به گزارش مشرق، «شاهین نصیری نیا» بعد از بازیهای المپیک ۲۰۱۶ ریو بارها از کسب دو نشان طلا توسط نمایندگان ایران اظهار خوشحالی و غرور کرد و باوجود مسئولیت مربیگری تیم آمریکا در المپیک بارها در کنار ملیپوشان کشورمان حاضر شد. او نشان داد هنوز به وزنه برداری ایران، عِرق دارد و هر جای دنیا فعالیت کند، قلبش برای ایران میتپد.
مرد طلایی رقابتهای جهانی سال ۱۹۹۹ که با اقتدار به دوران قهرمانی «پیروس دیماس» یونانی پایان داد و نخستین مدال زرین ایران را بعد از سی و دو سال کسب کرد، بار دیگر سکوتش را شکست و برنامه های فدراسیون وزنه برداری ایران را مورد انتقاد قرار داد. نصیرینیا، یادداشتی در اختیار خبرنگاران قرار داده تا به قول خود به وظیفهاش به عنوان عضو کوچکی از خانواده بزرگ این ورزش عمل کرده باشد.
رئیس از هرگونه انتقاد متنفر است
«درب فدراسیون بروی منتقدان باز است». این جمله علی مرادی به عنوان رئیس فدراسیون، بسیار عجیب و سوال برانگیز بود، چرا که او در طول دوران حضورش در این عرصه ثابت کرده، حرف و عملش یکی نیست و به شدت از انتقاد و کلا جماعت منتقد متنفر است. او ادعا دارد درب فدراسیون به روی منتقدان باز است و خودش هم از انتقاد و پیشنهادات مختلف استقبال میکند که البته تا این بخش از اظهاراتش، حسن نیت دارد، اما او مسئولیت برخورد و حذف منتقدان را مدتهاست به نزدیکانش محول کرده تا به یک اشاره او به مقابله با منتقدان بپردازند.
برخورد با مصدوم روی تخت بیمارستان!
بهترین مثال در برخورد حذفی و عجیب فدراسیون وزنه برداری، رفتاری است که علی مرادی و اطرافیانش با بهادر مولایی داشتند. قهرمان جوانی که قربانی تصمیمات سلیقه ای پیش از المپیک شد و حالا به جای وزنه زدن در سالن تمرین تیم ملی باید روی تخت بیمارستان برای روی پا ایستادن و حتی قدم زدن معمولی ثانیه شماری کند. گویا انتقادات از سر درد و مصدومیت مولایی هم به مذاق آقایان خوش نیامد وفدراسیون را به واکنشی عجیب وا داشت. واکنشی که حتی به وزنه بردار بستری در بیمارستان نیز رحم نکرد و او را پس از تهدید به برخورد انضباطی، در نهایت با تعلیق از حضور در این رشته مواجه ساخت.
معتقدم اگر مشکلی در کار فدراسیون وجود دارد باید تذکر داد تا به عنوان عضو کوچکی از این خانواده به رشتهای که سالها خاک آنرا خوردهام، ادای دین کنم. انتقادات صریح و بی پرده من اتفاق تازه ای نیست و همواره دغدغه های خود را حتی در زمان ریاست حسین رضا زاده هم مطرح میکردم. جالب آنکه همان زمان نیز به رغم اینکه می گفتند رضازاده تاب انتقاد ندارد او با آغوش باز به انتقادات همه گوش میکرد و با بحث و بررسی موضوع، به حل و فصل آن می پرداخت، اما علی مرادی بر خلاف ظاهر همیشه آرام و صلح طلب خود هیچگاه دوست ندارد این انتقادات را بشنود . او منتقدان را مجبور می کند به جای بحث و گفتگوی رو در رو باید به رسانه ها پناه برد و انتقادات خود را اینگونه به گوش اهالی وزنه برداری و مسئولان ورزش رساند.
