به نتیجه رسیدیم که حجاب تنها یک روسری یا چادر نیست که بر روی سر یک زن قرار می‌گیرد، چون غرب برای محوکردن آن با تمام قوا به میدان آمده است. در ایران و بین مسئولین فرهنگی چنین دیدگاهی نسبت به حجاب نیست و نهایتا آن را یک حکم فردی به حساب می‌آورند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - سالهاست که مقام معظم رهبری از یک جنگ مهیب و همه جانبه علیه ایران اسلامی خبر داده‌اند. جنگی که به مانند جنگ‌های نظامی نیست و در آن «فرهنگ» مورد هجمه قرار گرفته است. عباراتی همچون «هجمه فرهنگی»، «شبیخون فرهنگی»، «تهاجم فرهنگی»، «جنگ نرم» و... از جمله واژه‌های است که از زبان رهبر انقلاب بسیار شنیده است. موضوع حجاب هم یکی از همین جبهه‌های فرهنگی است که در طول سالهای گذشته بسیار مورد تهاجم قرار گرفته است. در این میان قصد پرداختن به عملکرد وزارتخانه‌ها، نهادها و سازمان‌های دولتی و غیردولتی را نداریم. تنها قصد آشنایی مخاطبین خود با فردی را داریم که با تمام اعتقاد به میدان آماده و از پول و درآمد شخصی خود برای ترویج حجاب هزینه می‌کند. «وحید جهان تیغ» از این گفتگو استقبال کرد زیرا معتقد بود که مردم باید با واژه «نذر فرهنگی» بیشتر آشنا بشوند.
 
 

 
 
* شما از چه سالی وارد کارهای فرهنگی شدید؟
 
 سال ۱۳۷۶ در مقطع دبیرستان بودم، آن دوره اولین سالی بود که دولت، در اختیار جریان موسوم به اصلاحات و دوم خرداد قرار گرفته بود، مسائل ضد فرهنگی که در جامعه رخ می‌داد برای همگان و به خصوص نیروهای حزب‌ اللهی و انقلابی نگرانی‌های جدی را ایجاد کرده بود. از سوی دیگر مقام معظم رهبری از اوایل دهه هفتاد بارها مسئله شبیخون فرهنگی و تهاجم فرهنگی را مطرح می‌کردند. به همین دلیل با تعدادی از دوستان که همفکر بودیم، جمع شدیم و تصمیم گرفتیم در مورد زنده نگه داشتن ارزش‌های انقلاب و دفاع مقدس فعالیت‌هایی داشته باشیم. لذا در ابتدا نمایشگاهی را درست کردیم به نام «از تهاجم تا تهاجم».
 
این نمایشگاه از 80 عدد تابلوی تصویری تشکیل می‌شد که از تهاجم عراق به ایران شروع می‌شد و به تهاجم فرهنگی می‌رسید. این نمایشگاه که در واقع نوعی بصیرت بخشی و آگاه سازی مردم بود در مراکز شلوغ و پر رفت و آمد مثل نرده‌های بیرونی دانشگاه تهران یا در راهپیمایی روز قدس و ۲۲ بهمن در تهران برپا می‌شد. کم‌کم برپایی نمایشگاه در شهرستان‌ها نیز اتفاق افتاد که مهمترین آنها قم، خوانسار و... بودند. از مهمترین مراکزی که این نمایشگاه برپا شد در مدارسی بود که دانش آموزان تیزهوش در آن درس می‌خواندند.
 
