کد خبر 644868
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۵ - ۰۲:۵۲

دارنده مدال‌های نقره و برنز کشتی آزاد المپیک‌های لندن و ریو می‌گوید تصمیم داشته است بعد از کسب مدال طلای المپیک ریو از کشتی خداافظی کند، اما قهرمان نشدن باعث شده تصمیمش تغییر کند.

به گزارش مشرق، آنقدر آرام است که به سختی می‌توان حاشیه‌ای برای او متصور شد، حالا کمیل قاسمی دیگر نه تنها یکی از پرافتخارترین کشتی‌گیران ایران بلکه ورزشکاران کشورمان است که در 2 المپیک موفق به کسب مدال شده است و شاید بتوان او را به نوعی پرافتخارترین آزادکار سنگین‌وزن ایران به حساب آورد.

پسر محجوب جویبار در حالی‌که در آخرین لحظات بلیت سفرش به ریو اوکی شد در دومین حضور المپیکی‌اش خوش درخشید و فینالیست شد و در حالی‌که تنها یک قدم با سکوی قهرمانی فاصله داشت از کسب مدال طلا بازماند تا به قول خودش برای همیشه حسرت این مدال را بخورد.

قاسمی بی‌انگیزگی‌اش به زعم برخی‌ها در دیدار فینال را منطقی نمی‌داند و می‌گوید تنها برای پیروزی روی تشک رفته بود، اما حریفش از او بهتر بوده و قهرمان شده است.

او از ماجرای خداحافظی‌اش بعد از المپیک پرده برمی‌دارد و می‌گوید اگر موفق به کسب مدال طلا در المپیک ریو می‌شد، قصد خداحافظی داشته است، اما برای ماندن و جبران این ناکامی انگیزه گرفته است.

خواندن گفت‌وگوی مرد 2 مداله المپیکی کشتی آزاد خالی از لطف نیست که در زیر آمده است:

* اعتماد به نفس لازم برای پیروزی مقابل روس‌ها را نداشتیم

در خانواده شما هم مانند بیشتر جویباری‌ها اصرار و علاقه پدر باعث روی آوردنت به کشتی شد؟

شاید به نوعی بله و از جهتی هم نه! پدر من دروازه‌بان فوتبال بود، اما پدربزرگم با توجه به اینکه کشتی لوچو می‌گرفت علاقه زیادی به کشتی‌گیر شدن من داشت.

کشتی را از 10 سالگی در ساری آغاز کردم. با توجه به شرایط شغلی پدرم که نظامی بود از جویبار به ساری رفته بودیم و آنجا سکونت داشتیم، اما با توجه به علاقه پدربزرگم به کشتی و اینکه کشتی لوچو می‌گرفت این رشته را از 10 سالگی زیر نظر علی خدایی در ساری آغاز کردم.

در ابتدا مانند بسیاری از قهرمانان دیگر، جدی این رشته را پیگیری نمی‌کردم و بیشتر به عنوان یک تفریح و بازی به آن نگاه می‌کردم. بعد از بازگشت به جویبار تمریناتم جدی‌تر شد و کم کم در مسابقات کشوری هم روی تشک رفتم. تا رده جوانان خیلی کشتی‌گیر مطرحی نبودم هرچند که 2 مدال آسیایی و 2 مدال جهانی در کارنامه داشتم، اما خیلی مطرح نشدم.

سال اول که در مسابقات آسیایی جوانان قهرمان شدم، اما در مسابقات جهانی و به آلن زاسایف که اکنون برای اوکراین کشتی می‌گیرد و آن زمان از روسیه کشتی می‌گرفت، شکست خوردم. آن زمان هنوز به اعتماد به نفس لازم برای پیروزی مقابل حریفان روس نرسیده بودیم. متاسفانه سال بعد هم دوباره به همین حریف باختم و برنز گرفتم، اما قهرمان آسیا شدم.

به هر ترتیب به رده سنی بزرگسالان رسیدم و در سال 2009 برای آخرین بار در وزن 96 کیلوگرم در جام تختی به میدان رفتم، اما وزنم بالا رفته بود و دیگر نمی‌توانستم در این وزن کشتی بگیرم و خیلی سخت سر وزن رسیدم. همین موضوع باعث شد انتقالم به بزرگسالان چند سالی طول بکشد. در آخرین مسابقه که در 96 کیلوگرم کشتی گرفتم حدود 11 کیلوگرم وزن کم کردم که همین باعث شد تصمیم به تغییر وزن بگیرم.

