پشت‌خط زن تیم ملی والیبال ایران گفت: خیلی دوست دارم شرایطی فراهم شود که با گواردیولا کار کنم و او مربی من باشد. نمی‌خواهم از او اسپک، دفاع، سرویس و ... یاد بگیریم، بلکه می‌خواهم بحث‌های روانشناسی، مدل رفتاری،‌ مباحث ذهنی و .. را از او یاد بگیرم.

به گزارش مشرق، والیبال را در کاشان شروع کرد. پس از طی کردن مراحل پیشرفت سر از تیم ملی جوانان در آورد و در ادامه لیگ به همراه باریج اسانس کاشان درخشش خاصی داشت و به تیم ملی ایران دعوت شد.

وی در مسابقات انتخابی المپیک 1391 از ستارگان تیم ملی بود. در مسابقات قهرمانی والیبال آسیا 2013 هم به عنوان بهترین اسپک زن انتخاب شد و اولین جایزه معتبر خود را در این مسابقات به دست آورد. در قهرمانی جهان 2014 یکی از ستاره‌های تیم ملی والیبال ایران بود، اما در لیگ جهانی 2015 به علت مصدومیت قادر به بازی در ترکیب ثابت تیم نبود و کواچ، سرمربی سابق تیم ملی در اکثر بازی‌ها از شهرام محمودی به عنوان قطر پاسور تیم ملی استفاده کرد.

در رده باشگاهی تاکنون نتواسنته عنوان قهرمانی را با هیچ تیمی کسب کند و شاید این موضوع برایش دغدغه خاصی باشد. سال گذشته در تیم پیکان حضور داشت و توانست تا فینال رقابت‌ها هم بیاید و در حالی که خیلی‌ها معتقد بودند آن تیم پیکان توان غلبه بر بانک سرمایه با تمام ستاره‌هایش را داشت رضا ابراهیمی، مربی پیکانی‌ها دارفانی را وداع گفت تا بانک سرمایه بدون برگزاری بازی‌های فینال به عنوان قهرمان معرفی شود تا به این ترتیب او بازهم نتواند طعم قهرمانی در لیگ برتر را بچشد.

امیر غفور؛ ستاره جوانی که در خیلی از بازی های تیم ملی به داد ایران رسیده است. زمانی که وی در ترکیب اصلی بوده با تمام توان برای موفقیت ایران جنگیده و هر زمانی که به عنوان بازیکن تعویضی هم به میدان آمده انگیزه را به تیم تزریق کرده است. هیچ گاه از اینکه در سال‌های اخیر بنا به صلاحدید کادر فنی کمتر در ترکیب اصلی قرار می‌گرفت گلایه نکرد، چراکه تنها هدفش کمک به تیم ملی و موفقیت والیبال ایران بوده است.
 
 متن مصاحبه امیر غفور را در ادامه بخوانید:

* توقع‌ داریم در لیگ حداقل در حد و اندازه خودمان ظاهر شویم

* پیشنهاد می‌کنم از حضور بازیکنان بی کیفیت خارجی در لیگ ایران جلوگیری شود

* المپیک خاص‌ترین تورنمنتی بود که من در آن حضور داشتم

* نتیجه‌ بدی نگرفتیم، اما بازی‌های خوبی هم نکردیم

*  باید یک اتفاقی در تیم ملی بیفتد که خوب بازی کنیم

* افتتاحیه المپیک چیز خاصی نبود!

* رژه المپیک آش دهان سوزی نبود

* متنفر بودن چندان با روح ورزش سازگاری ندارد

* مصدومیت بخشی از ورزش است و باید با آن کنار آمد

* در والیبال باندبازی نداریم، اما برخی‌ها با هم رفیق‌تر هستند

* ولاسکو مربی اول دنیا است

* سعی می‌کنم اصلاً حاشیه نداشته باشم

* هیچ فعالیتی در فضای مجازی ندارم

* درس‌خوان بودم، اما همیشه انتهای کلاس می‌نشستم

* تا حالا دعوا نکرده‌ام!

* لباس خریدن برای ما کار بسیار سختی است

* حضور اصحاب رسانه در تمرینات تیم ملی از تمرکز بازیکنان کم می‌کند

* رشته محبوبم تنیس و تنیس‌باز مورد علاقه‌ام هم راجر فدرر است

*‌ اگر والیبالیست نمی‌شدم، شاید ورزشکار نمی‌شدم

* جا نشدن در ماشین عیب نیست!

* هر کسی فخرفروشی کند، خدا نعمت‌ها را از وی می‌گیرد

* روزی یک بار خودم را در آئینه می‌بینم

* هر 6 ماه یک بار به خرید می‌روم

* می‌ترسم از روزی که احساس کنم پدر یا مادرم از من ناراضی هستند

* شکمو نیستم، اما خیلی خوب غذا می‌خورم

* تمام غذاها، غیر از غذاهای کشورهای شرق آسیا را می‌خورم

* پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی ایتالیا را نمی‌پذیرم

* تاکنون هیچ کتابی را تا آخر نخواندم

* عاشق اسباب بازی هستم!