یاران دیروز و دشمنان امروز
علی مرادی از روزی که دوباره بر صندلی ریاست فدراسیون تکیه زد همراهان و یاران زیادی را در اطراف خود جمع کرد تا شاید کمی به فعالیت خود وجهه و رسمیت ببخشد که البته امروز خیلی از آنها بدلایل مختلف دیگر در کنارش نیستند. از جمله عبدالکریم پورکیان و حسین مقامی که به محض مخالفت با سیاستهای غلط رئیس فدراسیون از سوی مرادی حذف شدند. برخی از همین افراد طرد شده از سوی آقای رئیس، نسبت به بحث بودجه و هزینههای گزاف فدراسیون انتقاد داشتند. آنها نیز همچون من و بسیاری از اهالی این رشته از علی مرادی پرسیدند آیا او نمی دانست بودجه فدراسیون چقدر است و پا در چه عرصه ای میگذارد که حالا حرف از برنامههای آنچنانی و پر زرق و برق می زند؟ برنامه هایی که بر خلاف بازده مناسب، نیازمند بودجه های میلیاردی و جذب اسپانسر و حمایتهای مالی هستند. کاری که البته مرادی تا امروز در انجام آن ناتوان مانده و فقط سعی در پاک کردن صورت مساله و گمراه کردن افکار عمومی دارد.
برنامههای استعدایابی؛ شعار یا عمل؟
از جمله اقدامات بی سرانجام و مبهم فدراسیون وزنه برداری، بحث استعدادیابی و آینده سازی است که البته کمیته استعدادیابی فدراسیون مدعی است برنامههای جامع و بلند مدتی در این خصوص دارد. ادعایی که خیلی زود مشخص شد تا اجرایی شدن و رسیدن به مرحله عمل، فرسنگها فاصله دارد. برنامه هایی که اجرای هر کدام از مصوبات آن مستلزم برخورداری از امکانات مالی و سخت افزاری فراوانی است که متأسفانه تا امروز به دلیل فقر مالی متولیان و تصمیم گیرندگان این حوزه در دسترس نبوده است.
جالب تر آنکه همین کمیته مدعی است در بحث استعدادیابی از برخی کشورهای پیشرفته و متمول اروپایی و امریکایی نیز بهتر عمل کرده و دارای برنامه و امکانات بیشتری است. در حالیکه همین رشته در آمریکا که بر خلاف استعدادهای ناب ایران، فاصله زیادی تا سطح اول دنیا دارد، بیش از ۲۵ هزار عضو دارد. اعضای ثابت و تحت نظارتی که بهترین امکانات را در اختیار دارند. البته همین روند در مکزیک هم با آمار و ارقام بسیار چشمگیری در جریان است که شخصا به واسطه مربیگری در این کشور هم شاهد آن بودم. متاسفانه با توجه به اینکه آنها حتی به گرد پای جوانان ما نمیرسند، امکانات به مراتب بهتری نسبت به ایران دارند. من سابقه فعالیت و حضور در کشورهایی همچون آلمان ، ترکیه و آذربایجان را هم دارم و به جرأت باید گفت متاسفانه وزنه برداری ایران به دلیل فقدان امکانات و برنامه های مناسب، حدود ٩٠ درصد از استعدادهایش را از دست میدهد. پس بهتر است متولیان این رشته در ایران به جای ادعای شعارگونه و بی اساس به فکر تأمین منابع و امکانات باشند. بدین ترتیب می توان بحث استعدادیابی کنونی در فدراسیون را از حالت رویایی و غیر واقعی به مرحله واقعیت و اجرایی رساند.
کیانوش باید مراقب خودش باشد
مرد طلایی المپیک ۲۰۱۶ ریو نشان داد فاصله گرفتن از سیاستهای کنونی فدراسیون وزنه برداری، نه تنها لطمه ای به او نمی زند، بلکه باعث شیرینترین قهرمانی او نیز خواهد شد! شاید رمز موفقیت کیانوش رستمی این بود که او ترجیح داد، فارغ از سیاستهای مرادی و اطرافیان تابع او به تنهایی تمرین کند و وزنه بزند. همه از او ایراد گرفتند و به او اعتراض کردند، اما آیا کسی آمد تا ببیند مشکل کیانوش از کجاست و عکسالعمل او به چه چیزی بوده؟ آیا اصلا به تلاش و افتخارات کیانوش هم مثل دیگران اهمیت داده شده بود؟ متاسفانه بعد از المپیک ریو هم دو مدال طلای کیانوش و سهراب مرادی زیر سایه هیاهو و البته بیتوجهی متولیان فدراسیون محو و گم شد. کیانوش باید از این پس بیشتر مراقب خود باشد چراکه با کوچکترین تلنگری مثل دیگر وزنه برداران منتقد توسط همین آقایان از صحنه حذف می شود. او باید به این حقیقت واقف باشد که داستان طلای المپیک ریو و هرگونه استفاده ابزاری فدراسیوننشینها از عنوان قهرمانی او تمام شده و حالا کسی چندان اهمیتی به تصمیمات و نظر او نمیدهد. متاسفانه رییس فدراسیون فعلا به جای اینکه حامی قهرمانانش باشد به راحتی به جرم گفتن حقیقت با تیشه به ریشه آنان می زند.مثل افراد زخم خورده ای که اتفاقا کم هم نیستند و تازهترین مورد آن همین بهادر مولایی جوان و باانگیزه است.