دیگر بدنم در 96 کیلوگرم جواب نمی‌داد؛ با مشورتی که با مربیانم داشتم به خصوص نقیبی با وجود اینکه 106 - 107 کیلوگرم بیشتر وزن نداشتم به 120 کیلوگرم آمدم که در همان زمان در مسابقات استانی اول شدم و به مسابقات کشوری آمدم که در سال اول در همان مسابقه اول به امیر قاسمی منجزی که اکنون عضو تیم ملی فرنگی است، باختم. تا روی تشک رفتم قاسمی یک تُندَر به من زد و در همان لحظات اولیه ضربه شدم. هنوز هم آن خاطره را با هم مرور می‌کنیم. در جوانان با قاسمی هم تیمی بودم البته او در یک وزن بالاتر کشتی می‌گرفت. در آن مسابقات باختم، اما انگیزه‌ام را از دست ندادم و برای سال آینده باز هم از مسابقات استانی شروع کردم. قهرمان شدم و به قهرمانی کشور آمدم که اول شدم. البته در این مسابقات قاسمی حضور نداشت (باخنده)

بعد از چند سال در سال 2011 بار دیگر در جام تختی شرکت کردم که به آذرشکیب باختم و دوم شدم، اما کادر فنی و غلامرضا محمدی سرمربی تیم ملی در آن زمان به من اعتماد کرد و برای حضور در جام جهانی داغستان انتخاب شدم که یک کشتی با حریف مجار گرفتم. با اعتماد محمدی و کادرفنی تیم ملی برای حضور در مسابقات آسیایی تاشکند انتخاب شدم.

 

 

* تمام 3 مدالی را که گرفته‌ام مدیون اعتماد خادم هستم

از شانس بد تو تایمازوف در آن سال تصمیم به حضور در مسابقات آسیا گرفت؟

سال‌ها بود که تایمازوف قهرمان جهان و المپیک بود و در رقابت‌های آسیایی به میدان نمی‌رفت، اما از شانس بد من با توجه به میزبانی ازبکستان، او نیز در ترکیب تیم استفاده شد. من هنوز در سنگین‌وزن جا نیفتاده بودم و تنها 110 کیلوگرم وزن داشتم، اما به هر صورتی بود به فینال رسیدم و باید با تایمازوف مبارزه می‌کردم.

آن زمان مسابقات در 3 وقت 2 دقیقه‌ای برگزار می‌شد که تایم اول را یک بر صفر باختم، اما در تایم دوم او بهتر از من بود و قهرمان شد، اما بعد از آن مسابقات مربیان گفتند که بد کشتی نگرفتم و رضایت داشتند. از آنجا بود که به نظر خودم روند رو به رشدم آغاز شد.

بعد از آن مسابقات و قبل از المپیک بود که کادر فنی دستخوش تغییر شد، در حالی‌که کادر قبلی اعتمادش نسبت به تو جلب شده بود؟

در حال انجام تمرینات برای حضور در المپیک بودیم که تغییر و تحولات در کادر فنی ایجاد شد. در همان روزهای ابتدایی مشخص بود که خادم نظری روی من ندارد، اما من دست از تلاش برنداشتم و خودم را به کادر فنی تحمیل کردم تا جایی که کادر فنی را مجاب کردم بین من و معصومی که یکی از باسابقه‌ترین کشتی‌گیران ایران بود انتخابی بگذارند.

آن سال سختی‌های زیادی را متحمل شدم. از انتخابی‌های درون اردویی برای حضور در جام تختی گرفته تا در انتخابی‌های حضور در المپیک کشتی گرفتم. در سال 2012 برای حضور در جام جهانی پیش از المپیک انتخاب شدم، اما باوجود شکستی که مقابل حریف آذربایجانی داشتم؛ باز هم خادم به من اعتماد کرد و یک انتخابی بین من و پرویز هادی گذاشت که من برنده شدم و به المپیک رفتم.

در آن زمان حتی نام علیرضا حیدری هم برای حضور در المپیک به دلیل نوسان زیاد سنگین‌وزن‌ها مطرح شده بود؟

صحبتش بود، اما هیچ موقع این موضوع جدی نشد. خادم زحمت زیادی برای احیای اعتماد به نفس و انگیزه من کشید؛ به طوری‌که واقعا متحول شده بودم.