* خیلی دوست دارم با گواردیولا کار کنم

* تمام قسمت‌های سریال «شهرزاد» را هفته به هفته خریداری کردم

* انگار برخی‌ها حتماً باید اظهار نظر کنند

*  برای بیزینس یک ایده عجیب در ذهنم دارم

* قبلاً مرحوم مرتضی پاشایی، اما حالا محسن چاوشی و محمد علیزاده را دوست دارم

* حتی املت هم نمی‌توانم درست کنم

* دوست دارم وقتی از زمین والیبال خارج می‌شوم یک آدم عادی باشم

* امیدوارم الگوی مناسبی باشیم

*: شرایط پیکان چطور است؟

تمریناتی که برای شروع فصل پشت سر گذاشتیم واقعاً سنگین و پرفشار بود. شرایط ایده‌آل و خوبی داریم و قطعاً این شرایط در طول لیگ هم ادامه خواهد داشت. چرا که تمرینات را زود و پرفشار آغاز کردیم. از زمانی که بازیکنان پیکان که در تیم ملی «ب» حضور داشتند به تمرینات ما اضافه شدند کارهای توپی، هماهنگی و تاکتیکی را آغاز کردیم.

*: به نظر شما چه تیمی قهرمان لیگ خواهد شد؟

من نمی‌توانم در مورد تیم‌های دیگر اظهار نظر کنم. ما می‌توانیم شرایط خودمان را به حد مطلوب و ایده‌آل برسانیم. قطعاً تیم ما کامل نیست و نسبت به سرمایه‌گذاری که تیم پیکان کرده برای تکمیل شدن نیاز به جذب چند بازیکن خوب دیگر داریم، اما اگر این اتفاق نیفتد ما به خوبی می‌دانیم که تیم ما کامل نیست، اما توقع‌مان از خودمان این است که حداقل در حد و اندازه خودمان ظاهر شویم و سعی می‌کنیم نتیجه خیلی ایده‌آل و مطلوب بگیریم.
 
*: بازیکنان خارجی که در لیگ ایران حاضر می‌شوند، چقدر در بالا بردن کیفیت مسابقات تاثیر دارند؟

قطعاً حضور بازیکنان خوب خارجی در لیگ ایران بسیار مفید است، چرا که بازی کردن کنار بازیکنان خوب سطح ما را هم بالا می‌برد، اما اگر قرار باشد بازیکنانی بیایند که امثال آنها را خیلی زیاد در لیگ‌مان داشتیم، پیشنهاد می‌کنم از حضور آنها جلوگیری شود. چرا که حضور آنها چندان منطقی هم نیست.

*: المپیک چطور بود؟

المپیک خاص‌ترین تورنمنتی بود که من در آن حضور داشتم و حیف است که هر ورزشکاری در طول عمر ورزشی‌اش در چنین میدانی حاضر نشود. تمام تورنمنت‌ها و افتخاراتی که یک ورزشکار دارد یک طرف و حضور در المپیک هم طرف دیگر است. ما نسبت به اینکه تجربه اول‌مان بود نتیجه‌ بدی نگرفتیم. اما بازی‌های خوبی هم نکردیم.

*: پس خودتان هم قبول دارید که تیم ایران بازی‌های خوبی در المپیک انجام نداد؟

بله کاملاً قبول دارم. تیم ما خوب بازی نکرد، اما اگر خیلی خوب و ایده‌آل هم بازی می‌کردیم، همین نتیجه را می‌گرفتیم که حالا گرفتیم. توقع‌مان از خودمان خیلی بیشتر از چیزی است که به نمایش گذاشتیم. باید یک اتفاقی در تیم ملی بیفتد و ما در مسابقات خوب بازی کنیم. در گذشته والیبال ایران نتایج خیلی خوبی نمی‌گرفت، اما مردم رضایت بیشتری از تیم ملی داشتند. چون تیم ما خوب بازی می‌کرد. گاهی مسابقات را می‌باختیم، اما هر چه در توان داشتیم در زمین می‌گذاشتیم، ولی حالا شرایط کمی تغییر کرده است.

