کد خبر 648961
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۱

احسان که معتقد است اخلاقش بر خلاف روحیه و اخلاق پدرش است می‌گوید: برخلاف من که محافظه کار و حسابگر هستم پدرم اصلا اهل حسابگری نیست.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- هفتم آبان ماه سالروز تولد خواننده محجوب و خجالتی و البته توانا از جنس موسیقی پاپ است. احسان خواجه امیری که خودش هیچگاه فکرش را نمی‌کرد در موسیقی به این جایگاه و شهرت برسد، دیروز جشن سی و دو سالگی‌اش را در کنار دوستان و همراهانش گرفت. هر چند نام ایرج به عنوان پدرش تأثیر بسزایی در ابتدای راه خوانندگی برایش داشته اما او توانست خیلی زود خودش و نامش را مجزا از نام پدر کند و مسیر درستی را در موسیقی دنبال کند. احسان که معتقد است اخلاقش بر خلاف روحیه و اخلاق پدرش است می‌گوید: برخلاف من که محافظه کار و حسابگر هستم پدرم اصلا اهل حسابگری نیست. خیلی وقت‌ها از پدرم پرسیده‌ام: پدر،‌ ترانه آهنگت را چه کسی ساخته است او جواب می‌دهد نمی‌دانم، چه فرقی می‌کند. آن وقت من برای یک بیت ترانه‌ام دو ماه معطل می‌شوم. باید بگویم اصلا موافق آن سبک زندگی کردن نیستم.
 

 

به گزارش هنرمند، شاید این رفتار به خاطر تحصیلاتش که در رشته مهندسی کامپیوتر است، باشد. او معتقد است: ریاضی صددرصد توانسته در زندگی به من کمک کند. اینکه چطور قدم بردارم و برآیند یکسری از اتفاق‌ها چطور پیش می‌رود؛ به نظر من زندگی ریاضی است. زندگی دو دو تا چهار تا انجام دادن است. اینکه شما کاری را انجام می‌دهی و کاری را انجام نمی‌دهی و بعد از آن، یک نتیجه‌ای می‌گیری و این خود معادلات ریاضی است. همین ریاضی باعث شد من با برنامه‌ریزی پیش بروم. من هیچ وقت خواننده‌ای نبودم که با یک آلبوم منفجر شوم و به قول خودمان بترکانم. من آرام‌آرام پیش رفتم. آلبوم اولم که به بازار آمد 100 هزار نسخه به فروش رسید و آلبوم دومم 120 هزار نسخه و همین طور کم‌کم برای موفقیتم تلاش کردم و مجموعه کارهایم باعث شد احسان خواجه امیری بشود احسان خواجه امیری، نه فقط با یک ترانه. به بهانه تولد سی و دو سالگی احسان خواجه امیری مروری بر زندگی و آثار وی خواهیم داشت:


 

احسان خواجه امیری سال 1363 در بیمارستان هشترودیان متولد شد. حضور در خانواده هنری باعث شد او، از 5 سالگی کم‌کم به کلاس‌های سنتور و ویلن رفت و پیانو را از خواهرش الیکا یاد گرفت.در 12 سالگی برای برنامه کودک آهنگسازی کرد. کار حرفه‌ای خود را با آهنگسازی برای مجموعه مستند که موسیقی بی‌کلام بود آغاز کرد و مطرح‌ترین کارش در آن دوران آهنگسازی آلبومی به نام «خاطرات زندگی» برای پدرش بود. سازهای مختلف را امتحان می‌کرد و آموزش یک ساز را به اتمام نمی‌رساند. فقط می‌خواست آهنگساز شود و ورود خود را به عرصه خوانندگی شوخی می‌دانست. خواجه امیری در این باره می‌گوید:‌ قرار نبود که من خواننده شوم و کاملا به طور اتفاقی پا به این مسیر گذاشتم. نه اینکه اصلا برنامه‌ریزی برای این کار نداشتم نه، منظورم این است با این تفکر که باید تمرین کنم، کنسرت اجرا کنم و کسب درآمد برایم شود نبود، به دلیل عشقم به موسیقی این کار را از کودکی دنبال کردم. بعدها متوجه شدم از این علاقه‌ام به موسیقی می‌شود پولی هم در آورد، پدرم دوست نداشت که من خواننده شوم، می‌گفت،‌ تا دانشگاه در رشته مهندسی قبول نشوم حق خوانندگی ندارم اجازه نداشتم که در رشته موسیقی تحصیل کنم و فقط اجازه تحصیل در رشته مهندسی را داشتم روزی که دانشگاه قبول شدم دو ماه بعد اولین آلبومم را منتشر کردم.