آن روزها چون برپایی نمایشگاه کار نویی به حساب می‌آمد، خیلی اثر گذار و مورد توجه مردم بود. به مرور احساس کردیم که دچار یک خلأ فکری و مطالعاتی نیز هستیم. به همین دلیل شروع کردیم به تأسیس یک کتابخانه تخصصی، کتاب‌هایی که پیرامون مهدویت، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس منتشر گردیده را جمع آوری کردیم و از جمله کتاب‌هایی که شاید به راحتی در بازار پیدا نمی‌شد را توسط دوستان جمع آوری و تهیه کردیم. مثلا کتاب‌های عکس دفاع مقدس که در کشور آلمان با کیفیت بالایی به چاپ رسیده بود را با مشقت فراوان و پول زیاد از یک مجموعه‌دار خریدیم. در کنار این کار یک آرشیو از مجموعه فیلم‌های سینمایی و مستند دفاع مقدس که آن روزها به صورت VHS بود به سختی از حوزه هنری و دیگر مراکز فرهنگی، تهیه کردیم. این مجموعه خیلی خوب را در اختیار محققین و پژوهشگران و دیگر علاقه مندان  قرار می‌دادیم. منتهی یک مشکل بزرگ داشتیم و آن نداشتن مکان مناسب برای عرضه این مجموعه‌ها بود. یک اتاق خیلی کوچک که در طبقه بالایی یک مسجد قرار داشت برای این مجموعه توانستیم با مشقت پیدا کنیم که آن هم هزار و یک مشکل ریز و درشت داشت. همین مشکلات باعث شد تا فعالیت ما در این زمینه مقداری کمرنگ‌تر شود.
 
مسئله بعدی در این زمینه منبع مالی این کارها بود. پول این کار توسط خود نیروهایی و بچه‌هایی که در این زمینه با هم  کار می‌کردیم تهیه می‌شد. چون اکثر دوستان در آن سال‌ها محصل و دبیرستانی بودند، پول تو جیبی خود را صرف جمع آوری محصولات وفعالیتهای فرهنگی می‌کردند.
 
*یعنی این کار به جای آنکه یک کار دولتی و یا سازمانی وابسته به جمهوری اسلامی باشد، کاملا به صورت «پارتیزانی» جلو می‌رفته است؟
 
شما دقیقا همان واژه‌ای را به کار بردید که در ذهن من بود. همان روزها من یک مقاله در «گاهنامه‌ شهدا» که توسط خود ما منتشر و توزیع می‌شد؛ با عنوان «پارتیزان‌های فرهنگی» نوشتم.
 
لازم است در اینجا به نکته اشاره کنم که آن روزها برای حل مشکلاتی مالی فعالیت‌های فرهنگی‌مان به خیلی از مراکز و سازمان‌ها اعم از بنیاد حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس، سازمان تبلیغات اسلامی، شهرداری تهران و... سر زدیم و صحبت کردیم اما هیچ نتیجه‌ای نداشت. به رغم اینکه آقایان شعار زیاد می‌دادند اما انگار کسی دغدغه دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی را نداشت. من در این ۱۹سال کار فرهنگی خودجوش در واقع کسی از مسئولین فرهنگی چه مسئولین فرهنگی دولتی چه غیر دولتی و به اصطلاح حکومتی را ندیدم که واقعا دغدغه تفکرات واندیشه های فرهنگی حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری را به معنای عمل داشته باشند البته در حرف همه این ادعا را دارند. در این سالها فقط عمرمان را پشت در اتاق آقایان به هدر دادیم و بس. به همین دلیل از پیگیری این گونه کارها خسته شدیم و دوستان تصمیم گرفتند که خودشان با پول‌های شخصی و توجیبی خود برای فعالیت‌های فرهنگی زحمت بکشند.
 
از سوی دیگر من یادم هست نمایشگاه «از تهاجم تا تهاجم» را به گونه‌ای طراحی کرده بودیم که در عرض 30 دقیقه برپا و به همان اندازه زمان کار جمع آوری می‌شد. با این حال تعداد زیادی از مردم از این نمایشگاه بازدید می‌کردند و خیلی هم مورد استقبال قرار می‌گرفت. حتی در کنار نمایشگاه بعضی از مواقع بحث‌های فرهنگی و اجتماعی هم بوجود می‌آمد. آن روزها ما به این نتیجه رسیده بودیم که باید به صورت پارتیزانی برویم کار فرهنگی را انجام بدهیم  یعنی ما همیشه آفندی بودیم و هیچ پدافندی صورت نمی‌گرفت چون امکاناتی بیش از این نداشتیم.
 