*: حال و هوای افتتاحیه المپیک چگونه بود؟

افتتاحیه چیز خاصی نبود! من فکر می‌کنم افتتاحیه را اگر از تلویزیون ببینیم خیلی قشنگ‌تر است. قبل از اینکه کاروان ایران بخواهد رژه برود ورزشکاران در یک سالن مستقر بودند و تمام لحظات را از یک مانیتور تماشا می‌کردند. در زمان رژه رفتن هم حدود 10 ثانیه از مقابل دوربین عبور می‌کنیم و نمی‌توان چیز خاصی در آن مدت دید. حس و حالی که من داشتم مانند همان حسی بود که تماشاگران حاضر در ورزشگاه داشتند. به نظرم اگر قرار باشد افتتاحیه را به خوبی ببینیم بهتر است پای تلویزیون بنشینیم، اما در مجموع می‌توانم بگویم تجربه حضور در رژه المپیک تجربه خوبی است، اما اینکه بخواهیم فکر کنیم موضوع عجیب و غریبی است واقعاً اینطور نبود یا بهتر بگویم، آش دهان سوزی نبود.

*: چرا برخی از نفرات تیم ملی در رژه کاروان ایران حضور پیدا نکردند؟

در جریان نیستم. فقط می‌دانم خوش‌خبر لباس متناسب با رژه را نداشت و به همین دلیل در مراسم حضور پیدا نکرد. در مورد سایر نفرات هم باید بگویم هر کسی مسئول رفتار خودش است و نظر خاصی در مورد آنها ندارم.
 
*: دیدارهای اخیر ایران و لهستان کمی متفاوت است. علت چیست؟

لهستان جزو قدرت‌های دنیاست و بازی‌هایی که ما با این تیم انجام می‌دهیم معمولاً 5 سته شده است. اخیرا حرف و حدیث‌هایی هم ایجاد شده مبنی بر اینکه طرفین از هم تنفر دارند، اما من این موضوع را قبول ندارم. ورزش برای این است که اول از همه ورزش کنیم و سپس در عین رفاقت با هم به رقابت بپردازیم. من فکر می‌کنم متنفر بودن چندان با روح ورزش سازگاری ندارد. ما دوست داریم تمام تیم‌های دنیا را شکست دهیم، اما اینگونه نیست که اگر به آنها می‌بازیم از آنها متنفر هستیم. آغاز تنش‌های پایان دیدار ایران و لهستان در المپیک از سوی بازیکن حریف بود. تیمی که بازی را می‌برد درست نیست که بعد از بازی حرکاتی انجام دهد که تیم بازنده را تحریک کند، چرا که در حالت عادی بازیکنان تیم بازنده تحت تاثیر شرایط خاصی است.

*: نظرتان در خصوص مصدومیت ورزشکاران چیست؟!

هیچ ورزشکاری دوست ندارد در طول دوران ورزشی‌اش مصدوم شود، اما موضوعی است که امکان دارد برای هر ورزشکاری رخ دهد. کمتر ورزشکاری در جهان داریم که ورزش حرفه‌ای انجام دهد و دچار مصدومیت نشود. در والیبال پست پشت خط زن پستی است که بیشترین آسیب‌دیدگی را دارد، چرا که فشار زیادی روی بازیکنان در این پست است. در مجموع باید بگویم مصدومیت بخشی از ورزش است و باید با آن کنار آمد و چه بهتر که این مصدومیت زودتر برطرف شود. ما مدت‌ها تمرین می‌کنیم تا در آمادگی کامل قرار بگیریم اما گاهی یک مصدومیت یا حتی یک سرما‌خوردگی ساده تمرکزمان را به هم می‌ریزد و باید دوباره از اول شروع کنیم.

*: برخی‌ها می‌گویند در والیبال باندبازی داریم؟

خیر. باندبازی نداریم اما طبیعی است که چند نفر با هم رفیق‌تر هستند و زمان بیشتری را با هم سپری می‌کنند که این موضوع در همه جا هست.

*: آیا این رفاقت‌ها به گونه‌ای است که شائبه باندبازی در والیبال را به وجود می‌آورد؟

معمولا اطراف انسان‌ها و تیم‌های بزرگ حاشیه‌های بزرگی هم اتفاق می‌افتد. غیر از باند بازی حرف‌های دیگری هم در مورد والیبال و والیبالیست‌ها زده می‌شود و اگر ما بخواهیم تک تک به آنها جواب بدهیم راه به جایی نمی‌بریم. اگر سؤال این است که باندبازی در حالت کلی خوب است یا نه، باید جواب بدهم قطعاً نه. مهم این است که تیم ایران به درجه‌ای برسد که بهترین بازی‌ها را انجام دهد و فکر می‌کنم حاشیه‌ها چندان مهم نیست. اگر رفاقت‌ها و رفت و آمدها خللی در کار تیم ایجاد نمی‌کند هیچ ایرادی ندارد.