با وجود اینکه پیش از المپیک در هیچ میدان جهانی شرکت نکرده بودی، اما نسبت به مسابقات قبل رشد قابل توجهی از نظر فنی داشتی، به طوری که حتی در دیدار با تایمازوف شانس برنده شدن هم داشتی؟

در حالی عازم المپیک لندن شدم که تنها در یک رویداد آسیایی به میدان رفته بودم و تجربه مهم دیگری نداشتم و شاید کم‌تجربه‌ترین بودم و با یک نقره آسیا صاحب برنز المپیک شدم. این مدال جهش بزرگی برای من بود و من را خیلی جلو انداخت و از طرفی اعتماد مربیان را جلب کردم؛ تمام 3 مدالی را که گرفته‌ام مدیون اعتماد خادم هستم چراکه با حضور خادم روش کشتی گرفتن من واقعا متحول شد.

اگر در آن زمان با شرایط آمادگی که داشتم قانون امروز کشتی اجرا می‌شد می‌توانستم این کشتی‌گیر را هم شکست دهم، اما متاسفانه هر دو مرتبه گوی قرعه به نام تایمازوف افتاد تا یک خم من را در اختیار بگیرد. اوج بدشانسی من بود که هر دو مرتبه قرعه به نام حریفم افتاد. به هر حال تایمازوف از معدود کشتی‌گیرانی است که دارای سبک و کلاس است و کشتی گرفتن با او آمادگی بالایی می‌خواهد.

* سنگینی مدال را در المپیک لندن روی سینه‌ام حس می‌کردم

آیا فکر می‌کردی روزی مقابل تایمازوف آن هم در میدانی مانند المپیک به این خوبی کشتی بگیری؟

همان حس اعتماد به نفسی که گفتم از دلایل اصلی عملکرد خوبم مقابل تایمازوف بود. آنقدر انگیزه‌ام بالا بود که سنگینی مدال را در المپیک لندن روی سینه‌ام حس می‌کردم آنهم در وزنی که تا پیش از آن فقط علیرضا رضایی در آن برای ایران مدال المپیک گرفته بود. آنقدر با صحبت‌های خادم انگیزه پیدا کرده بودم و اعتماد به نفس داشتم که فقط برای پیروزی مقابل تایمازوف روی تشک رفتم، اما متاسفانه بدشانس بودم. در المپیک لندن 3 بار کار به گوی کشید که هر سه مرتبه به نام حریفانم درآمد.

یکی از ویژگی های تو این است که با شیب ملایم و مناسبی پله‌های ترقی را طی کردی؟

بله، اگر به کارنامه من دقت کنید می‌بینید که پله پله بالا آمده‌ام. برنز المپیک، نقره جهان و حالا نقره المپیک.

چه زمانی باید شاهد درخشش نشان طلا روی سینه کمیل قاسمی باشیم؟

در المپیک ریو می‌توانستم، اما نشد و این حسرت را هنوز به دل دارم. البته حریفم نسبت به سال 2014 پیشرفت زیادی کرده بود و بیشتر از من تلاش کرد. امیدوارم مدال طلا روزی روی خوش به من نشان دهد و روی این هدفم برسم.

* خادم گفت حریفت مرد جنگ است

برخی معتقدند در المپیک ریو پیروزی آسان و درخشانی که پیش از فینال با حریف آمریکایی داشتی و سبب آن موج رسانه ای جالب را به همراه داشت، باعث شد کمی در فینال راضی یا به قولی بی‌انگیزه باشی و همین باعث شد تلاش زیادی نکنی؟

نه اینطور نیست؛ نمی‌دانم دقیقا چه اتفاقی برای او افتاده بود، اما من برنامه خودم را اجرا کردم. این موضوع بی‌تاثیر نبوده است، اما من تمام حواسم به کار خودم بود و به این مسائل توجهی نداشتم و نمی‌دانستم چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. به هیچ عنوان در زمان مسابقات اخبار و شبکه‌های مجازی را بررسی نمی‌کنم. البته یکی از مربیان همان زمان به من گفت که اتفاقاتی در فضای مجازی رخ داده که بعد از مسابقات به تو می‌گویم که بعدا متوجه شدم چه لطایفی که نساختند.

من تمام سعی‌ام را کردم، اما نشد. به هرحال آکگول در سال‌های اخیر 2 بار قهرمان جهان شده است و شانس اصلی این وزن محسوب می‌شد. البته حریف گرجی هم کشتی‌گیر بسیار خوبی است و آینده درخشانی دارد.