انتصابهایی که همه را شوکه کرد
انتصاب نایب رئیس و دبیر فدراسیون وزنه برداری هم در نوع خود عجیب و سوال برانگیز بود. از معرفی داود باقری، پزشک فدراسیون به عنوان نایب رییس گرفته تا معرفی دبیر جدید که بعید می دانم کوچکترین تجربه و اطلاعی از مدیریت در این حوزه داشته باشند. البته انتخاب دکتر باقری به عنوان نایب رئیس چندان دور از ذهن نبود، چراکه او مدتهاست به عنوان نفر دوم و سایه علی مرادی، همه کاره فدراسیون بوده و تعجب ندارد به عنوان مجری سیاستهای رئیس فدراسیون خود را مثل سپر در خط مقدم قرار دهد. متاسفانه انتصابات اخیر این شائبه را در ذهن همه بوجود آورد که انگار در وزنه برداری قحط الرجال است و این رشته افتخارآفرین و قدیمی، کسی بهتر از این افراد را برای مدیریت ندارد. واقعا نمیدانم جامعه وزنه برداری و حتی آن کسانی که به این فدراسیون نزدیکند، چطور میتوانند زیر نظر این مدیران غیر متخصص کار کنند؟
اگر قصد خدمت دارید، استعفا دهید!
در نهایت پیشنهادی برای علی مرادی دارم. او صراحتا اعلام کرده تابع پیشنهادات و راهکارهایی اهالی وزنه برداری است. در نتیجه من به عنوان عضوی کوچک از خانواده بزرگ وزنه برداری توصیه می کنم او برای خدمت و کمک به این رشته قید ریاست را بزند و استعفا دهد. مطمئنا این تنها راهی است که او می تواند خالصانه برای نجات وزنه برداری ایران انجام دهد. مدال آوران و ورزشکارانی بسیاری همچون من و بهداد سلیمی و ..... سالها چوب سیاستهای غلط مرادی را خوردیم که مطمئنا با ترک صندلی ریاست توسط او می توان امیدوار بود این اتفاقات در آینده، برای وزنه برداران جوان و نسل بعدی این رشته مدال آور تکرار نخواهد شد.
مرد طلایی رقابتهای جهانی سال ۱۹۹۹ که با اقتدار به دوران قهرمانی «پیروس دیماس» یونانی پایان داد و نخستین مدال زرین ایران را بعد از سی و دو سال کسب کرد، بار دیگر سکوتش را شکست و برنامه های فدراسیون وزنه برداری ایران را مورد انتقاد قرار داد. نصیرینیا، یادداشتی در اختیار خبرنگاران قرار داده تا به قول خود به وظیفهاش به عنوان عضو کوچکی از خانواده بزرگ این ورزش عمل کرده باشد.
رئیس از هرگونه انتقاد متنفر است
«درب فدراسیون بروی منتقدان باز است». این جمله علی مرادی به عنوان رئیس فدراسیون، بسیار عجیب و سوال برانگیز بود، چرا که او در طول دوران حضورش در این عرصه ثابت کرده، حرف و عملش یکی نیست و به شدت از انتقاد و کلا جماعت منتقد متنفر است. او ادعا دارد درب فدراسیون به روی منتقدان باز است و خودش هم از انتقاد و پیشنهادات مختلف استقبال میکند که البته تا این بخش از اظهاراتش، حسن نیت دارد، اما او مسئولیت برخورد و حذف منتقدان را مدتهاست به نزدیکانش محول کرده تا به یک اشاره او به مقابله با منتقدان بپردازند.
برخورد با مصدوم روی تخت بیمارستان!
بهترین مثال در برخورد حذفی و عجیب فدراسیون وزنه برداری، رفتاری است که علی مرادی و اطرافیانش با بهادر مولایی داشتند. قهرمان جوانی که قربانی تصمیمات سلیقه ای پیش از المپیک شد و حالا به جای وزنه زدن در سالن تمرین تیم ملی باید روی تخت بیمارستان برای روی پا ایستادن و حتی قدم زدن معمولی ثانیه شماری کند. گویا انتقادات از سر درد و مصدومیت مولایی هم به مذاق آقایان خوش نیامد وفدراسیون را به واکنشی عجیب وا داشت. واکنشی که حتی به وزنه بردار بستری در بیمارستان نیز رحم نکرد و او را پس از تهدید به برخورد انضباطی، در نهایت با تعلیق از حضور در این رشته مواجه ساخت.