 
 
 
* بعد از این فعالیت‌ها، وارد چه مرحله‌ای از کارهای فرهنگی شدید؟
 
کار به همین صورت پیش می رفت که به دلیل همان نداشتن مکان مناسب برای ادامه فعالیت دچار مشکل شدیم. از سوی دیگر دوستان هر کدام گرفتار مسئله‌ای و کاری شدند. یعنی خدمت سربازی، دانشگاه و ادامه تحصیل و یا حتی ازدواج باعث گردید که خیلی از دوستان دیگر وقتی برای این گونه کارها نداشته باشند. در نهایت تعداد خیلی کمی از افراد این راه را با ما ادامه دادند.
کم کم به این فکر افتادیم که تغییر استراتژی بدهیم. به این نتیجه رسیده بودیم که خلأ تئوریک و خلأ فهم عمیق مسائل انقلاب در جامعه است و این جریان داشت به پاشنه آشیل جامعه بدل می‌شد.
 
*از چه طریق به مشکلات پی می‌بردید؟ مگر این همه نهادها و سازمان‌های دولتی و غیردولتی در ایران نیستند که بودجه‌های مستقیم و غیرمستقیم در مورد مسائل فرهنگی دریافت می‌کنند؛ کار و وظیفه آنها تشخیص همین مشکلات و برطرف کردن آنهاست. چه عاملی باعث می‌شود که وقتی افرادی مانند شما  به نهادها و سازمانهای حکومتی مراجعه می‌کنند، دست خالی برمی‌گردند؟
 
پی بردن به این مسائل بسیار آسان بود، ما همیشه در حال فعالیت فرهنگی در مدارس و دانشگاه‌ها و کوچه و خیابان بودیم. از همانجا فهمیدیم که واقعا نسل دوم و سوم ما دچار خلأ فکر و اندیشه هستند. یک موضوع مهمی در این میان وجود دارد و آن این است که مراکزی که دارای ردیف بودجه و پول هستند، درد جامعه را نمی‌شناسند. این سازمان‌ها براساس تفکر و اندیشه‌های مدیران خود کار را انجام می‌دهند؛ نه بر اساس واقعیت‌ها‌ در جامعه و کف کوچه و بازار. یعنی اینها نیازهای نسل دوم و سوم را در واقعیت جامعه پیدا نمی‌کنند بلکه در توهمات خودشان به دنبال حل مسائل هستند. بر همین اساس یکی از مهم ترین کارها و اقداماتی که انجام می‌دهند؛ تغییر ذائقه جامعه است.
 
*منظورتان از تغییر ذائقه چیست؟
 
 یعنی هدایت جامعه بر اساس تفکر و اندیشه خودشان. یک مثال برای شما می زنم؛ فرض کنید مدیری در رسانه ملی به این نتیجه می‌رسد که الان ذائقه مردم وجوانان باید به سمت موسیقی پاپ گرایش پیدا کند و این مسئله الان نیاز جامعه است. خب چه کار می‌کند؟ بسیار واضح است دستور می دهد ۸۰  درصد از کل جریان موسیقی رسانه ملی اختصاص به موسیقی پاپ پیدا کند. یا مثلا وقتی در اکثر فیلم‌ها و سریال شخصیت‌ها در خانه هایی زندگی می کنند که تجمل و مصرف زدگی در آن موج می زند. کم کم و آرام و غیر مستقیم ذائقه مردم تغییر می کند. سوال اساسی اینجاست که مسئول محترم! شما به چه صورتی به  تشخیص رسیده‌اید که نیاز مردم در حال حاضر موسیقی پاپ است؟ يا سوق دادن جامعه به سمت تجملات و مصرف زدگی؟
 
*جوابشان این است که براساس آمارها و نظرسنجی‌ها ‌که مراکز انجام می‌دهند؟
 
پاشنه آشیل بحث ما هم همین است. این آمارها و نظرسنجی‌های واقعی نیست.  این آمارها بر اساس تفکر و اندیشه افرادی است که اینها را برنامه ریزی می‌کند.
 
 *این افرادی که شما از آنها یاد می‌کنید چه کسانی هستند؟
 
 این افراد بیشتر اعضای گروههای سیاسی هستند که به دنبال قدرت سیاسی در جامعه هستند. در اینجا فرقی هم میان این جناح و آن جناح وجود ندارد. مهمترین مسئله برای این افراد بدست آوردن قدرت توسط آنها و جناح مورد نظرشان است. اینها درد مردم، درد رهبر انقلاب، درد سبک زندگی، تهاجم فرهنگی و ... را به هیچ عنوان ندارند. اینها هستند که نظرسنجی ها و آمارها را هدفمند می کنند. نکته جالب هم اینجاست که بودجه و پول وقدرت در اختیار این افراد است.
 