اما خیلی با انگیزه به نظر نمی‌رسیدی؟

پیش از فینال خادم به من گفت که تو تجربه رویارویی با حریف ترک و کسب مدال نقره را داشته‌ای و می‌دانی تفاوت نقره با طلا چقدر است. من به این موضوع واقف بودم و برای طلا روی تشک رفته بودم. شاید خیلی‌ها بگویند به مدال نقره قانع شده بودم، اما واقعا این طور نبود و تمام تلاشم را کردم، اما حریفم انصافا از من بهتر بود.

من با برنامه در فینال روی تشک رفتم اما نشد. البته در صحنه‌ای هم به پای حریفم رسیدم و اگر او را خاک می‌کردم شاید نتیجه عوض می‌شد که نشد. بلافاصله از تشک که پایین آمدم خادم به من گفت که حریفت مرد جنگ است. خیلی ناراحت بودم.

او نسبت به مسابقات جهانی خیلی بهتر شده بود و هنوز حسرت از دست دادن طلای المپیک را می‌خورم. او کشتی‌گیری نیست که نتوانم شکستش بدهم؛ مطمئنا او را می‌برم، اما در فینال المپیک شانس یارم نبود. حتی یک موقعیت هم به صورت نصفه و نیمه نصیبم شد و پای حریف به دستم رسید، اما تا آمدم جمع کنم پایش را درآورد.

حسرت فینال و طلای المپیک را هنوز می‌خورم چون می‌دانم که بین طلای المپیک و نقره و برنز چه تفاوتی وجود دارد.

 

 

* می‌خواستم بعد از طلای المپیک ریو خداحافظی کنم

خیلی‌ها فکر می‌کردند بعد از المپیک با توجه به مدال‌های خوبی که در کارنامه‌ات داری خداحافظی کنی؟

شاید یکی از دلایل ماندنم همین حسرت طلا باشد چون هر قدر بررسی می‌کنم می‌بینم شرایط خوبی دارم و می‌توانم ادامه دهم. خدا را شکر نه مصدومیتی دارم و نه از لحاظ سنی شرایطم به گونه‌ای است که خداحافظی کنم. از طرفی از نظر تجربه به اذعان بسیاری کارشناسان در اوج پختگی هستم. کشتی گرفتن در سنگین‌وزن به نوعی راحت‌تر است و 28-29 سال سن زیادی نیست چرا که مرحوم سلیمانی در 34 سالگی طلای جهان را گرفت.

یعنی به هیچ وجه به خداحافظی فکر نکردی؟

چرا به این موضوع فکر کرده بودم و می‌خواستم بعد از طلای المپیک ریو از کشتی خداحافظی کنم اما نشد. اگر طلا می‌گرفتم، به احتمال زیاد خداحافظی می‌کردم.

این موضوع را آیا با کسی مطرح کرده بودی؟

نه؛ تنها خودم به این قضیه فکر کرده بودم و تصمیم داشتم در صورت قهرمان شدن خداحافظی کنم چرا که به اوج افتخارات ورزشی رسیده بودم، اما طلا نگرفتن باعث شد باز هم بمانم و مبارزه کنم.

به هر حال شاید این فرصت برای تو وجود داشته باشد؟

دیگر المپیک تکرار نشدنی است و حسرت آن تا آخر عمر به دل من خواهد ماند.

* روی سکو به زحمت خودم را نگه داشتم

روی سکو هم خیلی ناراحت به نظر می‌رسیدی. انگار نه انگار مدال نقره المپیک را گرفته‌ای که خیلی از ورزشکاران بزرگ حسرت آن را دارند؟

بعد از شکست در فینال خیلی گریه کردم به طوری که 10 دقیقه در سالن مسئولان منتظر من بودند تا شرایطم برای برگزاری مراسم اهدای مدال مساعد شود. روی سکو هم به زحمت خودم را نگه داشتم تا تلخ‌تر از این نشود.

