کد خبر 649746
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۵ - ۰۴:۰۴

مدیریت اشرافی به غایت پرهزینه و کم‌بهره است. خسارت‌های نجومی برجای می‌گذارد و به ارزش‌ها می‌تازد و ناراضی و ناامید می‌تراشد اما دریغ از کارگشایی و تسهیل معیشت مردم و گره‌گشایی از فضای کسب و کار عمومی.

به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود به قلم محمد ایمانی نوشت:

1- چهار ویژگی مهم است که با آنها می‌توان تشخیص داد یک مدیر یا سیاستمدار، هویتش کدام است و چه کاره است؛ «حزب» و «حرب» و «بیت‌المال» و «مردم». اینکه با چه کسانی سر جنگ دارد و با کدام‌ها حزب تشکیل می‌دهد؟ با بیت‌المال چه معامله‌ای می‌کند و نگاهش به مردم در عمل چیست؟ این ارزیابی دقیق را امیر مؤمنان علی علیه‌السلام به ما یاد داد، آنجا که مالک را به امارت مصر گماشت و گوشه‌ای از دلواپسی‌ها و نگرانی‌های قابل گفتن و نوشتن را با مردم مصر بازگفت؛ «من مشتاق ملاقات پروردگارم اما نگران و اندوهناک که کم‌خردان و فاجران، حکومت را در دست بگیرند». نگران از کدام اتفاقات؟ «فَیتّخذوا مال‌الله دُوَلاً. مال خدا را دست به دست کنند. و عباده خَوَلاً، بندگان او را به بردگی بکشند. والصالحین حَرباً، و با صالحان بجنگند. والفاسقین حزباً، و با فاسقان حزب و جمعیت تشکیل دهند... آیا مرزهایتان را نمی‌بینید که تصرف کردند و شهرهاتان را که تسخیر نمودند و دستاوردهایتان را که غارت کردند و شهرهایتان را که آتش جنگ در آنها افروختند؟ خداوند شما را رحمت کند؛ بشتابید برای جنگ با دشمنانتان و روی زمین سنگینی نکنید که به ستم و خواری گرفتار می‌شوید... همانا مرد جنگی بیدار است و اگر به خواب رفت، دشمن از او چشم برنمی‌دارد و نمی‌خوابد» (نامه 62 نهج‌البلاغه)

2- سابقه نداشته رئیس سازمان سیا از سیاستمداری در ایران صراحتاً جانبداری کند، همچنان که سابقه نداشته فرد مورد حمایت در قبال این ننگ سکوت نماید و لااقل به دهان دشمن نزند. 8 مرداد 95 بود که «جان برنان» به همایش امنیتی اسپن رفت و گفت: «تصور می‌کنم توافق هسته‌ای، کار درستی بود و آقای ]...[ را که از دید ما در میان عناصر فعال در ایران فردی بسیار میانه‌روتر به شمار می‌آید، تقویت کرد. او باید دستاوردهای بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند؛ به این دلیل که در حکومت ایران بین تندروها و میانه‌روها رقابت وجود دارد. برخلاف تصور، ایران کشور یک دستی نیست. بنابراین در حالی که آنها سال آینده انتخابات برگزار می‌کنند، ما به دقت اوضاع را تحت نظر خواهیم داشت تا ببینیم موازنه قدرت چگونه پیش می‌رود. نگرانی من این است که بسیاری از ایرانی‌ها انتظار داشتند با آزاد شدن دارایی‌ها، پول به زندگی آنها سرازیر ‌شود اما خوب، این مسئله زمان می‌برد». سازمان سیا که حتی سیاستمدار لائیکی مانند مصدق را تحمل نکرد، اکنون به چه چیزی امید بسته است؟

3- جاذبه و دافعه‌های مدیریت اشرافی، کمابیش دارای همان ویژگی‌های خطرناکی است که امیر مؤمنان (ع) هشدار می‌دهد؛ «بازی با بیت‌المال، مایملک ‌انگاری مردم، حرب با صالحان و تشکیل حزب بافاسقان». مردم در این تلقی، لشکر قابلمه به دست و پرتوقعی محسوب می‌شوند که یارانه 45 هزار تومانی پرداختی به آنها عین مصیبت عظما و عزاست. اما همزمان، هم حزبی‌ها و مؤتلفان، سرمایه‌های نابغه و مدیران شایسته‌ای قلمداد می‌شوند که مجازند 30 یا 110 برابر یک شهروند معمولی- 57 یا 234 میلیون تومان- حقوق بگیرند بی‌آنکه صاحبان عزای یارانه، حتی خمی بر ابروی مبارک‌شان بنشیند. در این نگاه، هر مدیر اشرافی بالاتر از حداقل 15 بلکه صدها شهروند است. یا فلان مدیر مجاز است تسهیلات چند صد میلیونی و میلیاردی بگیرد اما وام 10 میلیونی ازدواج برای جوانان فراهم نیست؛ حتی اگر سر جمع اعتبار لازم برای وام جوانان (7 هزار میلیارد تومان)، 1/7 درصد کل تسهیلات اعتباری بانک‌ها (417 هزار میلیارد تومان) باشد.