 
 
*مرحله بعدی کار شما در امور فرهنگی چه بود؟
 
بعد از آن ما وارد مسائل تئوریک و نظری شدیم. وقتی وارد این عرصه شدیم از بازخوردها متوجه شدیم که جامعه تا چه اندازه‎ای در این زمینه تشنه و گرسنه است. کتابچه‌هایی که منتشر می‌کردیم خیلی مورد استقبال مردم قرار می‌گرفت.
 
ما به چند دلیل به این نتیجه رسیدیم که در آن مقطع باید شهید آوینی و تفکر او را بیشتر به مردم بشناسانیم. یکی از مهمترین دلایل ما برای شناساندن تفکر و اندیشه " بنا به تعبیر امام خامنه ای " سیدشهیدان اهل قلم این بود که تنها شهید آوینی در تاریخ انقلاب اسلامی است که مفاهیم کاربردی و اصلی جامعه مانند اقتصاد، سیاست و فرهنگ را براساس تفکر امام خمینی و مقام معظم رهبری با توجه به نیاز روز جامعه تئوریزه کرده است. متاسفانه شما  فرد دیگری حتی تا الان را پیدا نمی کنید که مفاهیم اصلی جامعه را این گونه و بر اساس تفکرات و اندیشه‌های امام خمینی و مقام معظم رهبری و باتوجه به نیاز روز تعریف و تئوریزه کرده باشد.
 
به همین دلیل بر آثار شهید آوینی متمرکز شدیم. آن روزها بحث ماهواره تازه در جامعه رواج پیدا کرده بود. لذا اولین کتابچه را به نام «نگاهی نو به ماهواره از منظر شهید آوینی» منتشر کردیم. سپس آنها را در مراکز دانشگاهی مانند دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی ایران پخش کردیم که خیلی مورد استقبال قرار گرفت. وقتی استقبال این چنینی از این کتابچه را دیدم برای خودم نقشه راهی را انتخاب کردم که با نام «نگاهی نو» تفکر و اندیشه‌های سید شهیدان اهل قلم را معرفی نمایم هفت عنوان به عنوان نقشه راه مورد توجه قرار گرفت: نگاهی نو به عرفان از منظر شهید آوینی، دهکده جهانی و انفجار اطلاعات از منظر شهید آوینی، ولایت فقیه از منظر شهید آوینی، آزادی از منظر شهید آوینی، شیطان از منظر شهید آوینی و کتاب «ما را به کجا می‌برند؛ تلویزیون از منظر شهید آوینی».
 
*دیگر از نهادهای دولتی برای گرفتن کمک ناامید شدید؟
 
اصلا در کشور نهادهای فرهنگی، ذیل قدرت سیاسی تعریف شده‌اند. شما کمتر نهاد فرهنگی را پیدا می‌کنید که زیر مجموعه هیچ قدرتی سیاسی نباشند. به همین دلیل به نظر من نهادی به معنای واقعی کلمه و به صورت تخصصی کار فرهنگی بر اساس اندیشه‌های امام خمینی و مقام معظم رهبری انجام نمی‌دهد. اینها بیشتر کارهایی را انجام می‌دهند که به نفع ماندگاری حزب و یا گروه‌شان در رأس قدرت است. به همین دلیل هم از کارهای فرهنگی با تعریف امام خامنه ای و به معنای واقعی کلمه و حرکت‌های خودجوش فرهنگی حمایت نمی‌کنند.
 
