به گزارش مشرق، «عباس حاجینجاری» در روزنامه «جوان» نوشت:
در گیر و دار دعواهای سیاسی پیرامون مفاسد اخلاقی و اقتصادی و پروندههای کلان 8 هزار میلیاردی و 3 هزار میلیاردی و... نکتهای که کمتر از سوی دلسوزان نظام به آن توجه میشود، تأثیر این نقدها بر کاهش سرمایه اجتماعی نظام و ایجاد حس بیاعتمادی به سلامت، قابلیت و کارآمدی نظام اسلامی است. مضافاً اینکه این مباحث به مستمسکی برای رسانههای بیگانه و دشمنان نظام اسلامی تبدیل میشود تا با استناد به آن تصویری سیاه، ناکارآمد و در حال فروپاشی از جمهوری اسلامی در جهان ارائه دهند و حداقل نتیجه آن نیز امیدواری دشمنان به تأثیرگذاری تحریمها و فشارها و تقویت روحیه تسلیمپذیری برخی دولتمردان و حذف قابلیت الگوبخشی از نظام اسلامی در میان مستضعفان و محرومان و مسلمانان جهان است.
از سوی دیگر اظهارنظرهای نابجا و بعضاً غیرکارشناسانه بعضی از مسئولان و مدیران نسبت به آسیبهای اجتماعی نظیر طلاق و اعتیاد نیز از جمله مباحثی است که به این روند سیاهنمایی دامن میزند، یعنی اگرچه ممکن است بیان این آمار و ارقام در جلسات کارشناسی و با هدف یافتن راههای مقابله و درمان آن یا حتی رسانهای کردن کنترل شده آن برای ایجاد حساسیتهای اجتماعی پذیرفتنی باشد، اما تمرکز رسانههای بیگانه بر بازتاب این آسیبها عملاً فرصتسازی برای سیاهنمایی و القای ناکارآمدی نظام اسلامی است.
این روندها متأسفانه در ایام پیش و پس از انتخابات اوج میگیرد که مصداق آن را میتوان روند تخریبها و سیاهنمایی دولتهای گذشته در ماههای قبل و پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم دانست که طی آن جریان پیروز بدون در نظر گرفتن اقدامات و فعالیتهای مثبت گذشته تقریباً تمام اقدامات قبلی را سیاه و ناموفق جلوه میداد و این در حالی بود که در همین ایام به افتتاح پروژهها و طرحهایی اقدام و افتخار میشد که تمامی سرمایهگذاریها و اقدامات و فعالیتهای اجرایی آن در گذشته صورت گرفته بود. نگاه بخشی در این نقدها و تخریبها سبب شده که هیچگاه مصالح نظام اسلامی در ریشهیابی ضعفها و چالشها نقش عوامل مؤثر اعم از کمکاریها و ضعفهای داخلی یا تحریمها و فشارهای دشمنان به درستی در نظر گرفته نشود. از سوی دیگر موجسواری رسانههای بیگانه و جریانهای ضدانقلابی بر این موضوعات و موضوعات دیگری نظیر پرونده منتسب به آقای طوسی، نشان میدهد که آنها ثقل تمرکز خود در این موضوعات را بر تخریب باورها و اعتقادات و تضعیف ارزشها و استوانههای نظام قرار داده و تلاش دارند شکستهای خود در عرصههایی نظیر جنگ هشت ساله و تروریسم و تجربه قوی و تحریمهای فلجکننده اقتصادی را در این عرصه جبران کنند.
در این زمینه توجه به چند نکته ضروری است:
1- تمرکز رسانههای بیگانه و جریانهای ضدانقلاب بر این موضوعات نشاندهنده این است که در چارچوب هجمه بر نظام اسلامی، به جای نقد اصول و آرمانها، خدشه بر شخصیتها و استوانههای نظام برای آنها اولویت یافته است تا از آن طریق با نمادسازیها بتوانند اصل نظام را هدف قرار دهند و از منظر آنها این مسیر سریعتر آنها را به اهدافشان در مقابله با نظام میرساند.
2- بزرگترین آفت آرایش جریانهای سیاسی کشور، حاکم بودن قبیلهگرایی و عدم اولویت مصالح نظام در تعاملات آنهاست، یعنی در شرایطی که مقابله با افراد فرصتطلب و ناکارآمد بهترین عرصه برای پالایش جریانهاست، اما سکوت و اغماض در برابر تخلفات و عدم تسویه درونی سبب میشود عناصر فرصتطلب با زدوبندها همیشه در محور قدرت باقی مانده و مصالح ملی و جریانی را برای حفظ موقعیت خود هزینه کنند.
3- دستگاه قضایی در این میان در رسیدگی قاطع و به موقع با این تخلفات، در حفظ صیانت و سلامت نظام نقش به سزایی دارند، چراکه هرچه بررسیها سریعتر و قاطعانهتر و فارغ از ملاحظات مرسوم در میان جریانهای سیاسی باشد، اولاً نقش بازدارندگی احکام بیشتر خواهد شد و ثانیاً فرصتطلبان مجال نمییابند تا با تغییر چهره و اتصال با برخی افراد برای خود ایجاد مصونیت کنند.
4- به دلیل تمرکز دستگاه رسانهای و عملیات روانی دشمنان بیرونی و معاندان داخلی، این روند نقطه پایانی ندارد و با افشاگریهای زنجیرهای که بسیاری از آنها خبرسازیهای کاذب است، عملاً سلامت روانی جامعه هدف گرفته شده و بیتفاوتی بخش بزرگی از نخبگان و آحاد جامعه میتواند نتیجه جبری آن باشد.
5- فرسایشی شدن این روند بیش از هر چیز سلامت و صلابت نظام اسلامی و کاهش سرمایههای اجتماعی آن را هدف قرار میدهد، لذا برای چارهاندیشی و عبور از این فضا ضرورت شکلگیری یک حلقه گفتمانی از نیروهای مؤمن به انقلاب، فارغ از گرایشهای جریانی و سلیقهای آنها بیش از پیش احساس میشود تا بتواند الگوی مناسبی را برای اصلاح مسیر آینده ارائه دهد؛ نکتهای که ماهها قبل از این مقام معظم رهبری در سالگرد ارتحال امام(ره) (95/3/14) بر آن تأکید و قوای سهگانه و نخبگان جامعه را به آن فراخواندند.