واقعیت این است که انقلاب اسلامی تنها سبب به هم خوردن «جزیره ثبات» قدرتهای بزرگ آن روزگار نشده بود، بلکه تمامی الگوها و هنجارهای خاورمیانه و خلیج همیشه فارس را بر هم زده بود. همچنین قدرتهای بزرگ از این نگران بودند که ثبات موردنظر آنان در خاورمیانه و همچنین جریان آرام و مطلوب قدرت و ثروت خلیج فارس و بویژه موقعیت استراتژیک ایران عزیز، با تثبیت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران به خطر افتد. به همین دلیل، قدرتهای بزرگ در نارضایتی از انقلاب اسلامی ایران موضع یکسانی داشتند.
فشارها بر نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب شروع شد و البته همچنان هم ادامه دارد؛ اما جنگ تحمیلی را باید یکی از مهمترین و طولانی ترین این فشارهای برون مرزی و متعدد دانست که کشور عزیزمان را وارد چالش جدیدی کرد.
چنین شد که وقتی جنگ تبلیغاتی – سیاسی، محاصره اقتصادی، برخی تهدیدات نظامی مانند حمله به طبس برای کودتا، ترورهای متعدد شخصیتهای برجسته انقلاب توسط منافقین و گروهکهای انحرافی و همچنین تلاش برای تحریف ماهیت انقلاب اسلامی در عرصه بینالمللی و آلوده کردن نام مقدس انقلاب اسلامی به تروریسم، جواب نداد، به فاصله نوزده ماه از انقلاب اسلامی، جنگی نظامی علیه ایران آغاز کردند، جنگی که دیروز یعنی سی و یکم شهریور ماه، سی و ششمین سالگرد آغاز آن بود.
این تاریخ را باید آغاز تلاش وسیع همه قدرتهای بزرگ برای مقابله با نهضت مقدس خمینی کبیر(ره) دانست.
حدود ساعت ۱۴ روز ۳۱ شهریورماه سال ۱۳۵۹ بود که عراق با پشتیبانی صریح قدرتهای بزرگ و با حمله هوایی به چند فرودگاه ایران و تعرض زمینی همزمان ارتش بعث به شهرهای غرب و جنوب ایران، جنگی خونین را آغاز کرد و ما را به دفاعی مقدس، پُرهزینه و البته با دستاوردهای عظیم سوق داد. آغاز این جنگ چند روز پس از آن اتفاق افتاد که صدام، پیمان الجزایر را در برابر دوربینهای تلویزیون بغداد پاره کرد و در نطقی با تأکید بر مالکیت مطلق کشورش بر اروند رود - که وی آن را شط العرب مینامید - و ادعای ساختگی تعلق جزایر ایران به «اعراب»، جنگ را در زمین، هوا و دریا علیه ایران آغاز کرد.
همه وضعیت آن روز دست به دست هم داد تا در ماههای نخست این حمله ددمنشانه، چند شهر مرزی ایران عزیز در غرب و جنوب کشور به تصرف دشمن درآید، تصرفی که چند روز و چند ماه بیشتر به طول نینجامید و جوانان غیور ایران زمین، نه تنها این شهرها را آزاد کردند بلکه به خاک دشمن هم رسیدند.
در همان ساعات اولیه بود که حضرت آیتالله خامنهای به عنوان نماینده امام خمینی(ره) در شورای عالی دفاع، در پیامی رادیویی اعلام کردند: «دولت دست نشانده و مزدور عراق تجاوز هوایی را به حریم جمهوری اسلامی ایران آغازکرد و به چند پایگاه هوایی حمله نموده است. ما تاکنون نخواسته بودیم حمله کنیم اما ارتش جمهوری اسلامی تجاوز این بعثیهای دست نشانده را تحمل نمی کند و درس تلخی به صدام خواهد داد. »
در همان نخستین روز مهر ماه سال ۱۳۵۹ بود که شورای امنیت برای خالی نبودن عریضه، بیانیهای به شماره ۱۴۱۹۰ صادر کرد و در بخشی از آن، چنین نوشت و ابراز نگرانی کرد: «امروز اعضای شورای امنیت درباره تشدید آخرین وضعیت میان ایران و عراق به طور غیر رسمی مشورت و تبادل نظر کردند. آنها وخیمتر شدن روابط میان ایران و عراق و تشدید عملیاتهای نظامی را که منجر به خسارات جانی و مالی سنگین شده است، بررسی کردند. اعضای شورا نگرانی عمیق خود را از این درگیری که به طور جدی تشدید شده، ابراز کردند و درباره تهدید خطرناک صلح و امنیت بینالمللی هشدار دادند.»
