کد خبر 649432
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۹

فيلم سينمايي انيميشن ناسور، پيش از هر چيز ديگري، داستاني ارزشمند دارد كه با هر نگاه و سبكي روايت آن ارزشمند و قابل تأمل است.

به گزارش مشرق، فيلم سينمايي انيميشن ناسور، پيش از هر چيز ديگري، داستاني ارزشمند دارد كه با هر نگاه و سبكي روايت آن ارزشمند و قابل تأمل است، چراكه بيانگر والاترين ايثارها و وفاداري‌هاي زمانه است كه در دراماتيك‌ترين صورت ممكن به وقوع پيوسته و حقيقت تراژدي را نه در بيان داستان و صور خيالي، كه در واقعيت تاريخ ما به وجود آورده است.

از همين حيث پرداختن به داستان عاشورا و شرح دلاوري‌ها و ايثار امام حسين(ع) از هر لحاظ ارزشمند و قابل تقدير است. اما ناسور تنها به بيان اين وقايع نپرداخته است و سعي كرده با ارائه تصاويري ناب و منحصر به فرد از لحاظ گرافيكي و تصوير‌پردازي در سبك سيلوئت انيميشن (ضد نور) پيوندي معنايي ميان فرم و محتواي داستان به وجود بياورد و در عين حال كه از باور و اعتقاد شيعيان در عدم نمايش چهره ائمه تخطي نكرده است و از همين مورد كه شايد در سينما بيان ناقص تصوير به شمار برود به نفع زبان ساختاري انيميشن استفاده كرده است و با قرار دادن نور روشنايي به جاي چهره امام و حضرت عباس(ع) در مقابل سياهي ضد‌نور شخصيت‌هاي منفي داستان يك فرم معنايي به وجود بياورد.

در ناسور سبك و تكنيك تنها در فرم نمانده است و توانسته پا را فراتر گذاشته و حركتي مثبت در جهت پيوند فرم و محتوا بردارد، يكي از مسائل مهمي كه هنوز نمونه‌هاي زيادي در سينماي ما ندارد و در سينماي انيميشن ما شايد تنها مورد حاضر را بتوان همين فيلم ناميد. شخصيت‌هاي منفي در حالت ضد نور سايه ديده مي‌شوند و رنگ غالب بر آنها قرمز است كه رنگ سپاه يزيد بوده است. در مقابل شخصيت امام و حضرت عباس در هاله‌اي از نور قرار دارند و ديگر ياران امام نيز با خطوط محيطي نوراني و غالباً روشني از تاريكي فضا جدا شده‌اند، در حالی كه اعضاي چهره آن‌ها نيز با بهره‌گيري از سبك ضد نور مشخص نيست.

همين امر باعث شده است تا عدم بيان تصويري در چهره شخصيت‌ها و نبود ميميك اعضاي صورت كه بيانگر احساسات و حالات مختلف شخصيت است، وجه گفتاري فيلم را پر‌رنگ‌تر سازد تا بيننده فارغ از بيان احساسات در چهره، به گفتار و حركت بدن شخصيت بيشتر متكي باشد. دوبله خوب و حرفه‌اي انيميشن ناسور نيز از اين جهت گامي مثبت در جهت بيان درست احساسات فيلم است، چراكه بار بيشتري بر دوش دارد و تا حدي بايد فرم ايجاز در تصوير را نيز جبران كند.

دوبله فيلم به همراه موسيقي اثرگذار فيلم كه در آن سعي شده از المان‌هاي موسيقي عرب استفاده شود تا سوز و اندوه عاشورا به درستي منتقل گردد، با فرم متفاوت روايت فيلم جفت شده است و با اينكه فرم ضد‌نور انيميشن در جهت رئاليسم بيان نشده و بيشتر مبتني به شيوه تجربي و اكستريمنتال است اما روايت كلي اثر حسي واقع‌گرايانه و روايتي مبتني به واقعيت را از عاشورا و شخصيت‌هاي حاضر در آن واقعه تجسم مي‌بخشد.

