خبرنگار سی ان ان، «پائولا هنکاک»، در سئول پایتخت کره جنوبی، از پرونده‌ای گشوده در این کشور می‌گوید که همچون زخمی باز بر وجدان عمومی سنگینی می‌کند.

سرویس جهان مشرق - خبرنگار سی ان ان، «پائولا هنکاک»، از سئول پایتخت کره جنوبی، از پرونده ای گشوده در این کشور می گوید که همچون زخمی باز بر وجدان عمومی سنگینی می کند.

«هان جونگ- سون» شب‌ها با چراغ روشن می خوابد؛ او هنوز، در 40 سالگی، با هراس هایی دست و پنجه نرم می کند که مربوط به 8 سالگی اوست. او می گوید: " وقتی چراغ ها خاموش می شد، سوء استفاده های جنسی آغاز می شد."

 

او یکی از هزاران قربانی پرونده ای است که بسیاری از گروه‌های حقوق بشری کره، آن را یکی از بدترین پرونده های حقوق بشری تاریخ معاصر کره می دانند.

هان می خواهد که حقیقت گفته شود و آن ها که مسوولیت داشتند، یا آن‌هایی چشمان خود را بسته بودند، تقاص پس بدهند. او و دیگرانی که هم رنج او هستند، خواهان رسیدگی به این پرونده و مختومه شدن آن هستند.

«خانه برادران»، یک موسسه خدمات بهزیستی تحت پوشش دولت در کره بود که مسوولیت خالی کردن خیابان ها از «بی خانمان ها» را بر عهده داشت (چیزی شبیه گرمخانه های خودمان) تا چهره کره جنوبی در جریان المپیک تابستانی سئول در 1988 خدشه دار نشود.

 

«خانه برادران» در شهر «بوسان»، که از دهه 1970 شروع به کار کرده بود، از یارانه ها و حمایت های دولت کره برخوردار بود. در اواسط دهه 1980، جهت آماده سازی کشور برای برگزاری المپیک، طبق طرح رییس جمهور وقت کره، قرار شد که خیابان ها از فقراء، ولگردها و بی خانمان ها خالی و در موسساتی شبیه  خانه برادران اسکان داده شوند.

قرار بود «بی خانمان ها» وارد این گرمخانه ها شوند، غذا و پوشاک دریافت کنند، آموزش ببینند و بعد از یک سال رها سازی شوند. اما واقعیت، بسیار بی رحمانه تر از این بود.

تنها 10 درصد از کسانی که وارد خانه های تحت پوشش این موسسه می شدند، طبق تحقیقات یک دادستان محلی در 1987، «بی خانمان» بودند. دیگر ورودی ها شامل آدامس فروش ها، واکسی ها، الکلی ها و حتی کودکانی بودند که توسط پلیس دستگیر و به «خانه برادران» گسیل می شدند.

«هان جونگ- سون»، هشت ساله بود که به همراه خواهر 10 ساله اش توسط پدر در یک پاسگاه پلیس محلی رها شد. آن دو را بی درنگ به خانه برادران فرستادند. بعدا پدر او را هم به همان جا آوردند. به گفته او، کتک ها از همان فردای آن روز آغاز شد:

" صورتم پوشیده از خون بود و به سختی آب دهانم را قورت می دادم. نمی توانستم چیزی بخورم. سه روز همین طور بود، چون کتک بدی خورده بودم. ولی بعد کم کم غریزه بقاء در من بیدار شد. شروع به تطبیق دادن خود کردم."

او کتک خوردن با چماق، شکنجه، فرو کردن سر در آب و سوء استفاده جنسی مداوم توسط نگهبانان را شرح می دهد- نگهبانان خود از زمره محبوسان در این موسسه بودند که به مقام نگهبانی ارتقاء یافته بودند:

" از زمانی که چشم باز می کردی تا زمانی که به خواب می رفتی، سوء استفاده جنسی بود. اگر امروز من رنج می برم، فردا دیگران رنج خواهند برد."

اما برای بعضی، فردایی وجود نداشت.

" ما هفته ای یک بار به کلیسایی در بالای یک کوه می رفتیم. در بالای کوه، پشت کلیسا، یک قبرستان با تعدادی قبر بی نام و نشان بود که معلوم بود تازه کنده و پر شده است."

 

خود هان شاهد دست کم 4 مورد ضرب و شتم منجر به فوت بود که تصاویر آن هنوز بعد از گذشت بیش از 3 دهه ذهنش را آزار می دهد.