گرچه صدام در همان ۳۱ شهریور و پیش از صدور فرمان حمله به ایران، موضوع اختلافات مرزی را دلیل وقوع جنگ عنوان کرد، اما حتی خود او نیز میدانست که این جنگ، مرحله اجرایی نقشه برنامهریزی شده، هدفمند و فرامنطقهای است و دولت بغداد به دلیل اختلافات زمینی و دریایی خود با ایران، تنها داوطلب اجرای این نقشه شده است.
البته حقیقت آن بود که صدام فریب توطئه خارجی را خورد و جاه طلبیاش، محرّکی برای انتخاب عراق در اجرای این توطئه بود تا با انگیزههایی مانند نگرانی از تاثیر انقلاب اسلامی بر جمعیت ۶۰ درصدی شیعیان عراق، ماشه جنگ را علیه ایران بکشد.
البته حوادث بعد نشان داد که قدرتهای بزرگ و بویژه آمریکای مستبد و به تعبیر حضرت روح الله، شیطان بزرگ، در تبیین واقعیتها، اشتباه کرده و دچار خوش خیالی شدهاند.
صدام البته از وقتی با کودتا در عراق، بر سر کار آمد؛ مبارزه با جمهوری اسلامی را در سر میپرورانید. او از ابتدا از تمامی راههای ممکن برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی بهره گرفت که اخراج هزاران ایرانی از عراق در سال ۱۳۵۸، توزیع اسلحه بین عوامل ضد انقلاب، حمایت از بمبگذاران و طراحی انفجارهای مکرر در خطوط راهآهن و تأسیسات نفتی؛ پناه دادن به ژنرالهای فراری حکومت پهلوی و همچنین انتخاب اسامی مجعول برای شهرهای ایران در نقشهها و کتابهای درسی مانند الاحواز برای «اهواز»، محمّره برای «خرمشهر»، عبادان برای «آبادان»، خفاجیه برای «سوسنگرد» و در نهایت نام پلید عربستان برای «خوزستان قهرمان»، از آن جمله است.
البته آغاز جنگ هم باعث نشد تا سایر اقدامات سیاسی و تبلیغاتی علیه انقلاب شکوهمند اسلامی و همچنین ترورهای ناجوانمردانه سران انقلاب، متوقف شود؛ بلکه همزمان با تهاجم گسترده نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران، دشمن از سایر حربهها هم برای متوقف ساختن نفوذ انقلاب اسلامی بهره گرفت و البته هنوز هم بهره میگیرد.
و اما ایمان و اعتقاد راسخ رزمندگان و ایثارگران ما به حقانیت انقلاب اسلامی و موج عظیم مردمی که در قالب «بسیج» و برای دفاع از کیان انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی، بزرگترین سرمایه انقلاب و نظام بوده و هست و مهمترین نقش را در توقف ماشین جنگی دشمن بر عهده داشت.
هفته دفاع مقدس هر سال در حقیقت، یادآور آغاز یک دفاع مقدس سی و شش ساله است که تاکنون ادامه داشته و بعد از این هم ادامه خواهد داشت؛ چراکه اگرچه جنگ سال ۵۹، در ظاهر در سال ۶۷ خاتمه یافت؛ اما در باطن، این تهاجم و دفاع ادامه دارد و تا وقتی انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی به پرتوافشانی در نظام بین الملل ادامه می دهند، این عنادها و دشمنیها هم ادامه خواهد داشت و هر روز از جایی سر بر میآورد.
کوتاه سخن آنکه دفاع مقدس انقلاب اسلامی ما، امروز سی و شش ساله شد و ان شاء الله با تدابیر رهبری حکیم انقلاب و البته پایمردیهای پایان ناپذیر ملت قهرمان ایران، این دفاع مقدس ادامه خواهد داشت تا این انقلاب به انقلاب جهانی حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف ختم شود.