تشکیک در هولوکاست یک مساله ایرانی یا حتی شرقی نیست بلکه در غرب هم بوده‌اند کسانی که در این مساله تشکیک کرده‌اند و تبعات آن را هم به جان خریده‌اند؛ از جمله مرحوم «روژه گارودی».

سرویس جهان مشرق - محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت یازدهم روز یازدهم مهرماه در مجلس شورای اسلامی و در جریان پاسخ تند خود به سوالات نماینده مشهد، سخنانی را هم در خصوص هلوکاست بیان کرد که از برخی جهات محل تامل است.

آقای ظریف در خصوص طرح موضوع هولوکاست چنین اظهار داشت: «بنده ضمن احترام به ‌آزادی بیان اعتقاد شخصی‌ام این است که این موضوع کمک به اسرائیل است، نه فلسطین.»

وی همچنین مدعی شد اقداماتی که علیه هولوکاست در داخل ایران صورت می‌گیرد، پیش‌برنده منافع اسرائیل است.

منتقدین افسانه هولوکاست عموما به دو دسته تقسیم می‌شوند. کسانی که معتقدند این مساله اساسا ساختگی است و کشتار سازمان‌یافته‌ای در سال‌های 1939 تا 1945 میلادی علیه یهودیان صورت نگرفته و کسانی که اساس هولوکاست را باور دارند اما معتقدند در ابعاد آن به شدت غلو شده است. بحث هولوکاست از زمان دولت نهم در ایران داغ شد. محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور وقت، صراحتا هولوکاست را افسانه خواند و واکنش‌های جدی از سوی حامیان اسرائیل در سطح بین‌المللی برانگیخت. آنچه احمدی‌نژاد می‌گفت، عموما 3 محور داشت: اول، لزوم تحقیق درباره هولوکاست به شکل بی‌طرفانه، دوم، اینکه چرا به سایر کشته‌های جنگ جهانی دوم که یهودی نیستند، توجهی نمی‌شود و سوم اینکه هولوکاست در اروپا صورت گرفته و چرا باید تاوان آن را مردم فلسطین بپردازند؟

دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد همواره با سایه هولوکاست همراه بود؛ از چهارم آبان 85 که وی از محو اسرائیل از نقشه سخن گفت تا روزی که ساختمان پاستور را ترک کرد.

دولت روحانی و بالاخص محمدجواد ظریف اما نگاه دیگری به هولوکاست دارند. سال 1392، یعنی همان سال آغاز به کار دولت روحانی، در یک پیان توئیتری خطاب به دختر رئیس اقلیت دموکرات در مجلس نمایندگان آمریکا، محمدجواد ظریف نوشت تصریح کرد ایران هیچ‌گاه هولوکاست را انکار نکرده و آن مردی که در ایران هولوکاست را انکار می‌کرد رفته است. این رد و بدل شدن پیام، به مناسبت روش هاشانا، عید سال نوی یهودیان بود. همزمان، حسن روحانی نیز پیامی را در توئیتر منتشر کرد و عید یهودیان را تبریک گفت.

 

این پیام‌های توئیتری در دوران آغاز به کار دولت روحانی، بیان‌گر این بود که دولت جدید ایران رویکرد متفاوتی را نسبت به هولوکاست در پیش گرفته است، در همین حال، دولت یازدهم تمام مخالفت‌ها با مذاکرات هسته‌ای را به همسان‌اندیشی با رژیم صهیونیستی نسبت می‌داد.

با این اوصاف، آنچه ظریف در ساختمان بهارستان به زبان آورد، بخشی از یک سیاست کلی در دولت یازدهم است، یعنی نپیچیدن به پر و پای هولوکاست. باور دولت فعلی این است که نباید در این مساله وارد زد و خورد با نظام بین‌المللی شود چون در تعریف دولت یازدهم از منافع ملی، منفعتی در این زد و خورد نیست. اما جدا از این نگاه پاستور و وزارت خارجه به مساله هولوکاست، سوال اینجاست که آیا زیر سوال بردن هولوکاست به نفع اسرائیل است؟

* ملت‌سازی صهیونیستی

«ارنست رنان»، فیلسوف فرانسوی قرن نوزدهم معتقد بود گروه‌های انسانی زمانی می‌توانند تبدیل به ملت شوند که «رنج‌های مشترک تاریخی» داشته باشند. هرگروه از انسان‌ها که کنار هم جمع‌ شوند نمی‌توانند نام ملت را بر خود بگذارند. تاسیس ملت مستلزم شرایطی است که آن گروه انسانی باید داشته باشد و یکی از این شرایط، رنج‌های مشترک انسانی است که آن گروه از انسان‌ها را به‌طور تاریخی به هم پیوند می‌دهد. مثال‌های متعددی می توان از رنج‌های مشترک تاریخی زد. برای ملت ایران، حمله مغول، مرارت‌های نبرد با عثمانی، جنگ‌های جهانی اول و دوم و قحطی‌هایی که بر سر ایران آمد و همچنین دوران دفاع مقدس، همه رنج‌های مشترک تاریخی هستند.