«کیم یونگ- وون»، این جزییات وحشتناک را تایید می کند. او زمانی یک دادستان جوان پرشور از ناحیه «اولسان» بود و توقف این سوء استفاده ها و بدرفتاری ها مرهون تلاش های او بود. او می گوید: " روزی به شکار قرقاول رفتم و با آدم هایی مواجه شدم که با لباس های ژنده در حال بیگاری بودند. دور آن ها، نگهبانانای چماق به دست، ایشان را می پاییدند....می دانستم که به طور اتفاقی به یک جرم جدی برخورده ام. پس تحقیقاتم آغاز شد."

 

کیم به اتفاق کارآگاهان به «خانه برادران» حمله کرد و در آنجا با هزاران «زندانی» مواجه شدند که علی رغم میل خود و بر خلاف اختیاری بودن اقامت در آن موسسه از نظر قانون، در آن جا محبوس بودند.

" آن جا به واقع یک تشکیلات زندان کامل بود که افراد در آن حبس بودند. یک بخش بیمارستانی هم داشت که افراد بی آن که در آن درمان شوند، ایزوله می شدند."

 

اما کیم می گوید که تحقیقاتش از روز اول به شیوه های مختلف مورد کارشکنی مقامات بالادستی قرار می گرفت.

به گفته کیم، صاحب خانه برادران، «پارک این- گیون»، یک آدم ذی نفوذ و قدرتمند بود. او بابت دستاوردهایش در ارایه خدمات بهزیستی به جامعه دو مدال از دولت کره گرفته بود! و دوستان قدرتمندی در حکومت داشت.

پارک همان زمان که این اتهامات درباره موسسه او مطرح شد، از اظهار نظر خودداری کرده بود. ولی در کتاب شرح حال خود، از اساس منکر وقوع چنین فجایعی در موسسه تحت مدیریت خود شد. کیم می گوید:

 

" من تحقیقاتم را در یک جمعه شب آغاز کردم و صبح یکشنبه احکام دستگیری را گرفتم. اما شهردار بوسان به من زنگ زد و گفت نمی توانی مدیر پارک را دستگیر کنی. او را به حال خود رها کن. البته من نپذیرفتم، ولی این تازه شروع فشارها بود."

شهرداری بوسان و دفتر دادستان های اولسان، حاضر به پاسخگویی درباره این ادعای کیم نشدند.

پارک عاقبت با پیگیری های کیم، تنها بابت دریافت رشوه و جرایم خفیف تر، بعد از یک مناقشه قضایی طولانی، به دو سال و نیم حبس محکوم شد.

وقتی خبرنگار سی ان ان از وزارت داخله کره جنوبی پرسید که چرا هیچ تخقیقات شفافِ جدیدی در این مورد انجام نمی گیرد، پاسخ شنید: " مسایل گذشته، پیچیده و نیازمند تشکیل کمیته ویژه ای برای بررسی موضوع هستند. برای تشکیل چنین کمیته ای باید در پارلمان مصوبه ای گذرانده شود."

نمایندگان اپوزیسیون دولت، دو سال است که به دنبال تصویب چنین اجازه ای در پارلمان هستند.

امید برای عدالت

«خانه برادران» در 1988 بسته شد. خواهر و پدر هان به رغم داشتن مشکلات روانی در خیابان ها رها شدند. به گفته هان، از آن زمان به بعد، خواهر و پدرش به تناوب در بیمارستان های روانی تحت نظر قرار گرفته اند. در حال حاضر هم آن دو در یک بیمارستان زندگی می کنند.

هان در خانه ای در نزدیکی بیمارستانی زندگی می کند که پدر و خواهرش در ان هستند و مرتب به آن دو سر می زند، گرچه این دیدارها به لحاظ روحی برایش بسیار فرساینده است. اثرات روانی تجربه «خانه برادران» در خود هان هم مشهود است.

او از آن چه بر خودش و خانواده اش رفته، خشمگین است، از این که " چنین زندگی تیره ای داشته و با او مانند یک انسان رفتار نشده است."

او می گوید " از دولت کینه دارم و آن ها باید انتقادات مرا بشنوند تا بتوانند به نحوی شایسته به این موضوع نگاه کنند."

او و قربانیانی شبیه به او از دولت می خواهند که دوباره این پرونده را در همه ابعادش رسیدگی کند و به این فصل شرم آور تاریخ معاصر کره اذعان کند و اجازه دهد که کسانی که از بی رحمی «خانه برادران» رنج برده اند، طعم عدالت را بچشند و اندکی از آلامشان کاسته شود.