کد خبر 639041
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۴

عمر سعد سر به زیر انداخته و سپس گفت : به خدا سوگند ، می‌دانم که قاتل حسین و یارانش در دوزخ است ؛‌ولی فرمان عبیدالله باید اطاعت شود.

حسینیه مشرق-  انس بن الحرث( حارث ) بن نبیه بن کاهل بن عمرو بن معصب (صعب ) بن اسد خُزَیمَهْ (حزیمه) اسدی کاهلی (کاهل تیره ای از بنی اسد است ) که با عناوین انس بن ابی سحیم (سُلیم)‌مالک بن مالک بن انس و انس بن کاهل اسدی از وی یاد شده است.

زمان پیوستن به اباعبدالله :
برخی زمان پیوستن او را در قصر بنی مقاتل و بسیاری در کربلا ، حدود روز ششم دانسته اند.

نحوه شهادت:
روز عاشورا در حالی که شالی بر کمر بسته و ایروان سپیدش را با پیشانی بند بسته بود وارد میدان شد . او پس از قُرّه بن اب قره الغفاری به میدان شتافت و پس از کشتن چهارده یا هجده تن به شهادت رسید .

سن : به دلیل شرکت در غزوات بدر و حنین باید حدود 78-80 سال سنّ وی باشد .

ویژگی ها و فضایل :
خود و پدرش از اصحاب پیامبر بودند او راوی روایات پیامبر(ص) بوده است . پدرش حارث از اصحاب صُفّه بوده است . انس در غزوات بدر و حنین و درعصر امیر مومنان و امام حسن (ع) یاور آنان بود . انس عابد و زاهد بود بصیر در دین و قرآن شناس ، حافظ و قاری و شجاع و جنگاور و پاکباز بود.
نام در زیارتنامه ها و منابع :
در زیارت رجبیّه و ناحیه مقدسه از وی یاد شده است : السلام علی انس بن الکاهل الاسدی .  
در کتب معتبر مانند : الفتوح ج 5 ص 196 مقتل الحسین مقرّم ج 2 ص 253 اُسدالغابه ج 1 ص 122 تاریخ الکبیر ، بخاری ج 2 ص 30 رجال طوسی ص 3و 71 مثیر الاحزان : ص 63 ابصار العین ص 55و 56 . اقبال الاعمال ص 714 لهوف ص 77 منتهی الآمال ج 1 ص 362 انصارالحسین : ص 75 و ... از وی یاد شده است.

رجز :
رجزمشهور وی چنین است
قدْ علمت کاهلُها و دُودان               و الخندفیّونَ و قیس عیلانِ
باَنّ قومی اَفه للاْقران                   یا قوم کونو کاسود الجان
واستقبلو القَومَ بضُرّ الان               اَلُ علیٍُ شیعه الرَّحمن
                   و آل  حربٍ شیعه الشیطانِ
 

اطلاعات دیگر :
1- این روایت را از زبان رسول خدا نقل کرده است که فرمود: اَنَّ هذا یقتلُ بارضِ العراق فَمَنْ ادرکهُ فلینصره
2- برخی پیوستن وی را به امام حسین(ع) در مکّه دانسته اند (‌حیاه الام الحسین ج 3 ص 234 )
3- انس در کربلا مأموریت  یافته تا پیام اما حسین(ع) را به عمر سعد برساند . او بر عمر سعد سلام نکرد . عمر سعد پرسید چرا سلام نکردی ؟ آیا ما راکافر و منکر خدا پنداشته ای گفت : چگونه منکر خدا و پیامبر نیستی که برای ریختن خون فرزند پیامبر کمر بسته ای ؟ عمر سعد سر به زیر انداخته و سپس گفت : به خدا سوگند ، می‌دانم که قاتل حسین و یارانش در دوزخ است ؛‌ولی فرمان عبیدالله باید اطاعت شود.

***منبع: کتاب آیینه‌داران آفتاب نوشته محمدرضا سنگری