کد خبر 645789
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۵ - ۰۵:۱۹

نگرش سیاسی قدرت‌های سلطه‌گر به مقوله تولید علم در ایران اسلامی که می‌خواهد برای مستقل شدن، مدارج علمی و تولید علم را طی نماید، نگرشی زورمدارانه و استکباری است.

به گزارش مشرق، «محمدصادق کوشکی» طی یادداشتی در روزنامه «حمایت» نوشت:

پیشرفت علمی و تداوم آن، ضرورتی است که بی‌تردید، قدرت هر کشوری را تضمین کرده و جایگاه آن را در دنیا ارتقاء می‌دهد.

ازاین‌رو، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تمرکز و توجه به علم در ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار شد، به‌نحوی‌که در دهه اخیر، جمهوری اسلامی با رشدی خیره‌کننده در بین بیست کشور برتر جهان از منظر علم و فناوری قرار گرفت و سیزده برابر متوسط جهانی پیشرفت کرد؛ به‌گونه‌ای که در سال 2011، در گزارشی در مورد وضعیت علمی دنیا، تأکید شده بود که سریع‌ترین رشد علمی در تمام دنیا در ایران اتفاق افتاده است.

انقلاب اسلامی با ترسیم چشم‌انداز علمی قصد دارد در سال 1404 در رتبه اول علمی منطقه قرار گیرد اما بر اساس گزارش‌های مراکز معتبر علمی، 17 سال زودتر از چشم‌اندازی که ترسیم‌شده بود به سطح موردنظر رسید و با تکیه‌بر توان داخلی، به‌جایگاه برترین کشور منطقه ازلحاظ قدرت علمی دست پیدا کرد. 

رهبر معظم انقلاب که در عرصه حمایت از پیشرفت‌های علمی، همانند دیگر عرصه‌های انقلاب، در خط مقدم حمایت و تشویق از پژوهشگران کشور قرار دارند، همواره بر تسریع درحرکت علمی کشور به‌عنوان اصلی‌ترین عامل یأس دشمنان از طراحی توطئه‌ها تأکید داشته‌اند اما در سال‌های اخیر در مورد کاهش شتاب رشد علمی کشور احساس خطر کرده و در مواقف گوناگون، نسبت به کاهش این روند، هشدار داده‌اند.

ایشان در دیدار اخیر با نخبگان علمی جوان، پیرامون کاهش شتاب رشد علمی کشور فرمودند: «این سرعت به‌هیچ‌وجه نباید کاهش یابد، زیرا دچار عقب‌ماندگی‌های علمی فراوان هستیم... برخی مسئولان درباره‌ی کاهش سرعت پیشرفت علمی می‌گویند جایگاه علمی ایران پایین نیامده اما متوجه باشیم که قرار بود جایگاه علمی ایران بالاتر برود نه اینکه صرفاً پایین نیاید.» از سوی دیگر معظم له، در کنار کاستی‌ها و کم‌کاری‌های داخلی به سناریوهای دشمن برای توقف یا انحراف یا بدنام کردن حرکت علمی کشور اشاره‌کرده و به نمونه‌هایی از آن نیز اشاره فرمودند.

هرچند نفس فعالیت‌های علمی، روشمند بوده و تولید علم با استفاده از شیوه‌های شناخته‌شده صورت می‌گیرد، اما نگرش سیاسی قدرت‌های سلطه‌گر به مقوله تولید علم در ایران اسلامی که می‌خواهد برای مستقل شدن، مدارج علمی و تولید علم را طی نماید، نگرشی زورمدارانه و استکباری است.

ازآنجاکه از پس از مدرنیته تا به امروز، هر ملتی که توانایی تولید علم و به دنبال آن، کاربردی کردن آن را داشته، به حلقه قدرتمندان دنیا پیوسته است و با توجه به دیدگاه‌هایی که نظام جمهوری اسلامی از ابتدا تاکنون اتخاذ کرده، تمام تلاش جهان غرب بر این بوده که جمهوری اسلامی قادر به ورود به این حلقه نباشد.