 

ترس پدرم از گذشته خودش بود، دوست نداشت آن اتفاق‌هایی که برای خودش پیش آمده بود برای من هم اتفاق بیفتد. پدرم آنقدر از خوانندگی صدمه دیده بود و ناملایمات متعدد را در جامعه موسیقی تجربه کرده بود که دوست نداشت من هم همان راه را دنبال کنم. در سن 17 سالگی آلبوم « من و بابا» را روانه بازار کرد که کار مشترک او و پدرش استاد ایرج بود، خودش در این باره می‌گوید: برای خواننده‌ای آهنگ ساخته بودم و در استودیو مشغول کار بودیم. موقع خواندن، آن چیزی که ساخته بودم را نمی‌توانست بخواند و مدام می‌گفتم که به چه شکلی بخواند، بعد عصبی شد و گفت:‌ تو که خودت اینقدر خوب می‌خوانی چرا خودت نمی‌خوانی؟ دیدم حرف بدی نمی‌زند! راجع به حرفش فکر کردم. کمی فضای استودیو به سمت شوخی رفت و صدابرداری که آنجا نشسته بود به من گفت یک آلبوم منتشر کن و اسمش را بگذار: «من و بابا». ابتدا خندیدیم. بعد هم دیدم که بیراه نمی‌گویند و خوب است و به این صورت شروع کردم. احسان که نمی‌خواست وام دار پدر موسیقی باشد در این باره می‌گوید: خیلی‌ها می‌خواستند موفقیتی که من کسب کرده بودم را به پای تلویزیون بگذارند. اوایل که می‌گفتند پسر ایرج است هر چه دارد از پدرش دارد. بعد از آلبوم من و بابا، تهیه‌کننده‌ها آمدند سراغم که در تلویزیون بخوانم(آن دوران مد بود که خواننده‌ها بیایند در تلویزیون 5 آهنگ بخوانند و مقداری پول دریافت کنند) با اینکه پیشنهادهایی که به من می‌دادند از دستمزد آن دوران خیلی بالاتر بود ولی پیشنهادشان را نپذیرفتم. به هیچ وجه روی صحنه نرفتم و همچنین کار مشترک دیگری هم با پدرم نخواندم. در 19 سالگی به پیشنهاد قاسم جعفری برای ساخت موسیقی سریال غریبانه انتخاب شد، و ترانه «هر چی آرزوی خوبه»‌ بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

 

سال 84 آلبوم «برای اولین بار»‌را روانه بازار کرد، که تا حدودی مورد استقبال قرار گرفت. اولین کنسرت او در همین سال در کیش برگزار شد، تاکنون کنسرت‌های موفقی در شهرهای مختلف ایران و دنیا برگزار کرده است. درباره اولین اجرایش می‌گوید: اولین اجرایی که روی صحنه رفتم اصلا به آن فکر نکرده بودم، شخصی به من گفت اینقدر پول می‌دهیم و پلی بک اجرا کن و گفتم که پلی بک نمی‌خوانم. گفت: خب چه می‌کنی؟ گفتم کنسرت می‌دهم. گفت تو که ارکستر نداری. خودشان یک ارکستر درست کردند و من رفتم روی صحنه و تا به امروز ادامه داشت. خیلی به آن فکر نکردم و برنامه‌ریزی نداشتم. احسان که خودش را آدمی خجالتی می‌داند می‌گوید: اوایل روی استیج رفتن برایم سخت بود ولی عادت کردم. اینقدر از مخاطبین انرژی گرفتم که الان اجرا نمی‌رویم برایم سخت است. ولی اگر میکروفن دستم نباشد و مثلا قرار باشد همین طوری بنشینم و صحبت کنم خیلی برایم سخت است. حضور در یک برنامه تلویزیونی یا نقد آلبوم خیلی برایم سخت است . میکروفن که دست می‌گیرم و قرار است بخوانم آدم دیگری می‌شوم. در کل خواندن خیلی برایم راحت‌تر است تا صحبت کردن.


 