معتقدم اگر مشکلی در کار فدراسیون وجود دارد باید تذکر داد تا به عنوان عضو کوچکی از این خانواده به رشتهای که سالها خاک آنرا خوردهام، ادای دین کنم. انتقادات صریح و بی پرده من اتفاق تازه ای نیست و همواره دغدغه های خود را حتی در زمان ریاست حسین رضا زاده هم مطرح میکردم. جالب آنکه همان زمان نیز به رغم اینکه می گفتند رضازاده تاب انتقاد ندارد او با آغوش باز به انتقادات همه گوش میکرد و با بحث و بررسی موضوع، به حل و فصل آن می پرداخت، اما علی مرادی بر خلاف ظاهر همیشه آرام و صلح طلب خود هیچگاه دوست ندارد این انتقادات را بشنود . او منتقدان را مجبور می کند به جای بحث و گفتگوی رو در رو باید به رسانه ها پناه برد و انتقادات خود را اینگونه به گوش اهالی وزنه برداری و مسئولان ورزش رساند.
یاران دیروز و دشمنان امروز
علی مرادی از روزی که دوباره بر صندلی ریاست فدراسیون تکیه زد همراهان و یاران زیادی را در اطراف خود جمع کرد تا شاید کمی به فعالیت خود وجهه و رسمیت ببخشد که البته امروز خیلی از آنها بدلایل مختلف دیگر در کنارش نیستند. از جمله عبدالکریم پورکیان و حسین مقامی که به محض مخالفت با سیاستهای غلط رئیس فدراسیون از سوی مرادی حذف شدند. برخی از همین افراد طرد شده از سوی آقای رئیس، نسبت به بحث بودجه و هزینههای گزاف فدراسیون انتقاد داشتند. آنها نیز همچون من و بسیاری از اهالی این رشته از علی مرادی پرسیدند آیا او نمی دانست بودجه فدراسیون چقدر است و پا در چه عرصه ای میگذارد که حالا حرف از برنامههای آنچنانی و پر زرق و برق می زند؟ برنامه هایی که بر خلاف بازده مناسب، نیازمند بودجه های میلیاردی و جذب اسپانسر و حمایتهای مالی هستند. کاری که البته مرادی تا امروز در انجام آن ناتوان مانده و فقط سعی در پاک کردن صورت مساله و گمراه کردن افکار عمومی دارد.
برنامههای استعدایابی؛ شعار یا عمل؟
از جمله اقدامات بی سرانجام و مبهم فدراسیون وزنه برداری، بحث استعدادیابی و آینده سازی است که البته کمیته استعدادیابی فدراسیون مدعی است برنامههای جامع و بلند مدتی در این خصوص دارد. ادعایی که خیلی زود مشخص شد تا اجرایی شدن و رسیدن به مرحله عمل، فرسنگها فاصله دارد. برنامه هایی که اجرای هر کدام از مصوبات آن مستلزم برخورداری از امکانات مالی و سخت افزاری فراوانی است که متأسفانه تا امروز به دلیل فقر مالی متولیان و تصمیم گیرندگان این حوزه در دسترس نبوده است.
جالب تر آنکه همین کمیته مدعی است در بحث استعدادیابی از برخی کشورهای پیشرفته و متمول اروپایی و امریکایی نیز بهتر عمل کرده و دارای برنامه و امکانات بیشتری است. در حالیکه همین رشته در آمریکا که بر خلاف استعدادهای ناب ایران، فاصله زیادی تا سطح اول دنیا دارد، بیش از ۲۵ هزار عضو دارد. اعضای ثابت و تحت نظارتی که بهترین امکانات را در اختیار دارند. البته همین روند در مکزیک هم با آمار و ارقام بسیار چشمگیری در جریان است که شخصا به واسطه مربیگری در این کشور هم شاهد آن بودم. متاسفانه با توجه به اینکه آنها حتی به گرد پای جوانان ما نمیرسند، امکانات به مراتب بهتری نسبت به ایران دارند. من سابقه فعالیت و حضور در کشورهایی همچون آلمان ، ترکیه و آذربایجان را هم دارم و به جرأت باید گفت متاسفانه وزنه برداری ایران به دلیل فقدان امکانات و برنامه های مناسب، حدود ٩٠ درصد از استعدادهایش را از دست میدهد. پس بهتر است متولیان این رشته در ایران به جای ادعای شعارگونه و بی اساس به فکر تأمین منابع و امکانات باشند. بدین ترتیب می توان بحث استعدادیابی کنونی در فدراسیون را از حالت رویایی و غیر واقعی به مرحله واقعیت و اجرایی رساند.