به همین دلیل، نظام سلطه روش‌های مختلفی برای کم‌کردن سرعت و یا حتی توقف حرکت علمی ایران را در پیش‌گرفته است. این روش‌ها عموماً‌، ناجوانمردانه و با هماهنگی سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی به کار گرفته می‌شوند که در اینجا به سه مورد آن اشاره می‌شود:

1. تمسخر و تحقیر تولید علم در ایران: با استفاده از این ترفند اگر جوان دانشجو، استاد، پژوهشگر و یا اندیشمندی بخواهد در مسیر تولید علم قدم بگذارد، این تصمیم وی مورد استهزاء واقع‌شده و افرادی که به‌عنوان شاخص تولید علم معرفی می‌شوند، آماج انتقادات و اظهارات تمسخرآمیز قرار می‌گیرند. این نوع دشمنی و سنگ‌اندازی در مسیر پیشرفت علمی کشور، به‌خصوص در فضای مجازی فراوان دیده می‌شود؛ به‌این‌ترتیب که پژوهش‌ها و گزاره‌های علمی تولیدشده توسط محققین کشور از ناحیه دشمنان خارجی و پیاده‌نظام داخلی آن‌ها به هیچ انگاشته می‌شوند. به‌عنوان نمونه، گفته می‌شود ایران حتی توانایی تولید سوزن خیاطی را هم ندارد و چگونه ممکن است ماهوار‌ه‌ای را طراحی و ساخته باشد یا اعزام انسان به فضا چگونه قابل‌تصور است! در این راستا، توسط طنزپردازان، سناریوهای داستان‌گونه‌ای در مورد محصولات علمی کشور ساخته‌وپرداخته شده و با استفاده از فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای منتشر می‌شوند. نتیجه‌‌ای که دشمنان از تمسخر و تحقیر دانشمندان و محققان به دنبال آن هستند، این است که هیچ پژوهشگر داخلی جرأت‌ آن را نداشته باشد که به سمت تحقیق و پژوهش علمی، میل پیدا کند و عطای آن را به لقایش ببخشد.

2. تردیدافکنی در یافته‌های علمی: این روش، عموماً زمانی به کار گرفته می‌شود که برآیند تحقیقات علمی، بسیار چشمگیر بوده و موردتوجه عمومی قرارگرفته باشد. مثلاً در جریان پیشرفت‌های هسته‌ای، از سوی منافقین و پس‌ازآن، رسانه‌های غربی، این خط دنبال می‌شد که دستاوردهای هسته‌ای ایران از کشورهای روسیه و چین، تقلیدشده تا بحث بومی شدن توان تولید انرژی صلح‌‌آمیز اتمی را زیر سؤال ببرند. به‌بیان‌دیگر، این مدل که اساس آن بر منسوب کردن نقاط برجسته علمی به کشورهای دیگر استوار است، تلاش می‌کند به نسل جوان کشور القاء کند که هیچ پیشرفتی در داخل ممکن نیست و هر آنچه از فناوری‌های پیشرفته وجود دارد، وارداتی و غیربومی است.

3. ترجمه محوری به‌جای پژوهش محوری: در این شیوه که متأسفانه از سوی برخی اساتید غرب‌گرا بسیار رواج دارد و شیوع آن، با توجه به ارادت معتقدین آن به غرب، بسیار مشکوک است، روش‌های ترجمه‌محور به‌عنوان یک روش علمی، پذیرفته می‌شوند و شیوه‌هایی که منجر به تولید علم می‌شوند (به‌خصوص در حوزه علوم انسانی و اجتماعی)، غیرعلمی قلمداد می‌گردند.

درنتیجه، پژوهش محققان چه در قالب کتاب و چه در قالب فصلنامه‌های علمی- تخصصی یا طی کردن روند ارتقاء جایگاه دانشگاهی، به ضابطه ترجمه‌محوری منوط شده و چنانچه محققی بر اساس مشاهدات و تجربیات شخصی، دست‌به‌قلم شود و تحقیقی صددرصد علمی را به نگارش درآورد، به دلیل عدم ارجاع مطلب او به ترجمه علوم غربی، به‌سادگی غیرعلمی تلقی می‌گردد.

برآیند این شیوه آن است که تولید علم در علوم انسانی که حتی می‌توان گفت از تولید علم در حوزه‌های فنی و پزشکی نیز جدی‌تر و مبنایی‌تر است، با همین تکنیک، سرکوب و منکوب می‌گردد. این سه روش، تنها بخشی از شیوه‌های رایج دشمنان به‌منظور توقف، انحراف و یا بدنام کردن رشد علمی کشور است و در حقیقت، ابزارهایی برای ادامه باورپذیر کردن شعار «ما نمی‌توانیم»! هستند.

مسئولین ما باید توجه داشته باشند که اگر جامعه اسلامی، دانشور و پیشرفته باشد، یقیناً از جهات مختلف رشد می‌کند، باعزت و افتخار می‌تواند از خود دفاع کند، امنیت خود را با اتکا به توان داخلی تأمین و در آرامش رشد کند و در صورت غفلت یا خوش‌بینی غیرمعقول به دشمن، این خطر وجود دارد که چشم‌انداز علمی کشور از مسیر خود منحرف شود.