کد خبر 649296
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۷

توسعه در ادبیات سیاسی و اقتصادی غرب ابزار اصلی دست یافتن به مدرنیته به شمار می رود. مدرنیته نیز آن گونه که شهریار زرشناس می گوید آینه ای از بورژوایی و سرمایه سالاری (کاپیتالیسم) است.

به گزارش مشرق، آیا جامعه اسلامی باید به سمت توسعه درون زا حرکت کند یا توسعه برون زا؟ پاسخ به این سوال شاید در وهله اول ساده به نظر برسد و توسعه درون زا به عنوان هدف اصلی جامعه اسلامی مطرح شود اما باید نگاه ژرف تری به این مفهوم داشت. پاسخ سوال مذکور، هیچکدام است. به عبارت دیگر جامعه اسلامی تناسبی با مفهوم توسعه ندارد و از این رو توسعه های مضاف درون زا یا برون زا نیز ترکیب های اضافی بی معنایی به شمار می روند.
 
توسعه در ادبیات سیاسی و اقتصادی غرب ابزار اصلی دست یافتن به مدرنیته به شمار می رود. مدرنیته نیز آن گونه که شهریار زرشناس می گوید آینه ای از بورژوایی و سرمایه سالاری (کاپیتالیسم) است. در واقع قله مدرنیسم فتح نمی شود مگر در صورتی که فلسفه انسان گرایی (اومانیسم) بر جامعه غلبه کرده و مفاهیم مرتبط با دین و خداپرستی به حاشیه رانده شود.
 
تلاشی که در طول سال های متوالی توسط مقام معظم رهبری در این رابطه صورت گرفته است ناظر بر همین بار معنایی خاص واژه توسعه است. ایشان در مورد تعیین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و نیز در تنظیم برنامه های 5 ساله همواره کوشیده اند تا در سطح مقدورات جامعه ادبیات سیاسی داخلی را نسبت به این واژه حساس نموده و جایگزین مناسب دیگری برای آن اختیار نمایند. ایشان در معرفی جایگزین واژه توسعه می فرمایند: ««اولا کلمه‌ پیشرفت را ما با دقت انتخاب کردیم؛ تعمدا نخواستیم کلمه‌ توسعه را به کار ببریم. علت این است که کلمه‌ توسعه یک بار ارزشى و معنایى دارد؛ التزاماتى با خودش همراه دارد که احیانا ما با آن التزامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمی‌ خواهیم یک اصطلاح جاافتاده‌ متعارف جهانى را که معناى خاصى را از آن می ‌فهمند، بیاوریم داخل مجموعه‌ کار خودمان بکنیم. ما مفهومى را که مورد نظر خودمان است مطرح و عرضه می ‌کنیم؛ این مفهوم عبارت است از پیشرفت.»
 
آگوست کنت، مارکس، ماکس وبر و دورکیم به عنوان پایه های اصلی جامعه شناسی غرب به اتفاق معتقدند که تحقق توسعه در کنار یک مذهب پویا امکان پذیر نخواهد بود. طبق عقیده آگوست کنت جامعه ای که به دو صفت الهی و نظامی شناخته می شود، در حال مرگ است در حالی که جامعه ای به سمت توسعه حرکت می کند که جامعه ای علمی باشد. مارکس نیز دین را عامل تخدیر و رکود جامعه معرفی می کرد. وبر معتقد بود جهان نوین خدایانش را رها کرده است. انسان نوین خدایان را از صحنه بیرون رانده است و آن چیزی را که در دوران گذشته با بخت، احساس، سودا، تعهد و با جاذبه شخصی تعیین می شده است، عقلایی کرده و تابع محاسبه و پیش بینی پذیرش ساخته است.
 