*: احتمال دارد سرمربی تیم ملی تغییر کند. 5 گزینه پیشنهادی شما برای سرمربیگری تیم ملی چه کسانی هستند؟

مربیانی که اخیرا به ایران آمده‌اند واقعاً مربیان بزرگی بودند، اما چون ما با ولاسکو کار کرده‌ایم و مربی جدید با ولاسکو مقایسه می‌شود، قطعاً عیارش پایین‌تر از اوست. به نظر من و با توجه به چیزهایی که دیده‌ام ولاسکو مربی اول دنیا است. شاید تیمش افتخارات چندانی نداشته باشد، اما هر جایی که رفته تحول ایجاد کرده است. ما باید کمی روی افکار خود کار کنیم تا هر مربی را با ولاسکو مقایسه نکنیم و فکر می‌کنم به این ترتیب می‌توانیم با هر مربی کنار آمده و به نتیجه برسیم. امیدوارم اتفاقی برای تیم ملی بیفتد که ما بتوانیم بازی‌های خوب چند سال گذشته را تکرار کنیم. واقعیت این است که ما در چند سال اخیر واقعاً خوب بازی نکردیم. در زمان‌هایی که باید نتیجه می‌گرفتیم شاید گرفته باشیم، اما بازی‌های خوبی به نمایش نگذاشتیم که به دل مردم بنشیند. دارم فکر می‌کنم اگر خوب بازی کنیم و ببازیم مردم بیشتر می‌پسندند تا اینکه بد بازی کنیم و ببریم. برای گزینه‌های هدایت تیم ملی نمی‌توانم از هیچ مربی نام بیاورم، اما قطعاً فدراسیون کارشناسانه این موضوع را بررسی و بهترین گزینه را انتخاب خواهد کرد. به عقیده من اسم مهم نیست بلکه فردی باید انتخاب شود که بتواند کاری کند تا تیم ملی زیبا بازی کند. در این مسیر فدراسیون هم باید هر کاری که صلاح می‌داند انجام دهد.

*: آیا بازیکن پرحاشیه‌ای هستید؟

سعی می‌کنم اصلاً حاشیه نداشته باشم. فکر می‌کنم هم به هدفم رسیده‌ام. تیم ما بسیار مورد توجه است و مردم تمام اخبارش را دنبال می‌کنند. همیشه سعی کردم حاشیه‌هایم به حداقل برسد.
 
*: برای این کار چه اقداماتی انجام می‌دهید؟

از کوچکترین اقداماتم این است که من هیچ فعالیتی در فضای مجازی ندارم. در هیچ کدام از این شبکه‌های اجتماعی عضو نیستم و قطعاً این موضوع گام اول برای کم کردن حاشیه‌ها است. دوست دارم با مردم ارتباط داشته باشم، اما وقتی حالت کلی این موضوع را بررسی می‌کنم و متوجه می‌شوم این فضاهای مجازی چه حاشیه‌هایی ایجاد می‌کند تصمیم می‌گیرم فعالیتی در این فضا نداشته باشم. من هم مانند خیلی‌ها با مردم در ارتباط هستم، اما برخلاف خیلی‌ها عکس‌ها و خبرهایم جایی منتشر نمی‌شود. اینگونه نیستم که همیشه یک دوربین در دستم باشد و از لحظات مختلف زندگی‌ام عکسبرداری کنم و پس از انتشار آن توضیحاتی درباره آن بنویسم. اگر تفریحی می‌کنم یا کاری انجام می‌دهم که مربوط به زندگی شخصی‌ام است سعی می‌کنم رفتاری نکنم تا کسی وارد آن شود.

*: چندی است مدارس بازگشایی شده است. خاطره‌ای از دورانی که مدرسه می‌رفتید دارید؟

اول از همه بگویم که بسیار درس‌خوان بودم، اما از آن دسته درس‌خوان‌هایی بودم که همیشه ته کلاس می‌نشستم و شیطنت هم می‌کردم، اما چون درسم خوب بود معلم‌ها زیاد مرا اذیت نمی‌کردند. در حال حاضر خاطره خوب و جذابی به ذهنم نمی‌رسد که بخواهم آن را بیان کنم.

*: یعنی در آن زمان هیچ حاشیه‌ای نداشتید و یا حتی دعوایی نکردید؟

اگر من بگویم از زمانی که متولد شدم تا الان هیچ دعوایی نکردم، دروغ نگفتم. شاید با کسی بگو مگو کرده باشم و درگیری لفظی داشتم، اما با هیچ کسی درگیری فیزیکی نداشتم. شاید اتفاق نادری باشد، اما این اتفاق برایم افتاده است.

*: یکی از ویژگی‌های شما دست‌های بلند و کشیده‌تان است. با این شرایط برای خرید پیراهن و کت و شلوار با مشکل روبرو نمی‌شوید؟

لباس خریدن برای ما کار بسیار سختی است. برخی مغازه‌های خاص چون با ما آشنا هستند لباس‌های هم‌سایز با ما می‌آورند. اینگونه نیست که ما مغازه‌های بسیاری را بگردیم تا لباس اندازه خودمان پیدا کنیم. من خودم به شخصه تا کنون لباس برای خودم ندوخته‌ام و اغلب از لباس‌های آماده استفاده کردم.

