اومالو بر این باور است که بیهوشی و سپس مرگ وبستر، محصول و پی آمد ضربان سنگینی است که طی سال‌ها پرداختن او به «فوتبال آمریکایی» و شرکت وی در مسابقات لیگ این کشور به سر وی وارد شد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - یک ویژگی جالب در کار پیتر لندسمن کارگردان فیلم «آسیب مغزی» که از پنج ماه پیش دز سطح جهان اکران شد و در این مدت بیش از ۷۵ میلیون دلار فروخته، این است که او به هنرپیشه‌های ولو نامدار فیلمش بیشتر از یکی دو صحنه کوتاه وقت برای معرفی کامل خود و جا افتادن در مسیر قصه نمی‌دهد، ولی همان نیز برای توفیق آنها کفایت می‌کند و در همان یکی دو نما مقصودش را حاصل و کارش را کامل می‌کند.
 
 
 
 
این وضعیت برای «آسیب مغزی» هم که یک فیلم دراماتیک و سرشار از دیالوگ است، صدق می‌کند. صرفنظر از ویل اسمیت و الک بالدوین ایفاگران رل‌های اصلی‌تر که بعداً از آنها بیشتر یاد می‌کنیم، دیوید مورس می‌تواند نمونه روشن دیگری از بازیگرانی باشد که در سیستم‌های کاری لندسمن صاحب فرصت‌های کوتاه، اما کافی و تاثیرگذار می‌شوند و کار خود را به پیش می‌برند. او در سیما و گریم ویژه خود در این فیلم غیرقابل تشخیص است، ولی بسیار خوب پیچ‌های ماجرا را ترسیم می‌کند و نشان می‌دهد که چطور صدمات سال‌ها پرداختن به ورزش وی را در هم کوبیده و مسیر زندگی او را متفاوت و تیره کرده و از آن سرباز جنگی، فقط ویرانه‌ای را بر جای نهاده است. تعریف و توصیفی که آوردیم برای ادی مارسان، ارلیس هاوارد، و ادی واله اکین نویی آگبایی هم صدق می‌کند و آنها نیز با بهره جویی کامل از دقایق اندک واگذار شده به آنان حق مطلب را درباره کاراکترهای محوله به خویش ادا می‌کنند و موضوع داستان و اطراف آن را به درستی شرح می‌دهند. عجیب است که این کاراکترها به رغم این وقت اندک این طور زنده و پویا و حقیقی نشان می‌دهند و سبب می‌شوند فیلم «آسیب مغزی» نه در قبضه ویل اسمیت یا هر کس دیگر، بلکه فیلمی متکی بر بازی‌های گروهی باشد و هر بازیگری سهم مربوطه را گرامی دارد و آن را به حد کفایت پرورش بدهد.
 
 
 

«آسیب مغزی» شاید از این بابت‌ها کاملا رقابت جو و یک اثر هنری رو به اعتلا به حساب آید، اما انگیزه‌ها و پایه‌ها و ریشه آن از چیزهایی می‌آید که نه محصول تخیل و پی‌آمد خلاقیت صرف افراد، بلکه واکنش‌های مردم در قبال اتفاقات اجتماعی است و چه چیزی مهم‌تر از مرگ ورزشکاران مشاغل در رشته‌های سنگین بر اثر صدمات وارده به آنها ؟ در ورزش حرفه‌ای، خواه ناخواه خشونت یک اصل است، ولی این فیلم این فرضیه و روال معمول را به زیر سؤال می‌برد و پرسش‌هایی جدید را مطرح می‌کند و از بی‌توجهی آدم‌ها بر زندگی‌ای می‌گوید که در آن غرق‌اند، چیزی که پیتر لندسمن دلبستگی فراوانی به آن دارد.


 
 
*فیلم‌های مطبوعاتی و تیتری

فیلم‌های سینمایی ساخته شده بر اساس موضوعات روز و تیترهای داغ مطبوعات از روش‌های مرسوم در استودیوهای بزرگ غربی بود و شروع این سنت حتی به فیلم‌های گانگستری ابتدای دهه ۱۹۳۰ هم بر می‌گردد.
 