ابراهیم فیاض در مورد جامعه شناسی توسعه دورکیم می گوید: «چون دین روح اجتماعی را تشکیل می دهد، پس آزادی فرد را محدود می کند. بنابراین دیگر فرد وجود ندارد و اصالت جامعه در این جامعه حاکم است و از اینجاست که دورکیم می خواهد بگوید که جامعه توسعه یافته که جامعه ای فردگراست با مذهب سر سازگاری ندارد، چون مذهب در جامعه بسته وجود دارد و جامعه آزاد با دین سر سازگاری ندارد.
 
از این رو نه دین توسعه مبتنی بر مبانی تمدن غرب را می پذیرد و نه توسعه غربی ظرفیت پذیرش دین را دارد. از این رو واژه توسعه از بعد فرهنگی و اعتقادی با مبانی اسلام تناسبی ندارد. با این وجود در مباحث داخلی ممکن است در مراجع رسمی از این لغت استفاده شود؛ اما باید به این نکته توجه داشت که استفاده از این لغت توسط جریان های متعلق به گفتمان انقلاب اسلامی به معنای توسعه مطلوب یا توسعه بومی برداشت می شود اما جریان های رفرمیست و دوست داران تمدن غرب از واژه توسعه علاوه بر مفهوم ظاهری آن، قائل به مبانی نظری اومانیستی در پوشش توسعه نیز هستند.
 
حال می توان به سوال ابتدای این نوشتار با اطلاع کامل تری پاسخ داد. اگر برنامه یک کشور بر تحقق توسعه مطلوب یا پیشرفت بر اساس الگوهای بومی باشد، طبیعی است که این توسعه یا پیشرفت باید مبتنی بر داشته های درونی و ظرفیت های داخلی صورت بگیرد. چطور ممکن است در نظام کنونی بین الملل، یک جامعه آینده خود را به تصمیمات کشورهای دیگر پیوند بزند و از راه اندازی محورهای پیشرفت بر اساس توان داخلی پرهیز نماید؟ آیا چین تولید داخلی خود را متوقف می کند تا از کفن مرده تا موتور هواپیما را از غرب وارد کند؟ آیا مدل توسعه مالزی و معمار بزرگ آن یعنی ماهاتمیر محمد این بود که نیروی کار داخل تعدیل شده و نیازهای تکنولوژیک این کشور از دولت های بیگانه تامین شود؟
 
از سوی دیگر اتکا به توان داخلی و عدم وابستگی به اقتصاد جهانی می تواند زمینه ساز افزایش اعتماد به نفس ملی نیز باشد. بر خلاف آنچه که وزیر خارجه کشور در مورد اقتصاد مطرح ساخته است، موفقیت اقتصاد ایران در نسبت با رکودهای سرسام آور جهانی عدم وابستگی اقتصاد ایران به اقتصاد جهانی بوده است. وی در جلسه روز ملی صادرات در 28 مهر 94 گفته است: «اگر می خواهیم کسی مجدد تحریم ‌ها را به ما تحمیل نکند، باید فضای اقتصاد را به بهترین شکل پس از برجام هدایت کنیم تا اقتصاد دنیا با ما گره بخورد و دیگران نتوانند بر ما تحریم وارد کنند. با استفاده از سیاست ‌های اقتصاد مقاومتی این کار امکان‌ پذیر است و ما نیز در وزارت امور خارجه تعهد می دهیم در حوزه صادرات کم‌ کاری نکنیم و به این منظور سمینار ویژه سفرا را در نیمه اول آبان ماه تشکیل می‌ دهیم تا بتوانیم فضای روانی پساتحریم را به یک واقعیت عینی در ایران درآوریم.»
 
اگر این موضع به معنای جلوگیری از خام فروشی در اقتصاد باشد باید وزیر خارجه را تحسین نمود؛ اما اگر منظور از گره خوردن با اقتصاد جهان توسعه خام فروشی است باید به آقای وزیر یادآور شد که همزمان با سخنرانی شما در این اجلاس، کشور استرالیا به دلیل گره خوردن اقتصاد خام فروشی آن به چین در حال حاضر تقریبا تمام صنعت خودرو سازی خود را از دست داده است.
 
منبع: پایگاه دیده بان