در جبهه‌ها با حسن برزیده، محمدعلی باشه آهنگر، در زمان اوقات فراغت به فعالیت‌های هنری و اجرای تئاتر می‌پرداختیم و برای بچه‌ها در سنگرها تئاتر اجرا می‌کردیم.جنگ بخش مهمی از دوران زندگی‌ام را با خودش درگیر کرده بود

سرویس فرهنگ و هنر مشرق -مالک سراج با موهای مجعد و لهجه دلنشینش برای همه ‌یادآورآدم‌های عادی و ملموس دوران دفاع مقدس است. ‌سراج بازیگر پیشکسوت و خونگرم جنوبی نامش با سال‌های دفاع مقدس و سریال و فیلم‌های دفاع مقدسی عجین شده است و در این سه دهه در اغلب کارهای شاخص دفاع مقدسی حضور داشته است. سراج در تئاتر دفاع مقدس هم تجربیات ارزنده‌ای نظیر نویسندگی و کارگردانی نمایش «بن‌بست هنرمند پلاک 8» را دارد.دیوار شیشه‌ای، به گزارش قاب کوچک، آسمان من، آذر، روز سوم، ملکه، کودک و فرشته، زخم شانه حوا، قطعه‌ای از بهشت، کیمیا،دیدومک و سال‌های ابری دارد. سراج در طول دوران دفاع مقدس همواره در جبهه‌های جنگ حضور مستمری داشته است.

*در سه دهه دوران بازیگری‌تان بیشتر در کارهای دفاع مقدسی بازی کرده‌اید. احتمالا دفاع مقدس در عرصه هنری و بازیگری به عنوان یک دغدغه جدی برایتان مطرح است‌ .


در دوران 8 سال دفاع مقدس این افتخار را داشتم تا در جبهه حضور داشته باشم. همان دوران هم با دوستانی نظیر حسن برزیده، محمدعلی باشه آهنگر در جبهه‌ها در زمان اوقات فراغت به فعالیت‌های هنری و اجرای تئاتر می‌پرداختیم و برای بچه‌ها در سنگرها تئاتر اجرا می‌کردیم. در زمان برگزاری اولین دوره جشنواره تئاتر فجر سال 61 با نمایشی که روی صحنه بردم جایزه بهترین بازیگر را به دست آوردم. بعد از خاتمه جنگ و رفتن به دانشگاه برای تحصیل این دغدغه همواره در کنارم بود. جنگ بخش مهمی از دوران زندگی‌ام را با خودش درگیر کرده بود و 19 تا 27 سالگی‌ام در دوران جنگ سپری شد. در دوران دانشگاه اغلب بچه‌ها کارهایی که در باره جنگ بود را از من می‌خواستند برایشان بازی کنم.

 
 
 
*در چند سریال در قالب شخصیت‌های کمدی بازی‌های خوبی ارائه کردید، به چه دلیل کمتر درکارهای طنز و کمدی بازی می‌کنید؟

شاید دوستان کارگردان و تهیه‌کننده کمتر این وجوه بازیگری من را می‌شناسند. دردرونم و ‌اغلب آثار نوشتاریم رگ و ریشه طنزی‌ وجود دارد.

*به کدام یک از نقش‌های کمدی که بازی کرده‌اید، علاقه بیشتری دارید؟

در سریال همچون سرو به کارگردانی بیژن بیرنگ در نقش یک فرمانده بازی کردم و نوع کار بر کمدی موقعیت استوار بود و ازجمله نقش‌های مورد علاقه‌ام در حوزه کمدی است.

*با کارگردان‌هایی مثل کیومرث پوراحمد در سریال پرانتز باز همکاری داشتید. این نوع نقش‌ها چقدر برایتان دارای جذابیت است؟

در پرانتز باز آقای پوراحمد هم نقش کمدی بازی کردم. ایفای این نوع نقش‌ها را می‌پسندم.

 
 
*از بازی در این سریال خاطره‌ای دارید؟

یادم می‌آید بعد از این که چند روز از بازی‌ام گذشت. یک روز در زمان استراحت آقای پوراحمد به من گفت شما تا به حال کجا بودید که من قابلیت‌هایتان را نمی‌دانستم و بسیار مناسب بازی در اتوبوس شب بودید. من در جواب گفتم به دفتر شما آمدم، اما دستیار شما من را رد کرد.

*در سریال خانه بی‌پرنده کاظم معصومی هم نقش متفاوتی بازی کردید؟

بله، نقش خوبی داشتم و از ایشان هم تشکر می‌کنم.

*در سریال داستان یک شهر اصغر فرهادی توانستید نقشی رئال و ملموسی را درست بازی کنید‌ .

در سه ‌ کار با اصغر فرهادی (داستان یک شهر، رقص در غبار و چهارشنبه‌سوری) همکاری داشتم و از خیلی ازدوستان کارگردان سوال می‌کنم چگونه من را برای بازی در کارتان انتخاب کرده‌اید. می‌گویند بازی تو را در داستان یک شهر دیده بودیم و بر آن اساس انتخابت کردیم و به همین دلیل همیشه خودم را مدیون اصغر فرهادی می‌دانم . تا مدت‌ها من را با نقشم در این سریال که جنوبی نام داشت می‌شناختند. این آدم دچار بیکاری است و به هر دری می‌زند تا شغلی دست و پا کند. یکی از دوستانش تلاش می‌کند به او کمک کند. دست آخر از همه جا مانده به شیشه پاکنی روی می‌آورد.