کیانوش باید مراقب خودش باشد
مرد طلایی المپیک ۲۰۱۶ ریو نشان داد فاصله گرفتن از سیاستهای کنونی فدراسیون وزنه برداری، نه تنها لطمه ای به او نمی زند، بلکه باعث شیرینترین قهرمانی او نیز خواهد شد! شاید رمز موفقیت کیانوش رستمی این بود که او ترجیح داد، فارغ از سیاستهای مرادی و اطرافیان تابع او به تنهایی تمرین کند و وزنه بزند. همه از او ایراد گرفتند و به او اعتراض کردند، اما آیا کسی آمد تا ببیند مشکل کیانوش از کجاست و عکسالعمل او به چه چیزی بوده؟ آیا اصلا به تلاش و افتخارات کیانوش هم مثل دیگران اهمیت داده شده بود؟ متاسفانه بعد از المپیک ریو هم دو مدال طلای کیانوش و سهراب مرادی زیر سایه هیاهو و البته بیتوجهی متولیان فدراسیون محو و گم شد. کیانوش باید از این پس بیشتر مراقب خود باشد چراکه با کوچکترین تلنگری مثل دیگر وزنه برداران منتقد توسط همین آقایان از صحنه حذف می شود. او باید به این حقیقت واقف باشد که داستان طلای المپیک ریو و هرگونه استفاده ابزاری فدراسیوننشینها از عنوان قهرمانی او تمام شده و حالا کسی چندان اهمیتی به تصمیمات و نظر او نمیدهد. متاسفانه رییس فدراسیون فعلا به جای اینکه حامی قهرمانانش باشد به راحتی به جرم گفتن حقیقت با تیشه به ریشه آنان می زند.مثل افراد زخم خورده ای که اتفاقا کم هم نیستند و تازهترین مورد آن همین بهادر مولایی جوان و باانگیزه است.
انتصابهایی که همه را شوکه کرد
انتصاب نایب رئیس و دبیر فدراسیون وزنه برداری هم در نوع خود عجیب و سوال برانگیز بود. از معرفی داود باقری، پزشک فدراسیون به عنوان نایب رییس گرفته تا معرفی دبیر جدید که بعید می دانم کوچکترین تجربه و اطلاعی از مدیریت در این حوزه داشته باشند. البته انتخاب دکتر باقری به عنوان نایب رئیس چندان دور از ذهن نبود، چراکه او مدتهاست به عنوان نفر دوم و سایه علی مرادی، همه کاره فدراسیون بوده و تعجب ندارد به عنوان مجری سیاستهای رئیس فدراسیون خود را مثل سپر در خط مقدم قرار دهد. متاسفانه انتصابات اخیر این شائبه را در ذهن همه بوجود آورد که انگار در وزنه برداری قحط الرجال است و این رشته افتخارآفرین و قدیمی، کسی بهتر از این افراد را برای مدیریت ندارد. واقعا نمیدانم جامعه وزنه برداری و حتی آن کسانی که به این فدراسیون نزدیکند، چطور میتوانند زیر نظر این مدیران غیر متخصص کار کنند؟
اگر قصد خدمت دارید، استعفا دهید!
در نهایت پیشنهادی برای علی مرادی دارم. او صراحتا اعلام کرده تابع پیشنهادات و راهکارهایی اهالی وزنه برداری است. در نتیجه من به عنوان عضوی کوچک از خانواده بزرگ وزنه برداری توصیه می کنم او برای خدمت و کمک به این رشته قید ریاست را بزند و استعفا دهد. مطمئنا این تنها راهی است که او می تواند خالصانه برای نجات وزنه برداری ایران انجام دهد. مدال آوران و ورزشکارانی بسیاری همچون من و بهداد سلیمی و ..... سالها چوب سیاستهای غلط مرادی را خوردیم که مطمئنا با ترک صندلی ریاست توسط او می توان امیدوار بود این اتفاقات در آینده، برای وزنه برداران جوان و نسل بعدی این رشته مدال آور تکرار نخواهد شد.