*: از اینکه در خرید پوشاک محدودیت دارید، ناراحت نیستید؟

قطعاً این موضوع گاهی ما را اذیت می‌کند، اما سعی می‌کنیم لباس‌هایی که می‌خریم متفاوت باشد و تنوع داشته باشد.
 
*: آنتیگا سرمربی لهستان اعتقاد دارد والیبالیست‌ها برای موفقیتی باید تمرکز بالایی داشته باشد و همیشه بخشی از تمرینش را صرف بالا بردن تمرکز شاگردانش می‌کند. آیا در ایران هم تمرینات تمرکزی داریم؟

برای موفقیت در هر کاری باید تمرکز داشته باشیم. حتی اگر بخواهیم آشپزی هم بکنیم، باید تمرکز داشته باشیم و در غیر این صورت غذا بد می‌شود. مهمترین چیزی که در والیبال وجود دارد که باعث بالا رفتن تمرکز می‌شود این است که در تمرینات کمتر صحبت کنیم. حرف زدن در تمرینات تمرکز بازیکن را به هم می‌ریزد. وجود آدم‌های زیاد در اطراف تیم هم یکی از عواملی است که تمرکز بازیکنان را به هم می‌ریزد. فکر می‌کنید چرا برای حضور خبرنگاران در تمرینات تیم ملی روزهای خاصی را تعیین می‌کنند؟ در آن روزها که خبرنگاران و اصحاب رسانه در تمرینات حاضر می‌شوند از تمرکز بازیکنان کاسته می‌شود چرا که گاهاً حواس ملی‌پوشان به دوربین‌ها و عکاسان پرت می‌شود.

*: ورزش مورد علاقه‌تان بعد از والیبال چیست؟

تنیس؛ این رشته ورزشی را دوست دارم و دلیل خاصی هم برایش ندارم. کم و بیش از قوانین‌ آن آگاه هستم و گاهاً مسابقات خوبی هم باشد آن را تماشا خواهم کرد. تنیسور محبوبم راجر فدرر است. مدل بازی فدرر را دوست دارم و به نظرم قشنگ بازی می‌کند.

*: یعنی اگر والیبالیست نمی‌شدید، ممکن بود تنیسور شوید؟

خیر. من تنیس را فقط دوست دارم و اگر والیبالیست نمی‌شدم، شاید ورزشکار نمی‌شدم. من قطعاً از طریق درس و تحصیلات می‌توانستم به جایگاهی برسم. من رشته ریاضی فیزیک خوانده‌ام و همیشه در درس موفق بودم.

*: مزایا و معایب قد بلند چیست؟

در والیبال قد بلند از فاکتورهای اصلی موفقیت است. به نظرم قد بلند هیچ عیبی ندارد و من از داشتن چنین نعمتی راضی هستم. اینکه گاهی نمی‌توانیم در برخی از ماشین‌ها بنشینیم به نظرم عیب نیست. این اتفاقات کمی سخت است، اما در مجموع قد بلند آنقدر حُسن دارد که معایبش به چشم نمی‌آید.

*: تاکنون موردی پیش آمده که به واسطه قد بلندتان مورد توجه قرار بگیرید؟

این روزها شاید اگر قدمان هم کوتاه بود مردم ما را می‌شناختند، اما در گذشته هم این اتفاق افتاده که به واسطه قد بلندم مورد توجه قرار بگیرم. اگر در خیابان فردی را ببینیم که عضلات بزرگ و حجیمی دارد ناخودآگاه نگاهش می‌کنیم و این‌ها مواردی است که انسان‌ها را کمی متمایز می‌کند. فکر می‌کنم شناخته شدن‌مان در وهله اول به خاطر قد بلندمان باشد. یعنی وقتی وارد مکانی می‌شویم ابتدا به واسطه قدمان دیده می‌شویم و سپس مردم متوجه می‌شوند که ما بازیکن تیم ملی هستیم.

*: نسل جدید ورزشکاران پا به دایره سلبریتی گذاشتند. به این معنا که لباس‌های خوب می‌پوشند و ماشین‌های مدل بالا سوار می‌شوند و در متن جامعه حضوری پررنگ دارند. آیا شما خودتان را سلبریتی می‌دانید؟

خدا را شکر. امیدوارم شرایط به گونه‌ای باشد که تمام مردم بتوانند لباس‌های خوب پوشیده و ماشین‌های مدل بالا سوار شوند. این موضوع در حالت کلی چیز بدی نیست اما زمانی که به فخرفروشی و نمایش دادن برسد، بد می‌شود. اینکه یک نفر صرفاً برای راحتی خودش ماشین خوب سوار شود یا اینکه برای راحتی خودش و خانواده‌اش در یک خانه خوب زندگی کند، هیچ ایرادی ندارد، اما وقتی به فخرفروشی برسد خیلی بد می‌شود. شک ندارم اگر کار به فخرفروشی برسد، خدا این نعمت‌ها را از انسان می‌گیرد.