در سال 86 برای آهنگسازی و خوانندگی سریال «میوه ممنوعه» انتخاب شد. بعد از پخش سریال در مهرماه 86 آلبوم سومش «سلام آخر» را روانه بازار کرد و معتقد است که احسان خواجه امیری را باید با این آلبوم شناخت به گفته او برای ذره‌ذره این آلبوم هزینه معنوی کرده است. هزینه آلبوم سلام آخر بیش از 5 برابر آلبوم برای اولین بار بود. فضای آن عاشقانه بود و این آلبوم در لیست پرفروش‌ترین آلبوم سال قرار گرفت. برخورد با طرفداران برایش دلچسب است و از آنان انرژی می‌گیرد.در رمضان 87 آهنگسازی برای سریال «مثل هیچ کس» را به عهده گرفت. برخلاف میوه ممنوعه برای ساخت موسیقی این مجموعه فرصت بیشتری در اختیار داشت. آلبوم چهارم احسان خواجه امیری، با نام «فصل تازه» در بهمن ماه 87 منتشر شد. این آلبوم با وجود داشتن ملودی و تنظیم قوی در حد انتظار، مورد استقبال مخاطبان قرار نگرفت اما مانند سایر آثار او به فروش بالایی دست یافت. آلبوم پنجم او با نام «یه خاطره از فردا» با 12 قطعه در 31 شهریور 89 وارد بازار موسیقی ایران شد. اما آلبوم ششم احسان خواجه امیری با نام «عاشقانه‌ها» پس از دو سال وقفه در هفتم آبان ماه 1391، همزمان با سالروز تولدش، منتشر شد. که می‌توان این آلبوم را نقطه عطفی در زندگی هنری احسان دانست. آلبومی که حدود 16 ماه زمان برد و مرود توجه منتقدین نیز قرار گرفت.

 

او درباره عاشقانه می‌گوید: هر آنچه از من ارائه می‌شود بخشی از روح و اندیشه و زندگی من است؛ عشق یعنی زنده بودن و زندگی کردن. با توجه به تجربیاتی که از آلبوم‌های قبلی‌ام به دست آوردم. البته انتقادها و پیشنهادهایی که به من می‌شد را با آن تجربیاتی که خودم به دست آورده بودم جمع می‌کنم. من در چند وقت اخیر خیلی سفر رفتم و آدم از هر سفری درسی را یاد می‌گیرد. عاشقانه‌ها برآیند یک سری اتفاقات و تجربه‌های من در این چند سال بود. فضایی بود که هم خودم درگیرش بودم و هم روزبه بمانی. شاید احساسمان بر این بود که همسایه‌هایمان هم درگیرش هستند. همینطور بزرگ‌تر و بزرگ‌تر شد و نهایتا شد «عاشقانه‌ها». ولی عاشقانه‌ها کاملا با برنامه‌ریزی طراحی شد. از روز اول گفتم می‌خواهم این کار بکنم و هدفم این است. «پاییز، تنهایی» نام هفتمین آلبوم استودیویی احسان خواجه امیری، است که در 29 دی‌ماه 1393 منتشر شد. بیشتر قطعات این آلبوم را روزبه بمانی سروده و زهرا عاملی و حسین غیاثی از دیگر ترانه‌سرایان این آلبوم هستند. این آلبوم قرار بود پاییز 93 منتشر شود، ولی روند صدور مجوز به موکول شدن انتشار آلبوم به بعد از ماه‌های محرم و صفر منجر شد.

 

و اما هشتمین و آخرین اثر احسان آلبوم «سی سالگی» است شهریور 1395 منتشر شد. احسان خواجه امیری الگوی خود در خوانندگی را دکتر محمد اصفهانی می‌داند. او می‌گوید: خیلی از حرکاتی که زمانی محمد اصفهانی انجام می‌داد الگو قرار می‌دادم. به نظرم کارهای او در شأن یک هنرمند واقعی است. آقای اصفهانی قبل از من خواننده بودند. دکتر همیشه یک سبک شعر را ادامه داد، در تلویزیون پلی بک نمی‌خواند و هر کاری را قبول نمی‌کرد، در نهایت هم اعتقادات‌شان را دنبال می‌کردند من پرستیژ او را الگوی کارم قرار دادم. احسان خواجه امیری عامل اصلی موفقیت‌هایش را خدا می‌داند و می‌گوید: من اصلا از شرایطی که دارم ناراضی نیستم. سختی‌های آن را تحمل می‌کنم؛‌ همین که می‌توانم آنقدر انرژی از هموطنانم بگیرم باعث تلاش بیشتر من می‌شود. مواقعی است که خیلی خسته‌ام و فکر اینکه همسرم در خانه تنهاست اذیتم می‌کند اما همین که این سعادت را دارم و می‌توانم در لحظه سال تحویل در مناسبت‌های مشابه تعداد زیادی از هموطنانم را شاد کنم یا با رفتن روی صحنه می‌توانم برق شادی را در چشمان مردم ببینم، خدا را هزار مرتبه شکر می‌کنم که این توفیق را به من داده است. همیشه در کنسرت‌هایم بالای 10 مرتبه پشت میکروفن می‌گویم خدایا شکرت ... البته در کنار این تا به امروز تلاشم را کرده‌ام و در مقابل مسئولیت فردی‌ام در خانواده کوتاهی نکنم.