريكا حتي براي حمله رژیم صهیونیستی به ايران، زمان تعیین كرد و گفت كه از بهار تا تير ماه سال آينده(یعنی چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال 1392) زمان حمله‌ خواهد بود!

نباید هیچ شک و تردیدی به ذهن راه داد که اگر رژیم صهیونیستی و آمریکا حداقلی از موفقیت و دستیابی به نتیجه را برای خود متصور بودند لحظه‌ای در آغاز جنگ علیه ایران تردید به خود راه نمی‌دادند. چه چیزی می‌تواند مانع آنها شود؟ جامعه بین‌المللی که در قبال ده‌ها جنگ گذشته و فعلی جز تماشا کاری انجام نداده است؟ سازمان ملل و شورای امنیت که جز تاسف خوردن و خفه شدن با دلارهای کثیف نفتی چیزی در کارنامه ندارند؟ رسانه‌های بزرگ دنیا که افکار عمومی را بازیچه فریب‌های خود کرده و می‌کنند؟! اگر اینها نیست پس دلایل خودداری آنها از تجاوز چیست؟

بخشی از پاسخ سوال کلیدی فوق را می‌توان در مقاله 3 سال پیش بروس ریدل - تحلیلگر امنیتی مشهور آمریکایی- یافت. در این مقاله (تحت عنوان؛ درس‌هایی از اولین جنگ آمریکا با ایران) که اندیشکده بروکینگز آن را منتشر کرده، ریدل به درستی می‌نویسد اگر آمریکا به ایران حمله کند در حقیقت دومین جنگ خود با ایران را آغاز کرده است چرا که جنگ 8 ساله ابتدای انقلاب، در واقع جنگ آمریکا با ایران بود نه رژیم صدام. نویسنده معتقد است این جنگ درس‌های متعددی برای واشنگتن دارد که باید آنها را جدی بگیرد. اولین درس آن است که علی‌رغم تمام تلفاتی که به ایران وارد شد اما هدف این جنگ که نابودی انقلاب اسلامی ایران بود نه تنها محقق نشد بلکه تبدیل به جنگ «داود و جالوت» شده و در نهایت به استحکام بیشتر پایه‌های انقلاب سال 1357 انجامید. دوم آنکه ایران مرعوب قدرت آمریکا نشد و نخواهد شد. در اواخر جنگ تحمیلی علی‌رغم تمام فشارهایی که ایران تحمل می‌کرد اما از رویارویی مستقیم با آمریکا در خلیج فارس رویگردان نشد و حتی در خارج از مرزهای خود نیز جنگی نامتقارن را علیه آمریکا به راه انداخت. ریدل سومین درس جنگ 8 ساله برای آمریکا را این نکته دقیق و ظریف عنوان می‌کند؛ پایان دادن به جنگ با ایران چالشی بزرگ است چرا که ایرانی‌ها به راحتی عقب‌نشینی نمی‌کنند. آخرین درسی که ریدل عنوان می‌کند تامل در مشاوره متحدان منطقه‌ای آمریکاست. همان‌هایی که در جنگ اول سیل پول و سلاح و نیرو را به سوی صدام روانه کردند. وی در پایان تاکید می‌کند شاید آمریکایی‌ها آن جنگ و درس‌هایش را فراموش کرده باشند اما هیچ کدام از ایرانی‌ها فراموش نکرده‌اند.

 ادعای دور شدن سایه جنگ از سر کشور به مدد برجام، صرفا پوششی برای فرافکنی و به حاشیه راندن ناکامی در تحقق وعده‌هایی است که قرار بود در پسابرجام رخ دهد. برجامی که قرار بود نه تنها موانع تحریم را از سر راه کشور بردارد بلکه حتی مشکل آب خوردن مردم را نیز حل کند! ادعای رفع خطر جنگ بوسیله توافقی که به اذعان دولتمردان، دستاورد آن برای کشور «تقریبا هیچ» بوده و غربی‌ها از عمل به تعهدات حداقلی خود در آن سر باز می‌زنند و بقول آقای صالحی هر روز یک بهانه جدید برای این بدعهدی می‌تراشند، به شوخی بیشتر شبیه است.

امنیت بی‌بدیل و مثال زدنی ایران در این منطقه آشوب زده و کاسه خون و آتش در حالی است که حتی دامن کشورهای غربی نیز از آتشی که خود در این منطقه افروخته‌اند در امان نیست و کمتر روزی است که خبری از انفجار و انتحار و حمله تروریستی در یکی از کشورهای غربی به گوش نرسد. البته این نعمت آسان و بی‌هزینه نیز به دست نیامده است. هزاران پدر و پسر در جنگ هشت ساله بر زمین افتادند تا آمریکایی‌ها حساب کار دستشان بیاید و امروز هم عده‌ای گمنام و بی‌ادعا در آن سوی مرزها جانانه ایستاده‌اند و مظلومانه بر زمین می‌افتند تا آتش جنگ به این آب و خاک سرایت نکند. دیروز  کلاس اولی‌ها به مدرسه رفتند و نرگس تنها دختر شهید مدافع حرم، اسماعیل خانزاده بعد از مدرسه به دیدن پدرش رفت. سایه جنگ را پدر نرگس‌ها از سر این کشور دور کردند نه خودکار پرت‌کردن‌ها در اتاق مذاکرات!

محمد صرفی