*از کار‌ با اصغر فرهادی خاطره‌ای در ذهن دارید؟

آشنایی من با اصغر فرهادی به زمان دانشجویم برمی‌گردد که در چند نمایش پریسا بخت‌آور همسرایشان به عنوان بازیگر حضور داشتم و فرهادی این کارها را می‌دید. یکی از حسن‌های خوب اصغرفرهادی این است که بازیگر را در حین کار در موقعیت موردنظرش قرار می‌دهد و البته جلوی بداهه بازیگر را هم نمی‌گرفت و به بازیگر روحیه، انگیزه و جسارت بیشتری می‌دهد. هیچ وقت در مدت همکاری ندیدم فرهادی بگوید نکن و اینو نگو.

 
 
*از معدود بازیگرانی هستید که در اغلب نقش‌هایی که بازی کرده‌اید از لهجه استفاده کرده‌اید‌ .

اصراری به استفاده از لهجه در بازی‌ام ندارم و به جایی رسیده‌ام که خیلی ازنقش‌هایی که لهجه دارد را قبول نمی‌کنم، مگر این که نقش واقعا خوب باشد تا من را متقاعد کند قبولش کنم. استفاده زیاد ازمن در نقش‌هایی که لهجه دارند به من درکارم خیلی لطمه زده است و این روزها کمتر نقشی به من پیشنهاد می‌شود.

*در سریال کیمیا هم توانستید حضور موثری داشته باشید .

نقشی که بازی کردم در لحظاتی بنا به فراخور موقعیت کمیک می‌شد. برای ایفای این نقش خیلی زحمت کشیدم. نقشی که جلوی دوربین از من دیدید با آن چیزی که در متن فیلمنامه وجود داشت تفاوت‌های زیادی داشت. من بعد از قطعی شدن حضورم در کیمیا با دقت نقش را بررسی و آنالیز کرده و برخی از ویژگی‌هایی‌اش را پررنگ یا کمرنگ‌تر کردم و نقش را رنگ‌آمیزی کردم. در طول کار هم ارتباط نزدیکی با احمد بهبهانی‌نیا داشتم و پیشنهادات زیادی به ایشان می‌دادم. بازخورد اجتماعی این نقش هم برای من فوق‌العاده خوب بود. در این کار هم دخترم نقش عطیه، دوست و همشاگردی کیمیا را بازی کرد.

 
 
*از بازی در سریال کیمیا آیا خاطره‌ای هم دارید؟

در طول دوران حضورم در جبهه سه یا چهار بار زخمی شدم، اما به خاطربازی در فیلم‌های دفاع مقدسی در حدود 9 بار زخمی شدم. به یکی از دوستان جلوه‌های ویژه که اغلب در کارهایی که او جلوه‌های ویژه‌اش را انجام می‌داد، گفتم تو را به خدا در این کار دیگر باعث نشو که من زخمی شوم.

ایشان گفت برو و خیالت راحت باشد. اتفاقا دوباره باز هم در این کار زخمی شدم. در فیلم روز سوم، دوئل و زخم شانه حوا بارها زخمی شدم. در سریال کیمیا قرار بود در صحنه‌ای من به آب بزنم. این صحنه در سرمای سخت زمستان انجام می‌شد و یادم می‌آید در آن سال زمستان آبادان بخصوص شب‌ها واقعا استخوان‌سوز بود. برای بازی در صحنه مربوطه مجبور شدم شیرجه بزنم توی بهمن شیر و مدتی در آب بمانم تا کارگردان کات بدهد و من بتوانم از آب بیرون بیایم. این کات دادن چند دقیقه‌ای طول کشید و من از فرط سرما در تمام بدنم درد شدیدی را احساس کردم و بدنم کرخت شده بود، اما تحمل کردم و کار آن صحنه تمام شد.

 
 
*دوست دارم نقش های متفاوت بازی کنم

من عاشق بازیگری هستم و دوست دارم نقش‌های متفاوتی بازی کنم. با توجه به روند کاری ام در حال حاضر ملاک‌بازی در یک کار، قصه آن است. قصه خوب و شخصیت‌پردازی در هر کاری می‌تواند به بازیگر کمک کند که بهترین بازی‌اش را ارائه دهد. موقعی که در اولین جشنواره فیلم‌های تلویزیونی به خاطر بازی در فیلم آخرین گره خورشید به کارگردانی همایون اسعدیان جایزه بهترین بازیگر را دریافت کردم و در این تله فیلم یک نقش معاصر و رئال بازی کردم، متوجه شدم می‌توان این نوع نقش‌ها را هم خوب بازی کنم.
 
در این کارهم از لهجه‌ام استفاده نکردم تا دوستان فکر نکنند من فقط بلدم نقش‌ها را با لهجه بازی کنم. همواره من نسبت به آثار دفاع مقدس ادای دین می‌کنم و بازی در این نوع نقش‌ها همواره برایم ارزشمند و قابل احترام است و هر باری که این نوع نقش‌ها را بازی می‌کنم یاد خاطرات تلخ و شیرین سال‌های جنگ و حضور در جبهه می‌افتم. متاسفانه برخی‌ها در نشان دادن تصویر رزمندگان دچار افراط و تفریط شده‌اند و به نظرم این نوع نگاه‌ها آفت فعالیت‌های هنری مرتبط است. سه سال پیش هم نمایشنامه‌ای نوشتم که در جشنواره دفاع مقدس رتبه اول را به دست آورد.