*این عدم حمایت نهادهای دولتی بیشتر مربوط به دهه 80 شمسی و یا حتی بعد از آن است. بعد از فتنه 88 سازمان‌های شکل گرفت که کارشان حمایت از افراد و گروههای مردمی است که در امور فرهنگی فعالیت می کنند. آیا به این مراکز مراجعه کرده‌اید؟
 
من به تمام این مراکزی که نامشان در ذهن من و شما است مراجعه کرده‌ام. اما این مراکز دارای یک مشکل اساسی و زیربنایی است؛ درست است که این مراکز به دنبال قدرت یافتن سیاسی نبودند اما بزرگ‌ترین مشکل‌شان این است که کار فرهنگی را به اصطلاح بلد نیستند و حتی کارشان به جایی می‌رسد که در عمل متضاد و مخالف اندیشه‌های حضرت آقا در کار فرهنگی می شوند. خروجی این مراکز با توجه به بودجه‌های هنگفتی که در اختیار داشته و دارند چیز بسیار اندک و ناچیزی است که در فضای غالب فرهنگی موثر نیست و در بسیاری از موارد بدون اینکه خود متوجه باشند همسو می شوند با جریانهای رایج و خنثی و حتی معاند فرهنگی کشور. به زبان ساده‌تر علیرغم آن بودجه‌های هنگفت فرهنگی که این مراکز بعد از فتنه ۸۸ گرفتند؛ سینمای ما تغییر نکرد، تئاتر ما تغییر نکرد، هنرهای تجسمی تغییری نکرد، ادبیات تغییر نکرد، اوضاع نشر مانند گذشته است و... .
 
 

 
 
شاید در این میان تک مضراب‌هایی هم زده شده اما با بودجه میلیاردی این مراکز فرهنگی انقلابی کارهای اندک و تک مضرابی، کارنامه مناسبی برای این مراکز نیست. اتفاقی در فضای فرهنگی کشور نبوده و نیست. امثال ما در جامعه توقع‌مان این بود که با این بودجه های مکفی و زیاد تنها شاهد تک مضراب نباشیم بلکه تغییرات عمده در بخش‍های گوناگون فرهنگ و هنر را شاهد باشیم. متأسفانه عمده تلاش و هزینه این مراکز به صورت مستقیم و غیرمستقیم صرف تجلیل از این و آن و طرح‌‎های بیهوده فرهنگی می‌شود. نكته بعد در مورد این مراکز فرهنگی حکومتی که بعد از فتنه  ۸۸ تشکیل شد این که بیشتر قراردادهای که در این مراکز و سازمان برای تولید محصولات فرهنگی به قول خودشان طراز انقلاب اسلامی بسته می‌شود بعضا با افرادی بسته می شود که هیچ التزامی با آرمان‌های انقلاب اسلامی ندارند و این اشتباه است. یعنی به جای آنکه نیروهای توانمند فرهنگی و پا کار انقلاب اسلامی را تقویت کنیم با پول این مراکز غیر حزب‌اللهی ها را قوی می کنیم و جالب اینجاست در بسیاری از موارد به اسم تخصص پول را به کسانی می دهیم که یک پنجم سواد و تجربه افراد مومن وحزب اللهی متخصص فرهنگی را ندارند اما چه کنیم که آقایان جو زده و اسیر نام هستند تا تولید محصولات طراز انقلاب اسلامی یا تربیت و تقویت جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی.
 
حرف اصلی اینجاست که ما در زمینه مدیریت فرهنگی دچار مشکل خلأ مدیریتی هستیم و نتوانستیم افرادی را متناسب به جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تربیت کنیم و حتی دوستان خودمان هم به جای تربیت و حمایت از فعالین فرهنگی انقلاب تشخیص می‌دهند فعالین فرهنگی که هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی را تقویت کنند و پول‌ها را به آنها بدهند.
 
* محصولات دیگر فرهنگی که به مردم عرضه کردید چه بود؟
 
در یک مقطعی عرفان‌های کاذب در جامعه بسیار رواج پیدا کرد. ما احساس خطر کرده و کتابچه «نگاهی نو به عرفان از منظر شهید آوینی» را منتشر و توزیع نمودیم. اتفاقا شهید آوینی در آثارش پیرامون عرفان، محوریت را امام خمینی قرار داده و در مورد عرفان ایشان صحبت کرده بودند. امامی که عرفان ومبارزه را باهم جمع کرده چیزی که به هیچ عنوان در مکاتب عرفانی مختلف دروغین دیده نمی شود.