شايد عمده‌ترين نقطه ضعف فيلم را بتوان نبود يك فيلمنامه منسجم و قهرمان محور دانست كه خاص روايت عاشورا و وقايع مربوط به آن است چراكه بهترين فرم كلاسيك يك تراژدي تاريخي، پرداخت به قهرمان و شخصيت اصلي است كه فيلمنامه ناسور از آن فاصله گرفته و تا حدي با پرداخت اپيزود‌گونه به داستان، خود را از داشتن يك شخصيت محوري به عنوان قهرمان دور كرده است.

همين امر است كه نمي‌تواند رشادت‌ها و قهرماني‌هاي حضرت عباس را در فيلم تا سر حد يك قهرمان تراژدي ارتقا دهد چراكه نمي‌توان نقش حضرت عباس را در روايت فيلم يك قهرمان دانست. همچنين نقش امام حسين را هم نمي‌توان قهرمان ناسور دانست در حالي كه قطع به يقين ايشان از بزرگ‌ترين قهرمانان تاريخ است كه اتفاقاً داراي تمام خصوصيات قهرمانان درام آن هم در ژانر تراژيك به شمار مي‌رود. در حقيقت ناسور خواسته با دوري از قهرمان‌هاي بالقوه داستان عاشورا به بياني نو در روايت اين واقعه برسد كه با آنچه در روضه‌خواني‌ها، تعزيه‌ها و نوحه‌ها تا به امروز به شكلي داستاني بيان شده متفاوت باشد، اما نتوانسته با حذف قهرمان به عنوان مهم‌ترين جزء يك داستان كلاسيك و تراژيك، عنصر مناسب ديگري را جايگزين آن در درام كند و از اين بابت ضربه خورده است.

اما دستاوردهاي تصويري انيميشن را بايد ارزشمند دانست و گامي رو به جلو در جهت گسترش بيان تصويري و گرافيكي در سينماي انيميشن ايران كه هنوز با استانداردهاي جهاني فاصله دارد و از امكانات دروني انيميشن بهره كافي را نبرده است. در اين ميان ناسور كه شايد بتوان آن را اولين فيلم سينمايي انيميشن سيلوئت ايران دانست كاري ارزشمند و بديع است.

همچنين انتخاب موضوع و مضمون براي پرداختن به واقعه عاشورا و سعي در بيان مطلب به شيوه‌اي نو و جذاب از ارزش‌هاي نهفته ديگر در اين اثر است كه هر چه بيشتر سبب ماندگاري و اثرگذاري آن مي‌شود. ناسور شايد هر آنچه در عاشورا گذشته است را نتوانسته به تصوير بكشد اما در يكي دو صحنه از جمله شهادت حضرت عباس و صحنه تيرباران كردن صف نمازگزاران توانسته است به بيان متعالي حسي در تصوير، حركت، صدا و موسيقي برسد كه بيننده را متأثر سازد، كاري كه از مهم‌ترين رسالت‌هاي هنر و سينما به شمار مي‌رود و اين روزها در سينماي حرفه‌اي و مدعي داستانگو و اجتماعي ما از آن كمترين خبري نيست و بيننده با ديدن سراسر فيلم هم اثري قابل ارزش از فيلم نمي‌گيرد.

از جمله محسنات پرداختن به تراژدي‌هاي مذهبي از جمله عاشوراي حسيني در هنرهاي نمايشي از جمله سينما همين است كه مي‌توان از تمام ظرفيت هنر براي اثرگذاري بر مخاطب استفاده كرد و فاصله ميان مخاطب با اثر را با استفاده از مفهوم اثرگذار عاشورا هر چه كم‌تر كرد و از ميان برد تا جايي كه بيننده خود را در ميان داستان و شخصيت‌هاي آن احساس مي‌كند، اتفاقي كه در ناسور حداقل در چندين صحنه و سكانس مي‌افتد و همين براي كل فيلم كافي است تا مخاطب در انتهاي فيلم راضي از سالن سينما بيرون بيايد چراكه خالصانه بر غم و مظلوميت سيد‌الشهدا اشك ريخته است.
 
منبع : روزنامه جوان