با این حال همسو با طولانی‌تر شدن پروسه ساخت فیلم‌ها در سال‌های اخیر و مقارن با محتاط شدن استودیوها، مدتی است که کارهای دراماتیک و واقعیت گرایی از این دست کمیاب‌تر شده‌اند. فیلم جدید «آسیب مغزی» (یا «تصادم شدید») که وصف گوشه‌ای از آن را آوردیم و آن را پیتر لندسمن هنرمندانه کارگردانی کرده و ریدلی اسکات معروف هم از تهیه کنندگان آن است، از استثناها در این زمینه است. این فیلم به موضوعی می‌پردازد که هم اینک نیز هر از چند گاه خبرساز و تیتر رسانه‌ها می‌شود. آن موضوع، آسیب‌های شدید مغزی است که طی پرداختن به ورزش سنگین و پر برخورد و خشن «فوتبال آمریکایی» (با فوتبال فرق دارد و شبیه به همان راگبی است) پیش می‌آید. به همین خاطر سران لیگ «فوتبال آمریکایی» (با نام اختصاری «N.F.L» سال‌ها است که این گونه مرگ‌ها را کوچک جلوه می‌دهند و می‌کوشند مدارکی که ثابت می‌کنند خطرات شرکت در این ورزش و برخورد شدید ورزشکاران با یکدیگر، جدی و مهلک است، سر به نیست کنند و طبعا همین مدیران از تهیه و عرضه این فیلم نیز که پرهزینه و چشمگیر است و نظرهای بسیاری را جلب می‌کند و طی مدت اکران عمومی‌اش در سطح جهان متقاضیان بالنسبه پرشماری داشته، ناراحت‌اند. به این خاطر است که باید به ریدلی اسکات و مدیران اجرایی فیلم نگاهی تحسین آمیز داشت، زیرا سنت و روالی را در فیلمسازی زنده نگه داشتند که استودیوهای غربی سال‌ها به آن می‌پرداختند و بابت آن مورد تقدیر هم قرار می‌گرفتند.


 
 
*حقایق و مخالفت‌ها

ویل اسمیت معروف در این فیلم ایفاگر رل اصلی است که پزشکی به نام بنت اومالو است و او یک پاتولوژیست متولد کشور آفریقایی نیجریه است که در پیتسبورگ آمریکا کار می‌کند و پرونده در دست اقدامش مرگ نابهنگام و خبرساز مایک وبستر، بازیکن پیشین تیم «فوتبال آمریکایی» پیتسبورگ استیلرز است، اومالو بر این باور است که بیهوشی و سپس مرگ وبستر، محصول و پی آمد ضربان سنگینی است که طی سال‌ها پرداختن او به «فوتبال آمریکایی» و شرکت وی در مسابقات لیگ این کشور به سر وی وارد شد. اومالو حین تحقیق پیرامون مرگ سایر بازیکنان این رشته، یک عارضه مغزی با نام مخفف «CTE» را شناسایی می‌کند و متوجه رواج و گستردگی حضور آن در میان ورزشکاران این رشته می‌شود. پزشکان شاغل در «NFL» و مالکان باشگاه‌های این رشته می‌کوشند یافته‌های اومالو را محو و مدفون کنند، ولی این پزشک افرادی را می‌یابد که به وی کمک می‌کنند این موضوع رسانه‌ای شود و حقایق امر به گوش جهانیان برسد.