*: روزی چند دقیقه مقابل آئینه می‌ایستید؟

خیلی کم. صبح‌ها زمانی که از خواب بیدار می‌شوم و مشغول شستن صورتم هستم نگاهی به آئینه می‌اندازم و بعید می‌دانم تا شب خودم را ببینم. حتی زمانی که می‌خواهم موهایم را خشک کنم نگاهی به آئینه نمی‌اندازم!

*: در طول ماه چه مقدار برای خرید پوشاک هزینه می‌کنید؟

من معمولاً کم به خرید می‌روم ولی وقتی می‌روم خیلی زیاد خرید می‌کنم. مثلاً شاید هر 6 ماه یک بار به خرید بروم و اقلام زیادی خریداری می‌کنم. آخرین بار که به خرید رفتم 5 تا پیراهن، 5 تا شلوار، 4 جفت کفش، 4 تا کمربند و... خرید کردم. آدمی نیستم که مثلاً بگویم حالم خوب است و به خرید بروم. تا حالا سابقه نداشته که به خرید بروم و یک پیراهن یا یک شلوار خریداری کنم. حتی زمانی که می‌خواهم برای خانه خرید کنم، هیچ وقت نیم کیلو سیب‌زمینی یا پیاز نمی‌گیرم. معمولاً به حدی خرید می‌کنم که می‌ماند و خراب می‌شود. شاید دلیل این کار این است که چندان اهل جنب و جوش نیستم و زیاد حوصله این کارها را ندارم.

*: آیا برندباز هستید؟

با توجه به اینکه جنس برندها بهتر است و لباس‌های سایز ما راحت‌تر در آنها پیدا می‌شود، معمولاً از برندها استفاده می‌کنم.

*: از چه چیزی بیشتر از همه می‌ترسید؟

همه کار می‌کنم تا همه از من راضی شوند و در اولویت آنها هم پدر و مادر قرار دارند. می‌ترسم از روزی که احساس کنم پدر یا مادرم از من ناراضی هستند. شاید اگر بیشتر فکر کنم موارد دیگری هم به ذهنم برسد، اما در حال حاضر این موضوع برایم از همه چیز مهمتر است. تا حالا هم اگر چنین حسی داشتم بلافاصله با آنها تماس گرفته و دقایقی با آنها صحبت کردم.
 
*: زمانی که به سفر می‌روید یا در اردو هستید دلتان بیشتر برای چه کسی و یا چه چیزی تنگ می‌شود؟

در این جور مواقع بیشتر دلم برای خانواده و دوستان نزدیکم تنگ می‌شود. این دلتنگی اوایل خیلی بیشتر بود، اما حالا کمی برایم عادی‌تر شده است. زمانی هم که در اردوهای خارجی هستیم، دلم برای غذاهای ایرانی تنگ می‌شود. اصلاً شکمو نیستم اما خیلی خوب غذا می‌خورم و اصلاً هم آدم بدغذایی نیستم. تمام غذاهایی که وجود دارد را دوست دارم و می‌خورم غیر از غذاهای کشورهای شرق آسیا.

*: بعد از پایان دوران بازی چه خواهید کرد؟ آیا وارد عرصه مربیگری می‌شوید؟

به مرور زمان نظرات تغییر می‌کند. برای مثال زمانی که خیلی کودک بودم درس زیست و علوم را خیلی دوست داشتم، اما زمانی که بزرگتر شدم اصلاً از این درس خوشم نمی‌آمد و به ریاضی علاقمند شدم و این اتفاق برای خیلی‌ها می‌افتد. در حال حاضر به مربیگری فکر می‌کنم، اما دلم می‌خواهد با بازیکنی کار کنم که خام است و تازه پا به والیبال گذاشته است. اگر همین حالا به من بگویند مربی تیم ملی ایتالیا شوم، نمی‌پذیرم، اما شاید چند سال دیگر نظرم کاملاً تغییر کند.

*: از چه تیم و چه بازیکنی بیشتر از بقیه می‌ترسید؟

از هیچ تیم و هیچ بازیکنی نمی‌ترسم. خیلی از تیم‌ها هستند که می‌دانم بسیار قدرتمند هستند و بازیکنان فوق‌العاده‌ای در اختیار دارند، اما از هیچ کدام آنها نمی‌ترسم. هیچ وقت ما قدرتی که برای بازی با برزیل به کار می‌گیریم مقابل تیمی مانند سنگاپور به کار نمی‌گیریم. تیم برزیل واقعاً تیم خوب و قدرتمندی است و آنقدر این تیم خوب است که وقتی نام این تیم مطرح می‌شود دیگر به نفراتش فکر نمی‌کنم.