در همین کشور خودمان کشتی‌گیران بزرگی داریم که آرزوی برنز المپیک را دارند، اما تو برای دومین مدال المپیک خیلی شادی نکردی؟

شاید دلیلش این باشد که من تفاوت طلا با نقره و برنز المپیک را می‌دانم، اما به هر حال نمی‌توان این افتخار را با تمام فراز و نشیب‌هایی که داشتم را کتمان کنم. همین که دست خالی برنگشتم برایم ارزشمند است. کشتی‌گیران بسیار بزرگی را در تاریخ کشورمان داشتیم که دست خالی از المپیک برگشتند؛ رقابت در المپیک واقعا شرایط متفاوتی دارد. در اصل المپیک یک رویداد سیاسی است تا ورزشی چرا که چشم تمام جهانیان به عملکرد ورزشکاران است. شاید توقع من زیاد بوده که طلا می‌خواستم و خیلی‌ها همین نقره و برنز برایشان آرزو بوده است.

به هر حال در حال حاضر یکی از پرافتخارترین کشتی‌گیران ایران و به نوعی پرافتخارترین سنگین‌وزن کشتی آزاد هستی؟

تا قبل از این علیرضا رضایی با نقره المپیک بالاتر از سایر سنگین‌وزن‌های تاریخ کشتی بود، اما با مدالی که من در المپیک لندن گرفتم، فکر می‌کنم این عنوان را از آن خود کرده باشم. البته به این عناوین توجهی ندارم و می‌خواهم تا جایی که توان دارم برای کشورم افتخارآفرینی کنم.

 

 

* خادم حس پیروزی طلبی را به خوبی به کشتی‌گیرانش منتقل می‌کند

در گذشته بیشتر احتیاط می‌کردی و میل کمتری به هجوم داشتی، اما بعد از حضور خادم شیوه کشتی‌ات کاملا تغییر کرد؟

از ابتدای ورودم به کشتی غلامرضا محمدی زحمت زیادی برای من کشید و با اعتماد به او بود که در مسابقات قهرمانی آسیا با وجود اینکه در جام تختی شکست خورده بودم به میدان رفتم و نقره گرفتم. در مجموع مربیان زیادی برای من زحمت کشیدند که نمی‌توان سهم هیچ کدام را انکار کرد. از علی خدایی و حسین نقیبی گرفته تا غلامرضا محمدی، امیر توکلیان، رسول خادم و سایر اعضای کادر فنی تیم ملی.

خادم حس پیروزی طلبی و اعتماد به نفس را به خوبی به کشتی‌گیرانش منتقل می‌کند. خوشحالم در دوره‌ای کشتی‌ می‌گیرم که می‌توانم از تجربیات خادم استفاده کنم.

شاید یکی از دلایلی که کشتی‌گیران ما دیگر مانند قبل مقابل حریفان روس از پیش باخته نیستند، همین روحیه مبارزه‌طلبی خادم و سابقه پیروزی‌های او مقابل حریفان روسش است؟

همانطور که گفتم در گذشته از رویارویی با روس‌ها وحشت داشتم، اما حالا آنها از اینکه با ما هم‌گروه می‌شوند نگران هستند و در بیشتر رقابت‌هایی که در سال‌های اخیر با روس‌ها داشتیم کفه ترازو به سمت ما بوده است. نه تنها از نظر روانی، بلکه از نظر تمرینی و بدنی نیز فکر نکنم هیچ تیمی در دنیا به اندازه ما آماده باشد. نمی‌توان مهارت بالای فنی روس‌ها را انکار کرد و از طرفی آمادگی بدنی بالای آمریکایی‌ها را، اما کشتی‌گیران ایرانی صاحب تلفیقی از هر دوی این خصیصه هستند.

خادم در تمرینات با کسی شوخی ندارد؟

روزهایی می‌شد که واقعا از بدن درد نه می‌توانستیم بخوابیم و نه استراحت کنیم و تنها آه و ناله می‌کردیم؛ واقعا سخت است. خوبی خادم این است که حضور در اوزان مختلف را تجربه کرده است و شرایط تمام کشتی‌گیران از سبک‌وزن گرفته تا سنگین‌وزن را می‌داند و می‌داند نقاط ضعف و قوت آنها کجاست.

بعد از حضور خادم در راس کادر فنی نحوه مبارزات آزادکاران ایران کاملا هجومی شد؛ او همواره تاکید می‌کند که حریف را باید آنقدر تحت فشار بگذاریم تا مجبور به اشتباه شود یا اینکه برنامه خود را به او دیکته کنیم.

حضور محمد طلایی به عنوان سرمربی تیم ملی را چطور ارزیابی می‌کنی؟

طلایی هم در این سال‌ها در کنار خادم حضور داشته و بدون شک همان روش را ادامه خواهد داد. برنامه‌های تیم ملی مشخص است و تمام اعضای فنی بر آن اساس حرکت خواهند کرد.

