کد خبر 646792
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۹

پیمانکار افغان برای دریافت طلب میلیاردی‌اش از یک شرکت ساختمانی، دو سناریوی خطرناک طراحی و اجرا کرد. او ابتدا نقشه ربودن منشی شرکت را کشید اما زمانی که در این ماجرا ناکام ماند، با بمب قلابی به شرکت رفت ولی از سوی پلیس دستگیر شد.

به گزارش مشرق، اوایل مرداد امسال زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از حمله مردان ناشناس خبر داد. او گفت: ساعت 7 صبح سوار آژانس شدم تا از خانه‌ام به محل کارم در سعادت‌آباد بروم که در بین راه خودروی پژو «پرشیا» سد راهم شد و چهار مرد جوان که به نظر افغان می‌آمدند به طرف خودروی ما آمدند. آنها قصد ربودن مرا داشتند که سروصدا راه انداختم. به همین خاطر فقط موفق شدند راننده آژانس را با خود ببرند.

به دنبال این شکایت، پرونده‌ای در شعبه 4 بازپرسی دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و به دستور بازپرس آرش سیفی، تحقیق برای دستگیری مردان افغان و یافتن راننده آژانس آغاز شد.

ساعتی بعد از این تماس، کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی تهران مطلع شدند که راننده آژانس در بیابان‌های اطراف کرج رها شده است.

بررسی‌ها در این‌باره ادامه داشت تا اینکه ساعت 30/13 دقیقه شنبه – یکم آبان – زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از حضور مردی افغان در محل کارشان خبر داد و مدعی شد مرد افغان به خودش بمب بسته است. به دنبال اعلام این خبر، تیمی از کارآگاهان پلیس وارد عمل شده و باحضور در طبقه دوم یک مجتمع اداری در سعادت‌آباد، موفق شدند مرد افغان را دستگیر کنند.

در بازرسی بدنی هم مشخص شد بمبی که او به خودش بسته بود قلابی است. مرد افغان که دیروز به دادسرای جنایی تهران منتقل شده بود زمانی که در مقابل بازپرس جنایی ایستاد راز آدم‌ربایی 3 ماه قبل را نیز فاش کرد.

او گفت: پس از عقد قرارداد سه و نیم میلیارد تومانی با مدیرعامل شرکت ساختمانی و پایان کار، حدود دو و نیم میلیارد تومان از طلبم را وصول کردم اما او حاضر به تسویه حساب نبود. بنابراین سعی کردم با تهدید به طلب میلیاردی‌ام برسم که نشد!

گفت‌وگو با متهم

مرد افغان درباره انگیزه آدم‌ربایی و بمب‌گذاری ساختگی گفت.
 
چند وقت است که به ایران آمدی؟

سال‌هاست. 5 ساله بودم که همراه خانواده‌ام به ایران آمدم و هرچند وقت یکبار به افغانستان می‌رفتم و دوباره راهی ایران می‌شدم.

با صاحب شرکت چطور آشنا شدی؟

من پیمانکار ساختمانی هستم. برای این شرکت هم 800 واحد ساخته بودم.

قرارداد شما چقدر بود؟

3 میلیارد و 500 میلیون تومان که حدود 2 میلیارد آن پرداخت شده بود و بیش از یک و نیم میلیارد تومان طلبکار بودم، اما از 6 سال قبل سرگردانم. باور کنید به خاطر بدهی زیاد راهی برای وصول پولم نداشتم. البته رئیس شرکت مشکل نداشت بلکه کارمندانش به من وقت نمی‌دادند تا رئیس را ببینم.

چرا نقشه ربودن منشی شرکت را طراحی کردی؟

برای اینکه بتوانم از او وقت بگیرم تا با رئیس شرکت ملاقاتی داشته باشم، اما افرادم کار را خراب کردند چرا که به جای منشی شرکت به اشتباه راننده آژانس را ربوده بودند.

بعد از این اتفاق چه کردی؟

خیلی ترسیدم. برای همین به محض شکست نقشه به افغانستان برگشتم. البته از آنجا با رئیس شرکت تماس گرفتم و حتی موضوع آدم‌ربایی منشی‌اش را هم تعریف کردم. او هم قول داد پرونده را به مدیر حسابداری‌اش می‌دهد تا بررسی کند تا تسویه حساب کنند. بعد از آن فردی با من تماس گرفت و گفت مبلغ طلبم 30 میلیون تومان است! با شنیدن این حرف بشدت عصبانی شدم. وقتی گفتند طلبم 30 میلیون تومان است تصمیم گرفتم به هر شکل ممکن با رئیس شرکت ملاقات کنم. به همین دلیل 15 روز قبل به تهران آمدم تا نقشه‌ای که در سر داشتم را اجرا کنم.

این نقشه را از کسی یاد گرفته بودی؟

نه، موضوع به ذهن خودم رسیده بودم.

بمب را از کجا آوردی؟

بمبی در کار نبود. با جارو دستی و ساعت کامپیوتری یک بمب قلابی ساخته بودم تا با دیدن آن منشی و کارکنان شرکت بترسند و اجازه دهند رئیس شرکت را ببینم. بمب در حقیقت اسباب بازی بود که من برای اجرای نقشه‌ام درست کرده بودم.

بالاخره رئیس شرکت را دیدی؟

زمانی که وارد شرکت شدم، موفق نشدم چرا که حدود نیم ساعت بعد مأموران کلانتری وارد شدند و بازداشتم کردند اما بعد از اینکه به کلانتری منتقل شدم و پایان تحقیقات، مرا مجدداً به شرکت بردند و این بار با رئیس شرکت ملاقات کردم و قول داد که دوباره حساب‌ها را رسیدگی کند.

از کاری که کرده‌ای پشیمانی؟

می‌دانم به خاطر این کارها باید سال‌های زیادی در زندان باشم. حدود 6 سال از عمرم صرف وصول شدن یک و نیم میلیارد شد و از این به بعد هم پشت میله‌های زندان خواهد گذشت!

منبع: روزنامه ایران