بعد از مدتی احساس کردیم که مسئولین فرهنگی جمهوری اسلامی، یعنی افرادی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم با مسائل فرهنگی و هنری جامعه در ارتباط هستند، به دلیل مشغله زیاد کارهای روزانه و بروکراسی اداری از خیلی اتفاقات بی‌ اطلاع هستند. لذا یک سامانه پیامکی راه اندازی کرده و اخبار و اطلاعات مسائل فرهنگی را به صورت پیامک برای آنها ارسال می کردیم. در آن مقطع این کار بسیار تاثیرات فراوانی داشت.البته فکر می‌کنم این مشکل هنوز هم بین مسئولان به صورت گسترده وجود دارد. از میان مهمترین رویدادهای فرهنگی تلویزیون مهم‌ترین رسانه و ابزار برای تاثیرگذاری میان مردمان یک جامعه است. از این روشروع کردیم به نقد و بررسی برنامه‌های رسانه ملی از طریق پیامکهای کوتاه به موثرین فرهنگی ؛ حتی وقتی این کار صورت گرفت تعدادی از نمایندگان مجلس واکنش نشان دادند و حتی شنیدیم برخی از مدیران رسانه ملی نیز از خود واکنش نشان داده بودند.البته بعد از مدتی به علت مسائل مالی این فعالیت مهم وموثرفرهنگی تعطیل شد.  اهمیت استراتژیکی تلویزیون؛ما را برآن داشت که بیشتر روی آن متمرکز بشویم از این رو یک کتاب  با عنوان «ما را به کجا می‌برند،‌ نگاهی نو به تلویزیون از منظر شهید شهید آوینی» به چاپ رساندیم. خودم فکر نمی‌کردم که این کتاب تا این حد مورد استقبال مردم ونخبگان فرهنگی قرار بگیرد. به حدی که تیراژکتاب به 8000 نسخه رسید که این نشانه اقبال مردم ونخبگان جامعه به تفکرات سیدشهیدان اهل قلم است.
 
بعد از انتشار این کتاب  به این جمع بندی رسیدم که جبهه فرهنگی انقلاب فرهنگی کماکان سردرگم است.وخلا راهبردی درآن به خوبی مشهود است به همین جهت کتاب دیگر به نام «روش‌ها و اولویت‌ها در جبهه انقلاب اسلامی با نگاهی به دیدگاه حضرت امام، مقام معظم رهبری، شهید مرتضی مطهری و شهید سید مرتضی آوینی» به نگارش درآوردم. در این کتاب به چراها و چگونگی‌ راهکارهای فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی پرداخته شده است.
 
 
 
 
*از چه زمانی کار تولیدات محصولات پیرامون حجاب را آغاز کردید؟
 
دیدگاه‌های مختلفی در مورد بحث حجاب در کشور وجود دارد. با دوستان که مشورت کردیم، چند سوال مطرح شد. یکی از آنها این بود که چرا فرانسه و کشورهایی که ادعای آزادی و دمکراسی دارند حاضر هستند خیلی از هجمه‌ها را تحمل بکند و هزینه‌های آن را بپذیرند و حجاب داشتن زنان مسلمان را ممنوع کنند. مگر این چند تکه پارچه چه قدرتی دارد که غرب با تمام توانش در مورد آن فیلم می‌سازد، در مورد آن بازی رایانه‌ای تولید می‌کند، محصولات فرهنگی گوناگون برضدآن عرضه می‌کند.

به نتیجه رسیدیم که حجاب تنها یک روسری یا چادر نیست که بر روی سر یک زن قرار می‌گیرد، چون غرب برای محوکردن آن با تمام قوا به میدان آمده است. اما در جامعه ایران و بین مسئولین فرهنگی چنین دیدگاهی نسبت به حجاب نیست و نهایتا آن را یک حکم فردی به حساب می‌آورند.

به همین دلیل ‌«جبهه فرهنگی محجبه‌ها» به صورت خودجوش از همین جا شکل گرفت. دليل انتخاب اسم خودجوش هم تاکید امام خامنه ای در حرم مطهر امام رضا علیه السلام برحرکتهای فرهنگی خودجوش بود. طبق آمارومصوبه کنگره آمریکا،ایالات متحده سالانه حدود یکصد میلیارد دلار  محصول فرهنگی برضد جمهوری اسلامی به صورت مستقیم وغیر مستقیم به ایران تزریق می کند. ما هم به این نتیجه رسیدیم علاوه بر کارهایی که در مورد حجاب در حال انجام است، بیاییم و محصولات فرهنگی در این زمینه تولید کنیم.
البته هزینه تولید محصول  فرهنگی بسیار زیاد است اما چه می شود کرد وقتی نهادهای فرهنگی کشور که سالانه میلیاردها تومان بودجه فرهنگی دارند به فکر کار فرهنگی برطبق تفکرات و اندیشه‌های رهبری نیستند ما باید با پول توجیبی خودمان کار کنیم.
 الحمدلله در این زمینه چند محصول تولید کردیم که فوق العاده مورد استقبال قرار گرفت و از کل کشور حتی از روستاهای چابهار تا شمال کشور تقاضا داشتیم .
 