* آمریکایی‌ها معروف هالیوودی کار می‌کنند

* شاید در دید اول خیلی‌ها فکر نکنند که کشتی‌گیر سنگین‌وزن باشی؛ جثه‌ات در مقایسه با حریفانت کمی کوچک نیست؟

برخی‌ها هنوز از سنگین‌وزن‌ها انتظار جثه‌های بزرگ را دارند، حتی خیلی وقت‌ها از من می‌پرسند سنگین‌وزن هستی؟ درست است، حریفانم از من درشت‌تر هستند، اما با توجه به اینکه سرعت در کشتی بالا رفته است بدن‌های تنبل و سنگین دیگر نمی‌توانند در قوانین جدید موفق باشند. سرعت کشتی بالا رفته و همین باعث تغییر فیزیک کشتی‌گیران سنگین‌وزن هم شده است.

یک نکته جالب را بگویم خادم در هنگام در اختیار گرفتن تیم ملی از مربیان سؤال کرده بود قاسمی در سنگین‌وزن کشتی می‌گیرد؟ از نظر وزنی هم حدود 115- 116 کیلو هستم و وزن زیادی ندارم و حتی نسبت به حریفانم خیلی سبک‌تر هستم.

برخی می‌گویند کشتی‌ گرفتن در سنگین‌وزن با توجه به شرایط خاصی که دارد، آسان‌تر است؟

به نوعی این موضوع می‌تواند درست باشد؛ هر چند داستان‌های خودش را هم دارد. به عنوان مثال من 115 کیلوگرم وزن دارم، اما بسیاری از حریفانم با بیش از 130 کیلوگرم روی تشک می‌آیند. همین موضوع یکی از سختی‌های سنگین‌وزن برای من است، اما در این که شرایط بهتری برای وزن کم کردن داریم بهتر است و سختی زیادی متحمل نمی‌شویم.

کشورهایی مانند آمریکا مانور زیادی روی قهرمانانشان می‌دهند، اما در ایران خیلی به ورزشکاران از نظر رسانه‌ای توجه نمی‌شود؟

آمریکایی‌ها به قول معروف هالیوودی کار می‌کنند و به دنبال ستاره‌سازی هستند. آنها روی ورزشکاران‌شان تبلیغات زیادی می‌کنند و تلاش دارند با کار رسانه‌ای، هم آنها را بزرگ کنند و هم روحیه حریفان‌شان را تضعیف کنند. البته در ایران هم رسانه‌ها حمایت لازم را دارند، اما شاید آنطور که باید توجه نمی‌شود.

 

 

* مگر رئیس‌جمهور ما از پوتین گرفتارتر است

حمایت مسئولان در این مدت چگونه بوده است؟

بلافاصله بعد از اینکه کشتی فینال بین من و طاها تمام شد، رئیس‌جمهور ترکیه تلفنی با او تماس گرفت و این پیروزی را تبریک گفت، اما با وجود اینکه 2 ماه از المپیک می‌گذرد، اما رئیس‌جمهور کشور ما حتی سراغی هم از ورزشکاران نگرفته است؛ در حالی‌که بیشتر کشورها مراسم تقدیر از ورزشکارانشان را برگزار کرده‌اند. مگر رئیس‌جمهور ما از پوتین، رئیس جمهور روسیه گرفتارتر است که هنوز فرصت نکرده است سراغی از ما بگیرد؟ روس‌ها بلافاصله بعد از پایان المپیک مراسم تقدیر از قهرمانان‌شان را برگزار کردند، اما مشخص نیست چه زمانی قرار است این مراسم در ایران برگزار شود. به هر حال ورزشکاران انتظار دارند تا عرق‌شان خشک نشده است از آنها تقدیر شود.

در این مدت تمرین هم داشته‌ای؟

حدود 50 روز است که از تشک کشتی دور هستم و تنها چند جلسه دویده‌ام.

هنوز روی صورتت یادگاری از المپیک مانده‌ است؟

در دیدار اول مقابل حریف کانادایی ضربه محکمی به صورتم زد که باعث شد تورم کند. با توجه به نزدیکی مسابقات هم فرصتی برای درمان نداشتم و رفته رفته این تورم زیاد شد تا اینکه چشمم را کامل گرفت.