*: بروتو سرمربی سابق تیم ملی ایتالیا برای بالا رفتن تمرکز بازیکنانش آنها را به کتاب خواندن تشویق می‌کند. آخرین کتابی که خواندید چه بود؟

کتاب خواندن را خیلی دوست دارم. اگر از مقابل مغازه‌ای رد شوم و متوجه شوم که کتاب فروشی است قطعاً وارد آن می‌شوم و این کار را خیلی دوست دارم. پس از اینکه نام کتاب‌ها را مطالعه می‌کنم آنهایی که خوشم می‌آید را خریداری می‌کنم. کتاب‌هایی که می‌خرم را به خانه می‌آورم و چند صفحه از آن را می‌خوانم و سپس به صورت ناخواسته آن را رها می‌کنم. کتاب زیاد می‌خرم، اما در خواندن آن کمی تنبل هستم. حتی همین حالا که با شما صحبت می‌کنم، دلم می‌خواهد یک کتاب داشته باشم و بخوانم. در زمان استراحت بیشتر با دوستانم هستم و تفریح می‌کنم و نمی‌دانم چه زمانی وقت کتاب خواندن است! تاکنون هیچ کتابی را تا آخر نخوانده‌ام، اما آخرین کتابی که خریدم کتاب «سنگفرش خیابان از طلا است» بود.
 
*: پس کلا اهل کتاب خریدن هستید؟

من کلاً چند مغازه را که می‌بینم ناخودآگاه وارد آن می‌شوم. مثلاً مغازه اسباب‌فروشی! عاشق اسباب بازی هستم، اما خودم اسباب بازی ندارم. خیلی هم دوست دارم بخرم، اما فکر می‌کنم می‌خواهم آن را چه کنم؟ بیشتر دوست دارم در محیط اسباب‌بازی فروشی باشم. البته کتاب و لوازم التحریر هم شامل این موضوع می‌شود.

*: می‌گویند دستمزد والیبالی‌ها از فوتبالیست‌ها هم سبقت گرفته، آیا واقعیت دارد؟

خدا را شکر دستمزدهای خوبی داریم، اما با فوتبالی‌ها قابل مقایسه نیست. فوتبال ورزش اول دنیا است و اگر ورزشکاران آن پول زیادی می‌گیرند، نوش جانشان باشد. مقایسه فوتبال و والیبال کار اشتباهی است، چرا که ما حتی به آنها نزدیک هم نیستیم چه برسد به اینکه بخواهیم سبقت هم بگیریم.

*: گواردیولا معمولاً قبل از بازی‌های فینال برای شاگردانش فیلم گلادیاتور را به نمایش می‌گذارد. آیا شما اهل فیلم دیدن هستید؟

خیلی دوست دارم شرایطی فراهم شود که با گواردیولا کار کنم و او مربی من باشد. اصلاً نیازی نیست گواردیولا مربی والیبال باشد تا من با او کار کنم. نمی‌خواهم از او اسپک، دفاع، سرویس و ... یاد بگیریم، بلکه می‌خواهم بحث‌های روانشناسی، مدل رفتاری،‌ مباحث ذهنی و .. را از او یاد بگیرم. اگر در جایی کسی از او صحبت کند، قطعاً با دقت گوش می‌کنم، اما تاکنون شرایطی پیش نیامده که سرچ کنم و اطلاعاتی از او به دست بیاورم. از پاسخ به سؤال اصلی دور شدیم و باید بگویم اهل فیلم دیدن هم نیستیم! بارها از من سؤال شده که آیا فلان فیلم را دیده‌ای یا نه؟ که تا حالا حتی یک بار هم نشده فیلم‌هایی که می‌گویند را دیده باشم. برخلاف خیلی‌ها که فقط دم از فیلم‌های خارجی می‌زنند من بیشتر فیلم‌های ایرانی را دوست دارم.

*: آخرین فیلمی که دیدید چه بود؟

سریال شهرزاد بود که کامل دیدم و به نظرم فیلم بسیار خوبی بود. تمام قسمت‌های این سریال را هفته به هفته خریداری و تماشا کردم. بازیگران، داستان و حتی موسیقی این فیلم را بسیار دوست داشتم. از برنامه‌های تلویزیون هم برنامه‌هایی مانند خندوانه، دورهمی، 90 و .. را می‌بینم. البته اینطور نیست که یادم بماند فلان برنامه در فلان ساعت پخش می‌شود. بلکه تلویزیون را روشن می‌کنم، شبکه‌های مختلف را می‌بینم و اگر برنامه‌های مورد نظرم در حال پخش باشد آنها را نگاه می‌کنم.