*این محصولات را برای ما معرفی کنید؟
 
در ابتدا یک آسیب شناسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که بحث نماز در میان دختران مورد غفلت قرار گرفته است. به همین سبب یک جانمازی را طراحی کردیم که جاذبه‌های خاص داشت. این جانماز به شکل گل طراحی شده و با یک پارچه ظریف و زیبای خاصی دوخته شده است. بازخورد این کار نیز برایمان جالب بود. خیلی از مادرها از ما تشکر می کردند و می‌گفتند از زمانی که دختر ما این جانماز را گرفته نمازهایش را سر وقت ومدام می‌خواند. این مسئله ما را ترغیب کرد تا به فکر تولید دیگر محصولات فرهنگی در زمینه تربیت دینی کودکان و نوجوانان بیفتیم.
 
*این محصولات با چه قیمتی در اختیار مردم قرار می‌گرفت؟
 
همگی آنها به صورت رایگان بین خانواده‌ها توزیع شده است.
 
*هزینه تولیدات این محصولات را چگونه تامین کردید؟
 
قسمت عمده منابع مالی ما پول توجیبی خودبچه ها است وشاید بعضی از موارد به ندرت کمک خیرین الحمدلله حدود ۴۰۰۰ جانماز پروانه و گل تولید و توزیع شده است.
 
کم کم به فکر تولید جانماز برای پسرها هم افتادیم که با طرح دفاع مقدس عجین شده است. کار ابتکاری و زیبایی است. حدود سه هزار پلاکسی پیکسل باعنوان من یک محجبه هستم را توزیع کردیم. این محصولات را با توجه به صحبت‌های رهبر انقلاب در مورد نذر فرهنگی در میان مردم توزیع کردیم. امیدواریم این فرهنگ در میان جامعه جا بیفتد که نذر فرهنگی کنند. در این میان به این نتیجه رسیدیم که کتابی زیبا و کاملی پیرامون حجاب که با زبان کودکان این موضوع مهم دینی را برای کودکان شرح دهد متأسفانه نداریم و رفتیم به این سمت که برای کودکان کتابی پیرامون حجاب را منتشر کنیم. در این کتاب سعی شد بحث فلسفه حجاب برای کودکان با زبان کودکانه و بسیار جذاب مطرح شود. یعنی از ابتدا بحث حجاب به صورت عقلانی و با زبان کودکانه مطرح می‌شود و مرحله بعد از طریق آیات و روایات موضوع حجاب برایشان توضیح داده می شود. کتاب را با قرض گرفتن منتشر کردیم و روز عید غدیر در تهران و بعضی از شهرستانها توزیع کردم و چند روز بعد اتفاق عجیبی رخ داد و این اتفاق تقاضاهای بسیار زیادی بود که از همه جای کشور برای تهیه کتاب داشتیم از روستاهای چابهار و بندرعباس گرفته تا استانهای شمالی کشور، دلیل این تقاضاها بکر بودن و نحوه نگارش و شکیل بودن کتاب بود.
 
کتاب "مهدیه و لباسهای سخنگو" اولین کتاب داستانی پیرامون چرایی حجاب ویژه دختر بچه ها بود که تا این لحظه چاپ شده بود کتاب فوق العاده موثر است. در علاقه مند کردن دختربچه‌ها به حجاب کتاب مهدیه و لباس‌های سخنگو اول با استدلال و منطق با زبان کودکانه حجاب را برای دختر بچه اثبات می‌کند و بعد با استفاده از دستورات دینی با زبانی هنرمندانه حجاب را شرح می دهد. هم اکنون ما تقاضای بالای ۲۰هزار تقاضا از سراسر کشور برای این کتاب داریم اما به علت عدم توانایی مالی کار متوقف مانده است.
 