تمام ورزشکاران حرفه‌ای وقتی می‌خواهند برای رقابت مهم آماده شوند اول تمرینات ذهنی را انجام می‌دهند یا برنامه‌ای ویژه به خود را دارند. برنامه شما چیست؟

من پیش از مسابقات مانند المپیک جهانی سعی می‌کنم بیشتر تنها باشم و کارهایی که باید انجام بدهم را در ذهنم مرور می‌کنم و حداقل یک بار در طول روز این کار را انجام می‌دهم. اما بیشتر ترجیح می‌دهم تنها باشم و دوست ندارم در جمع حضور داشته باشم و با خودم خلوت می‌کنم. البته برخی اوقات هم فیلم می‌بینم یا کتاب می‌خوانم که تاثیر خوبی روی من داشته است. هر ورزشکاری قلق خاصی برای خودش دارد که باید به آن دست پیدا کند. سعی می‌کنم تمرکزم بیشتر روی خودم باشد.

آیا نتایج مسابقاتی که پیش از کشتی آزاد و رقابت شما برگزار شده بود، روی عملکردت تاثیری داشت؟

نمی‌توان گفت که تاثیری نداشت. به هر حال تمام ورزشکارانی که نتیجه نگرفتند از دوستان ما بودند، اما کسی که بتواند این هیجانات را کنترل کند در المپیک موفق‌تر خواهد بود. مگر می‌توان شکست هم تیمی‌ها را نادیده گرفت، اما به نوعی تلاش می‌کردم که خیلی درگیر این مسائل نشوم تا باعث ایجاد بار روانی برای من نشود. سعی می‌کردم تنها به کار خودم فکر کنم هر چند که سایر نتایج را هم پیگیری می‌کردم، اما بیشتر تمرکزم روی کار خودم بود.

* فکر نمی‌کردم بهداد حتی به المپیک برسد

به غیر از کشتی‌گیران با کدامیک از ورزشکاران رفاقت بیشتری داری؟

تقریبا با همه دوست هستم. با بهداد سلیمی سال‌هاست رفاقت داریم تا احسان حدادی و کیانوش رستمی هم رابطه خوبی دارم.

در المپیک اتفاق تلخی برای بهداد سلیمی رخ داد؟

با توجه به مصدومیت شدیدی که برای او پیش آمد فکر نمی‌کردم بهداد حتی به المپیک برسد چرا که وزنه‌برداری رشته بسیار سنگینی است و بیشترین فشار روی پا است اما او غیرت کرد و خودش را رساند و همین جای تقدیر دارد.

رضا یزدانی هم خیلی بدشانسی آورد؟

حق رضا را واقعا خوردند. بعد از 3 المپیک می‌توانست با یک  مدال خوشرنگ خداحافظی کند. حق او واقعا طلای المپیک بود، اما یکسری اتفاقات دست به دست هم داد تا رضا به مدال نرسد. متاسفانه در شانس مجدد هم رضا غافلگیر شد و نتوانست خودش را جمع کند. اگر به غیر از فن تُندر، حریفش فن دیگری را اجرا می‌کرد شانسی برای برنده شدن نداشت، اما رضا هم نتوانست از کمند حریفش فرار کند و اگر این اتفاق می‌افتاد قطعا پیروز می‌شد.

 

 

یکی از کم حاشیه‌ترین ورزشکاران ایران هستی؟

در این نقطه که قرار می‌گیری نیازمند فردی هستی تا رفتارت را مدیریت کند و اجازه ندهد به بیراهه بروی. خدا را شکر از همان کودکی پدرم کمک زیادی به من می‌کرد و اجازه نمی‌داد درگیر حاشیه شوم و از همان کودکی همواره مراقبت می‌کرد تا مسیر درست را انتخاب کنم.

می‌گویند خوب فوتبال بازی می‌کنی؟

پدرم دروازه‌بان بوده است و در حد تیم‌های استانی بازی کرده است. من هم فوتبال بازی می‌کردم؛ یعنی تمام خانواده‌مان ورزشی هستند. تقریبا در بیشتر رشته‌ها از جمله والیبال، بسکتبال، شنا و حتی پینگ پنگ دستی بر آتش دارم. نمی‌گویم حرفه‌ای هستم، اما خوب بازی می‌کنم. نتایج تیم‌های ملی را هم پیگیری می‌کنم و اگر بتوانم مسابقات آنها را به صورت زنده تماشا می‌کنم.

