چت بکر، نوازنده جاز دهه 60، به خاطر مواد مخدر در زندان است. تهیه‌کننده هالیوودی که پروژه ساخت زندگی او را در دست دارد، بکر را با قرار آزاد می‌کند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- فیلمنامه نویس و کارگردان: رابرت بودرو، تهیه کننده: جنیفر جوناس،‌ تدوین: دیوید فریمن، موسیقی:‌ دیوید برید،‌ مدیر فیلمبرداری: استیو کاسنز، بازیگران: اتان هاوک، کامرون ایجوگو، کالوم رنی، تونی ناپو، ژانر: موسیقی/درام/بیوگرافی، محصول 2015 امریکا،‌ 97 دقیقه، بودجه: کمتر از 10 میلیون دلار، درآمد فروش: 5/1 میلیون دلار، پخش از اینترتینمنت وان.
 
 

خلاصه داستان: چت بکر، نوازنده جاز دهه 60، به خاطر مواد مخدر در زندان است. تهیه‌کننده هالیوودی که پروژه ساخت زندگی او را در دست دارد، بکر را با قرار آزاد می‌کند و بکر باید در زمانی که بیرون است، پاک بماند و مصرف اتانول را کنار نگذارد. او تمام مدت تحت نظر مأمور دادگاه قرار دارد. در این فیلم جین نقش همسر بکر را دارد و داستان فیلم درباره شروع کار بکر در موسیقی جاز است. با بداهه گویی‌های بکر کار خیلی خوب پیش می‌رود. باک، دوست قدیمی بکر، سر صحنه می‌آید و به او می‌گوید که 10 سال است که دنبال او می‌گشته است. یک روز بعد از پایان فیلمبرداری بکر شروع به صحبت با جین می‌کند و تلاش می‌کند او را راضی کند که بیرون با او یک قرار بگذارد.

 


یک شب جین و بکر شکار چند مهاجم می‌شوند و آن‌ها بعد از کتک زدن بکر صحنه را ترک می‌کنند. بکر راهی بیمارستان می‌شود و چند دندان جلویی‌اش را از دست می‌دهد. پروژه فیلم می‌خوابد و در این میان غیر از جین و باک کسی سراغی از بکر نمی‌گیرد. بعد از مدتی بکر از بیمارستان مرخص می‌شود و دکتر به او دندان مصنوعی می‌دهد. بکر دیگر نمی‌تواند با این دندان‌های جدیدی ترومپت بنوازد،‌اما موسیقی زندگی اوست و با همان دندان‌ها شروع به کار می‌کند و هر بار لثه‌هایش خون‌ریزی شدید می‌کنند. جین در این مدت سعی می‌کند تماسش را با بکر قطع نکند. بکر برای حفظ عفو مشروطش باید سر کار برود، اما او و جین با مشکل پیدا کردن کار روبه‌رو هستند. بکر مجبور می‌شود خانه‌اش را نیز تحویل بدهد و همراه جین به کاروان او نقل مکان می‌کند. بکر به تمرین ادامه می‌دهد و تا حدی پیشرفت می‌کند. رابطه عاطفی جین و بکر قوی‌تر می‌شود و آن دو تصمیم می‌گیرند برای مدتی به منزل پدر و مادر بکر در روستا بروند. پدر بکر استقبال چندان خوبی از آن‌ها نمی‌کند، اما بکر توجهی نمی‌کند و به تمریناتش در آن جا ادامه می‌دهد. معلوم می‌َشود که پدر بکر نیز زمانی نوازنده ترومپت بوده است، اما در جوانی این کار را رها کرده بود.

 
 

بکر و جین دوباره به کاروان خودشان برمی‌گردند و در یک رستوران جین به عنوان نوازنده پیانو و بکر به عنوان نوازنده ترومپت در یک گروه موسیقی مشغول کار می‌شوند. در این مدت بکر سراغ باک می‌رود و از او می‌خواهد تا کمکش کند. اما باک به او می‌گوید که دوران او به سر آمده است. پدر و مادر جین برای دیدن بکر به نیویورک می‌آیند تا با داماد آینده‌شان آشنا شوند. اما با تمام تلاش‌های جین و بکر اوضاع خیلی خوب پیش نمی‌رود.

 

باک به درخواست جین به کمک بکر می‌آید و برای این که او بتواند آزادی مشروطش را حفظ کند، در استودیو خودش به او کار می‌دهد تا هم به عنوان نوازنده و هم خدمه ساختمان در آن‌جا مشغول به کار شوند. بعد از مدتی که دیگر بکر تسلط قبلی را پیدا کرده است،‌ یک اجرا در استودیو می‌گذارد و بولینگ تاگ به دیدن اجرای او می‌آید و تحت تأثیر قرار می‌گیرد و قول می‌دهد برای او یک اجرا در کافه معروف و افسانه‌ای نوازندگان جاز در مقابل آزوکای بزرگ ترتیب بدهد. در این میان جین موفق می‌شود برای یک کار بازیگری کاندیدا شود و قصد ندارد این موقعیت را با همراه شدن با بکر و رفتن به لس آنجلس از دست بدهد. آن دو سر این موضوع بحث می‌کنند و حتی داک به جین می‌گوید که تنها دلیل پاک ماندن بکر اوست و اگر او را همراهی نکند، بکر از پس این کار برنمی‌آی. بکر برای اجرای به لس آنجلس می‌رود و جین در نیویورک می‌ماند. شب اجرا بکر به باک می‌گوید که اتانولش تمام شده است و بکر بیرون می‌رود تا برای او دارو پیدا کند. اما وقتی برمی‌گردد، با مواد مخدر روی میز روبه‌رو می‌شود و به بکر می‌گوید که این انتخاب اوست و خودش باید تصمیم بگیرد. بکر نیز می‌گوید تنها چیزی که برایش اهمیت دارد، نواختن است. بکر اجرای بی‌نظیری را روی صحنه ارائه می‌دهد. در میان اجرا جین از راه می‌رسد و متوجه می‌شود که بکر مواد مصرف کرده است. او گردن‌بندی را که بکر به داده بود به باک می‌دهد.