وقتی کتاب را منتشر و توزیع کردیم، به فکر این افتادیم که عروسک شخصیت اول کتاب را هم با امکانات کم تولید کنیم. حالا جالب است بدانید که متقاضیان این محصول حتما کتاب را به همراه عروسک می‌خواهند. اما متاسفانه به دلیل مشکلات مالی بیشتر از ۳۰۰ عدد نتوانستیم تولید کنیم. لازم است که بدانید بسیاری از خانواده‌های که در شمال شهر تهران زندگی می‌کنند با ما تماس می‌گرفتند و می‌گفتند با اینکه دختران ما عروسک‌های مختلف باربی و دیگر شخصیت‌های خارجی را دارند اما عروسک و کتاب مهدیه برای آنها خیلی جذاب است. به نظرم به این خاطر است که کتاب روی فطرت پاک دختربچه ها دست می گذارد. فطرتی که بر اثر عدم تربیت صحیح خانوادگی، تهاجم فرهنگی و دیگر مسائل بر روی آن به مرور غبار می نشیند و به نظرم مهمترین حربه دشمن نشاندن غبار روی فطرت جوانان است و مسئله بعد به خاطر نیت و با وضو بودن دوستان تولیدکننده این محصولات است. چون ما نه امکانات و نه پول دشمنان را داریم، پولهای فرهنگی داخل کشور هم که صرف همایش ها و کارهای بیهوده و بعضا مضر فرهنگی می شود اما به قول حجت‌الاسلام والمسلمین شهید میثمی(ره): توان ما به اندازه امکاناتی که در دست داریم نیست، توان ما به میزان اتصال ما به خداست.
 
 
 
 
 
*کلیه این محصولات رایگان است؟
 
کاملا رایگان در میان مردم توزیع می‌شود. مشتری این محصولات از دور افتاده ترین روستاهای خراسان شمالی تا چابهار و اردبیل، نکاء، مازندارن و تهران و... هستند. در این میان به دلیل اینکه خیلی از افراد دوست دارند که این کتاب وعروسک را داشته باشند،اما متأسفانه به دلیل مشکلات مالی قادر به تولید و توزیع آن نیستیم.
 
*نهادهای دولتی در این زمینه کمکی به شما نکردند؟
 
جالب است بدانید که هر نهاد دولتی و حکومتی برای خودش بحث کارگروه عفاف و حجاب را راه اندازی کرده است و هزینه‌های زیادی هم خرج می‌کنند اما تا به حال هیچ کمکی از سوی آنها مثل همیشه به ما نشده است. همین الان که من در خدمت شما هستم حدود 18 هزار درخواست این کتاب را از کل کشور داریم .
 
در این میان خیلی از پدر و مادرها و برخی از مسئولین مهدکودک‌ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم از تولید این محصولات در مورد حجاب تشکر فراوان کردند.
 
*نکته پایانی؟
 
یک مقنعه خیلی زیبا طراحی شده که برای تولید آن به پول احتیاج داریم؛ از همین جا برای تولید این محصول فرهنگی از خیرین دعوت به همکاری می‌کنم. و از همین جا از دوستانی که خیرین فرهنگی سراغ دارند یا اگر می‌توانید چند نفر بانی چاپ کتاب "مهدیه و لباسهای سخنگو" اولین کتاب داستانی پیرامون چرایی حجاب ویژه دختربچه ها بشوید اعلام همکاری بفرمایید که کتاب دست دختر بچه ها این مادران فردای ایران اسلامی برسد به امید روزی که هردختربچه در کشور یک کتاب مهدیه ولباسهای سخنگو را داشته باشد.
 
 
*راههای ارتباط با شما چگونه است؟
 
خواهران و برادران می‌توانند از طریق آی دی تلگرام @mohajabe_ha1 یا شماره تلفن ۰۹۱۲۵۲۱۸۵۷۰ از ساعت ۱۰ الی ۱۲ و همچنین کانال جبهه فرهنگی خودجوش محجبه ها http://telegram.me/mohajabe_ha با ما در ارتباط باشند.