برادران دیگرت چطور، کشتی می‌گیرند؟

ما 4 برادر هستیم که برادر دومم به صورت حرفه‌ای فوتبال بازی می‌کند و حتی در لیگ دسته اول هم بازی کرده است. برادر سومم هم همینطور، اما برادر چهارمم مانند خودم به کشتی علاقمند است و به نظرم استعداد خوبی هم دارد که امیدوارم استقامت لازم را هم داشته باشند. چرا که رمز ماندگاری در رشته‌ انفرادی مانند کشتی صبر، استقامت و پشتکار است.

* داستان اشتباه گرفتن قاسمی با گوگچیلیدزه

خاطره‌ جالبی از سال‌های ابتدایی کشتی گرفتنت داری؟

در لیگ سال 89 برای شهدای جویبار کشتی می‌گرفتم و در جویبار در فینالِ لیگ، با گاز مازندران مسابقه داشتیم. استقبال خوبی از آن مسابقات شده بود به طوری‌که برای ورود به سالن هم مشکل داشتیم. بعد از برگزاری مراسم معارفه گوگچیلیدزه کشتی‌گیر مطرح آن زمان گرجستان حریف من در تیم رقیب بود. وقتی به رختکن آمدم تا برای مسابقه آماده شوم متوجه شدم یک نفر با من خارجی صحبت می‌کند. ابتدا متوجه نشدم و گفتم شاید با من نباشد، اما بعد از مدتی دیدم که دارد با من صحبت می‌کند که با زبان مازنی به او گفتم چه می‌گویی؟ که او تعجب کرد و از من پرسید مگر تو گوگچیلیدزه نیستی؟ خاطره بسیار جالبی بود.

البته این اتفاق در چند مسابقه دیگر هم رخ داد و وقتی در صدرای زیرآب بودم من را با دیوید موسل‌بِز کشتی‌گیر مطرح روسیه اشتباه گرفتند که شاید به خاطر چهره‌ام باشد.

سرنوشت سالن کشتی جویبار چه شد؟

چندی پیش برای دومین بار کلنگ این مجموعه توسط وزیر ورزش به زمین زده شد و عنوان شد که بودجه این سالن هم تامین شده است، اما هیچ اتفاقی نیفتاده و گفته می‌شود در حال انجام امور اداری هستند. امیدوارم هر چه زودتر این پروژه به سرانجام برسد. با توجه به علاقه و پتانسیل بالایی که در مردم جویبار وجود دارد می‌تواند به کشف استعدادهای ناب و استخراج مدال کمک کند. در المپیک لندن 3 نماینده از جویبار حضور داشتند و در المپیک ریو 2 کشتی‌گیر. در حال حاضر هم جوانان خوبی هستند که بتوانند به تیم ملی اضافه شوند. تمام شرایط در جویبار برای کشف استعداد فراهم است.

به ازدواج هم فکر می‌کنی، خانواده تشویقت نمی‌کنند؟

خانواده که فشار زیادی می‌آورند، اما من می‌خواهم بعد از پایان دوره قهرمانی تشکیل خانواده بدهم چرا که کشتی رشته سخت و طاقت‌فرسایی است و حضور در اردوهای تیم ملی اجازه رسیدگی به خانواده را نمی‌دهد. سال قبل از المپیک حتی شاید در مجموع یک ماه هم در خانه نبودم که نشان‌دهنده سختی ورزش حرفه‌ای و قهرمانی است. به هر حال باید شرایط برای رسیدگی به امور خانواده فراهم باشد.

و صحبت پایانی...

افراد زیادی برای اینکه من به این افتخارات برسم به من کمک و از من حمایت کردند که در راس آنها پدر و مادرم و خانواده‌ام هستند. به هیچ وجه زحمات و حمایت‌هایی که پدر و مادرم داشتند را نمی‌توانم جبران کنم.

رسول خادم زحمت زیادی برای من کشید و در کنار او هم اعضای کادر فنی امیر توکلیان، رضا لایق و علی بیات کمک‌های زیادی به من کردند. از مربی خودم در جویبار هم حسین نقیبی تشکر می‌کنم. در این مدت همواره یار و یاور من بوده است.

از همشهری‌هایم و مردم جویبار به خصوص بچه‌های محلمان هم تشکر می‌کنم که چه در زمان برگزاری مسابقات و چه در بازگشت سنگ تمام گذاشتند. مردم جویبار احترام زیادی برای قهرمانان خود قائل هستند که قابل ستایش است.

منبع: فارس