*بازی‌هایی خوب

به گزارش بانی فیلم، با این که فضای مستندوار فیلم و توضیح اتفاقات می‌تواند «آسیب مغزی» را به یک بروشور پزشکی تبدیل کند، اما سازندگان آن توانسته‌اند یک فیلم سرگرم کننده و جالب توجه را تحویل بینندگان بدهند. پیتر لندسمن کارگردان این فیلم پیشتر خبرنگار بوده و در روزنامه‌ها کار می‌کرده و در نتیجه توانسته روح خبرنگاری و کسب اخبار و اسناد لازم را که از پایه‌های این فیلم است، در متن و مسیر فیلم به نمایش بگذارد و از این طریق به خوبی می‌تواند نظر تماشاگران را جلب کند. او در فیلم قبلی‌اش به نام «پارک لند» که راجع به ترور جان اف کندی است، توانسته بود بازی‌های خوبی را از هنرپیشه‌های منتخب خود بگیرد و آن تجربه را در «آسیب مغزی» هم تکرار کرده است. بر این اساس ویل اسمیت کاملا تبدیل به پزشک نیجریه‌ای می‌شود که ایفای رل‌اش را به وی سپرده‌اند و لهجه نیجریه‌ای را نیز به خوبی به کار می‌گیرد. اسمیت به واقع کاراکتر و حالات ذاتی‌اش را که یک مرد معمولاً عاقل است، ضمیمه شخصیت سرسخت و خشک پزشکی می‌کند که در قالب وی فرو رفته است. اسمیت با نوع بازی‌اش از اومالو مردی ایده‌آل نساخته و برعکس با نوع ترسیم وی نشان می‌دهد چرا همکارانش به خاطر سرسختی‌های این پزشک از دست وی عصبانی‌اند. هر چه هست، اومالو چون اطلاع و سررشته‌ای از ورزش «فوتبال آمریکایی» نداشت و به این رشته علاقه‌مند نبود، به خوبی توانست تحقیقاتش را درباره مرگ ورزشکاران این رشته به انجام و سامان برساند و از مسایل جانبی تاثیر نپذیرد.
 
 

*آگاهی دیر هنگام

گوگو مباتارا بازیگر فیلم‌های «Belle» و «در ورای نورها» نیز در نقش پریما، همسر اومالو بازی موفقی را ارائه می‌دهد. پریما تسلیم صرف دستاوردهای همسرش نیست و برعکس روبروی او می‌ایستد و وی را به چالش می‌کشد. الک بالدوین کهنه کار نیز در قالب پزشک سابق تیم استیلرز که در امر تحقیقات این پزشک به وی یاری می‌رساند، حضور موفقی در این فیلم دارد و می‌درخشد و باید از آلبرت بروکس دیگر هنرپیشه پر سابقه فیلم نیز به عنوان چهره‌ای موفق یاد کرد و او ایفاگر رل راهنما و مراد اومالو است.

با این حضورها و سلاح‌ها «آسیب مغزی» فیلم فوق العاده‌ای نیست، اما همان طور که پیشتر هم گفتیم معانی موردنظرش را می‌رساند و مهم‌ترین آن خشونت آشکار و پنهانی است که در ورزش «فوتبال آمریکایی» وجود دارد و هر چند یک بار باعث مرگ افرادی می‌شود که طی سال‌ها شرکت در مسابقات طاقت فرسای آن ضربات شدیدی به مغز و جمجمه‌شان وارد شده و بسیار دیر متوجه وخامت اوضاع خود می‌شوند. آن قدر دیر که فقط مرگ آنها نهیبی ـ معمولا بی اثر ـ بر بازماندگان آنان و سایر ورزشکاران می‌زند.

*مشخصات فیلم

عنوان: «آسیب مغزی»

 
محصول: شرکت فاکس
 
تهیه کنندگان: ریدلی اسکات، دیوید وولت هاف، لری شومان و الیزابت کانتیلون
 
سناریست و کارگردان: پیتر لندسمن
 
مدیر فیلمبرداری: سالواتوره توتینو
 
تدوینگر: ویلیام گولدنبرگ
 
موسیقی متن: جیمز نیوتون هاوارد
 
طول مدت: ۱۲۱ دقیقه
 
بازیگران: ویل اسمیت، الک بالدوین، گوگو مباتارا، البرت بروکس، دیوید مورس، ارلیس هاوارد، لوک ویلسون، ادی مارسان، پل رایزر، ادی واله اکین نویی اگبایی.