* امروز سه باز صحبت محرم ترک شد. او را از نزدیک ندیده بودم و اولین شهید مدافع حرم بوده است. اولین باری که اسمی از او شنیده بودم تو یک محیط نظامی بود و رفته بودم کسی را ببینم، زیر میزش عکس محرم قرار داشت و نوشته شده بود پاسدار شهید ..... همین . پرسیدم این کیست؟ اخیرا شهید شده ؟ در گوشم یکی گفت : شیخ! تو سوریه شهید شد....
* از ابتدای بحران سوریه تا الان مقاومت، شهدای بسیاری داده که بعضی ها هنوز گمنام هستند. آن موقع ها حتی اسمی از دفاع حرم نبود و سه سال اخیر است. این مفهوم فراگیر شده و حالا مردم می دانند برای چه این رفقا در شام جنگیدند. شنیده ام همسر محرم بزرگترین دردی که بعد از نبود محرم تحمل کرد، زخم زبان های عده ای بود که می گفتند «چرا محرم باید سوریه می رفت؟»
* مشکل اصلی ما این است که هنوز نمی توانیم دلیل اصلی حضورمان را در سوریه و عراق تبیین کنیم. حرم یک دلیل بود و ده ها دلیل مهمتر وجود داشت! ده ها دلیل که حالا در ذیل مفهوم مدافع حرم قرار گرفتند. اگر نبودند همین بچه ها الان باید در تهران می جنگیدیم! زنانمان همانند ایزدی ها اسیر و در بازار برده فروشی ها معامله می شدند. اگر نبودند این بچه ها آن تاجر و آن بازاری نمی دانستند آیا قبل از خروج حساب و کتابشان دقیق است؟ آیا زنده بر می گردند و لذت غذای با خانواده را دوباره می چشند یا خیر؟ تصور کنید «داعش در یک نوبت چندین هزار نسخه خطی و مهم کتابخانه موصل را آتش زد» همان رفتار مغول با ایران! حالا اگر همه آقایان و خانم ها تصور کنند چه اتفاقی بر سر ایران می افتاد! کمی می فهمند اولین شهید در سوریه یعنی چه!
* تنها نکته ای که به ذهنم می رسد روش فرسوده و مردود تبیین در کشور است. ما هنوز داریم از بوق و تویوتا برای شهرمان استفاده می کنیم. هنوز مانده ایم که چرا دلیل واقعی مبارزه حق طلبی خود را نمی گوییم! هنوز مانده ایم چرا نمی توانیم بگوئیم امنیت چیست و چرا در سوریه ایستادیم. نمیتوانیم بگوئیم محور مقاومت چرا اهمیت دارد و چرا بایستی برایش هزینه دهیم! بزرگترین مشکل کشور ما قوه عاقله تبلیغ است حالا صد سازمان و نهاد عریض و طویل که نه ، هزاران مجموعه به ظاهر خودجوش این ماموریت را بر عهده بگیرند! ماموریتی که من از آن به نام بوق و تویوتا نام می برم! برسید به بوق و تویوتایتان که دیر نشود.
*امیر مسروری