صهیونیست‌ها برای تاسیس «ملت اسرائیل» به چنین رنج‌هایی نیاز داشتند، رنج‌هایی که بتوانند بگویند یهودیان برده‌اند و لاغیر. داستان‌های رنج دیدن یهودیان در قرون وسطی و پس از آن در جوامع اروپایی فراوان بود اما هیچ‌یک آن ابعادی را که باید داشته باشد نداشت. اما «هولوکاست» دقیقا همان چیزی شد که برای ملت‌سازی به آن نیاز بود.

به سخنرانی‌های سران رژیم صهیونیستی در جای‌جای جهان دقت کنید. در بسیاری از این سخنرانی‌ها به وقایع جنگ دوم جهانی و مرگ شش میلیون یهودی اشاره می‌شود. این همه تلاش برای مقدس‌سازی هولوکاست هم از این روست. اینکه در بسیاری از کشورهای غربی انکار هولوکاست جرم محسوب می‌شود، به‌خاطر آن است که کسی جرات تعرض به آن را نداشته باشد و به تبع، یک امر تاریخی به یک امر مقدس بدل گردد. هولوکاست را پاس می‌دارند تا بشریت آن را به عنوان رنج مشترک یهودیان به خاطر بسپارد و وجود ملتی به‌نام اسرائیل را تائید کند.

 

* تشکیک در هولوکاست

تشکیک در هولوکاست یک مساله ایرانی یا حتی شرقی نیست بلکه در غرب هم بوده‌اند کسانی که در این مساله تشکیک کرده‌اند و تبعات آن را هم به جان خریده‌اند. یکی از مهم‌ترین چهره‌های مزبور، «مرحوم روژه گارودی» بود که کتاب وی در ایران هم ترجمه و منتشر شد.

تشکیک در هولوکاست برای رژیم صهیونیستی از یک بعد می‌تواند گران تمام شود: «فروریختن مشروعیت ملت خودخوانده‌اش.» اگر افکار عمومی جهان در بنیان یک ملت 68 ساله دچار تردید شود، آن هم ملتی که متکی به مهاجرت بوده و بسیاری از شهروندنانش دو ملیتی هستند، این سوال برای نخبگان صهیونیست ایجاد می‌شود که پیچ و مهره‌های کشور خودساخته‌شان را چگونه به‌هم متصل نگه دارند؟ از سوی دیگر، یک ملت بدوا خودش باید باور کند که ملت است، اگر مساله مزبور به داخل جامعه صهیونیستی تسری یافت چه؟ اسرائیل در منطقه‌ای واقع شده که در آن ریشه تاریخی و مردمی ندارد. اگر ملت همچون چشمه‌ای باشد که می‌جوشد، اسرائیل چون گودالی است که در آن آب ریخته‌اند و هرلحظه احتمال گنداب شدن دارد.

با این اوصاف، دست‌کم در دراز‌مدت، تشکیک در هولوکاست نمی‌تواند به نفع اسرائیل باشد و اهداف آن رژیم را پیش برد هرچند که شاید در کوتاه‌مدت تبلیغات گسترده پیش‌گیرانه صهیونیست‌ها و متحدانشان منجر به بروز شرایطی شود که انگار منفعت تل‌آویو تامین شده است. مثلا شاید روزی در سازمان ملل به نام هولوکاست نام‌گذاری شود. اما وقتی تشکیک به یک گفتمان در سطح بین‌المللی تبدیل شد، به مرور کار نابودی ریشه‌های ملت‌سازی صهیونیستی آغاز می‌شود.

اینکه چنین رویکردی به نفع ایران هست یا نه، بستگی به نوع تعریف سیاست‌مداران از منفعت ملی دارد. اگر منافع ایران معنایی و هویتی تعریف شوند، قطعا باید از تشکیک در هولوکاست استقبال کرد اما اگر منافع ایران صرفا مادی و بر مبنای رئالیستی نگریسته شوند، طبعا استقبالی از تشکیک در هولوکاست نمی‌شود.

به هر روی، تقابل با اسرائیل نمی‌تواند صرفا ابزار و وسیله‌ای برای خاموش کردن صدای منتقدین توافق ژنو و برجام باشد، اگر واقعا تقابل با اسرائیل وجود دارد، تقابل با بنیادهای ملت‌سازی صهیونیستی هم ضروری‌ست.