*: چرا در برنامه‌های تلویزیونی کمتر حضور پیدا می‌کنید؟

واقعیت این است که من حتی کمتر مصاحبه می‌کنم چه برسد بخواهم در برنامه‌های تلویزیون شرکت کنم. فکر می‌کنم در مورد هر کدام از مصاحبه‌ها نظرات مختلفی وجود دارد و از کنار این نظرات اتفاقات دیگری هم رخ می‌دهد. من دوست ندارم این حرف و حدیث‌ها زیاد شود. اگر یک نفر مصاحبه من را بخواند و از کنارش بگذرد خوب است، اما می‌دانم صحبت‌هایی را که در این مصاحبه مطرح کردم خیلی‌ها می‌خوانند و انگار حتماً باید در مورد خط به خط آن اظهار نظر کنند. فکر می‌کنم اگر نظرمان را برای خودمان نگه داریم، قشنگ‌تر است و خوب نیست آن را به زور به کسی تحمیل کنیم. برخی‌ها خیلی محترمانه صحبت‌ها را نقد می‌کنند که این موضوع خوب است، اما گاهی کار به جای باریک می‌کشد. به همین دلیل من زیاد مصاحبه نمی‌کنم تا نظری درباره‌اش داده نشود چون اگر این موضوعات زیاد شود تمرکزم را از دست می‌دهم. من آدمی هستم که اگر تمرکز نداشته باشم هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم ولی اگر آرامش داشته باشم بسیار موفق خواهم بود.

*: آیا بیزنسی هم دارید؟

خیر. اما برنامه‌ای دارم که هر زمانی آن را انجام دادم اعلام خواهم کرد. امیدوارم برنامه‌ای که در ذهنم دارم تا یک سال آینده اجرا شود و باید بگویم کار عجیبی است! کاری می‌خواهم بکنم که کسی توقعش را نداشته باشد و شاید به عقیده برخی‌ها خیلی خاص باشد، اما اصلاً دوست ندارم به آن اشاره‌ای بکنم.

*: رابطه‌تان با موسیقی چگونه است؟

موسیقی را دوست دارم و معمولاً موسیقی‌های شاد را گوش می‌دهم. معمولاً زمانی که می‌خواهم موسیقی گوش بکنم ریتم و متن آهنگ برایم مهم است. خواننده مورد علاقه‌ام مرحوم مرتضی پاشایی بود و حالا آهنگ‌های محسن چاوشی و محمد علیزاده را بیشتر می‌پسندم. کمی قبل‌تر هم آهنگ‌های رضا صادقی را گوش می‌دادم که حالا کمتر شده است.

*: اهل آشپزی هم هستید؟

تقریباً هیچ غذایی را بلد نیستم درست کنم حتی املت! اگر بخواهم غذایی در خانه درست کنم با مادرم تماس می‌گیرم و طرز پختش را از او می‌پرسم. معمولاً هم بعد از توضیحات مادرم غذا با چیزی که توقع داشتم زمین تا آسمان فرق می‌کند. از بین غذاها هم باید بگویم فسنجان را خیلی دوست دارم.

*: آیا رسانه‌ها را هم می‌خوانید؟

خبرهای مربوط به والیبال را بیشتر به من می‌دهند. در روز شاید 3-4 دقیقه وقت بگذارم و خبرها را بخوانم. دوست دارم وقتی از زمین والیبال خارج می‌شوم همه چیز تمام شود و یک ادم کاملاً عادی شوم و دوست ندارم کسی درمورد والیبال با من صحبت کند. افرادی که کنارم هستند اصلاً از والیبال حرف نمی‌زنند. خدا بیامرزد حسین معدنی را که می‌گفت برخی‌ها عاشق این هستند که یک نفر را بزرگ کنند و زمانی که در اوج است او را به زمین بکوبند. خیلی از رسانه‌ها لطف کرده و ما را مطرح کردند، اما حالا برخی‌ها دنبال نابودی والیبال هستند.

*: دوست و رفیق معروفی هم دارید؟

علی ضیا شاید از جمله دوستان معروف من باشد.

*: چه حرفی با هوادارانتان دارید؟

برخی از آنها به قدری از ما حمایت می‌کنند که واقعاً شرمنده آنها می‌شویم. برخی‌ها هم با هر برد و باخت ما نظرشان تغییر می‌کند. چه ایرادی دارد که بیشتر هوادارانمان تینیجیرها باشند؟ امیدوارم حداقل الگوی مناسبی برای آنها باشیم. قرار نیست آنها تمام رفتار ما را کپی کنند. بهتر است اگر چیز خوبی داریم بردارند و اگر چیز بدی داریم آنها اصلاحش کنند. قطعاً تمام کارهای ما درست نیست.
منبع: فارس