4- مدیریت اشرافی به غایت پرهزینه و کم‌بهره است. خسارت‌های نجومی برجای می‌گذارد و به ارزش‌ها می‌تازد و ناراضی و ناامید می‌تراشد اما دریغ از کارگشایی و تسهیل معیشت مردم و گره‌گشایی از فضای کسب و کار عمومی. آیا می‌دانید فساد 8 هزار میلیارد تومانی عوامل حزب مشارکت و کارگزاران در صندوق ذخیره فرهنگیان، بیشتر از یارانه پرداختی به کل مردم ایران در 2 ماه است؟! یک قلم خسارت نجومی مدیریت لافزن و بی‌کفایت، قرارداد پرمفسده کرسنت در دولت اصلاحات و توسط وزیری است که همچنان برکرسی صدارت تکیه زده و حلوا حلوا می‌شود. او می‌گوید برای پرداخت یارانه به مردم عزا می‌گیرد اما نمی‌گوید چرا به مفسدانی مانند «مهدی-هـ» و... مجال داد تا ضمن اخذ رشوه‌های نجومی، گاز ایران را برای 25 سال، 14 برابر زیر قیمت به امارات بفروشند؟ حالا که کار به دادگاه لاهه کشیده، خبرها از جریمه 18 میلیارد دلاری علیه ایران حکایت می‌کند. چرا دولت حاضر نیست وزیر را برکنار کند تا ادعای درست تبانی و فساد در انعقاد قرارداد کرسنت، برای دادگاه تائید شود؟ مگر یک مدیر مقصر چه قدر می‌ارزد که او را مهم‌تر از پرداخت 18 میلیارد دلار جریمه بی‌زبان تلقی  کنیم؟

5-  18میلیارد دلار (هر دلار 3600 تومان) معادل 64 هزار و 800 میلیارد تومان است یعنی حدوداً به اندازه یارانه 17 ماه پرداختی به کل مردم ایران. یا به عبارتی، یارانه‌ای که می‌توان به یک میلیارد و 440 میلیون نفر در یک ماه پرداخت کرد! چرا وزیران نفت یا اقتصاد برای چنین خسارت هنگفتی، اعلام مصیبت و عزا نمی‌کنند؟ برای مقایسه کافی است بدانیم کل درآمد نفتی کشور در لایحه بودجه امسال، حدود 66 هزار میلیارد و سهم بودجه عمرانی حدود 60 هزار میلیارد تومان پیش‌بینی شده بود! چرا باید به واسطه امتیازهای هنگفت واگذار شده در برجام کلاً به 10-12 میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه شده‌مان دسترسی پیدا کنیم اما به سادگی، 18 میلیارد دلارجریمه وزیری را بدهیم که آقای روحانی (دبیر شورای عالی امنیت ملی) در سال 81 و در نامه به رئیس‌جمهور وقت، از پاسخگو نبودن او برای قرارداد کرسنت و نادیده گرفته شدن حقوق ایران به عنوان یک تجربه تلخ و نگران کننده یاد کرد؟ چرا هاضمه دولت دیر جذب می‌کند و آسان از دست می‌دهد؟ و چرا وزیر ورزش را می‌توان بی‌دلیل برکنار کرد اما مثلاً وزیر هزار میلیاردی صنعت (رئیس ستاد انتخاباتی آقای روحانی در سال 92) یا وزیران ناکارآمد نفت و راه و شهرسازی را نه؟!

6- ابراهیم اصغرزاده، همان اصلاح‌طلبی که 13 اسفند 92 با صدای بلند به روزنامه قانون گفت «دولت، رحم اجاره‌ای اصلاح‌طلبان است»، 16 مرداد امسال در مصاحبه با روزنامه اعتماد روی موضوع مهمی انگشت گذاشت. او می‌گوید «دولتمردان و مدیران دولتی به نظر می‌رسد مشکل اقتصادی ندارند؛ زندگی راحتی دارند؛ بچه‌هایشان در خارج تحصیل می‌کنند و اینجا از مواهب استفاده می‌کنند و فیش‌های حقوقی بالا می‌گیرند... دولتی که به مردم می‌گوید 45 هزار تومان یارانه را نگیرید تا بتوانیم توسعه را پیش‌ببریم اما از آن سو نمی‌تواند به مدیرانش بگوید شما هم باید فداکاری کنید، فاقد صلاحیت اخلاقی می‌شود؛ دولتی می‌شود که از طبقه خاص و منافع طبقه خاصی حمایت می‌کند اما منافع توده‌های مردم را نمی‌تواند بفهمد. دائماً ناله می‌کند که مجبورم هر ماه یارانه بپردازم اما حواسش نیست که چه مقدار حقوق‌های آن چنانی حیف و میل می‌شود». او چند روز بعد، به مجله مهرنامه گفت «در دولت هاشمی، طلاق عاطفی با مردم روی داده بود... یادتان رفته که سیاست تعدیل در آن دولت، به چه بلبشویی در اقتصاد کشور و واکنش‌های خیابانی و حتی شورش انجامید؟ اواخر دولت هاشمی، شکاف دولت- ملت به بیشترین عمقش پس از انقلاب رسید».

7- اما اصغرزاده تنها حامی دلواپس دولت و نگران از بازتولید برخی سیاست‌های نافرجام لیبرال‌ها نیست. فرشاد مؤمنی پریروز در مصاحبه با روزنامه شرق درباره قراردادهای نفتی جدید و سوابق تاریک وزیر در دوره اصلاحات هشدار داده است؛ «وزارت نفت در دوره قبل از دولت قبلی ]دوره وزارت زنگنه در دولت اصلاحات[ ذیل عنوان قراردادهای بیع متقابل، سهل‌انگاری‌ها و خطاهای بسیار بزرگی صورت داده بود. همان زمان نامه‌ای با امضای بیش از 100 کارشناس امضا کردیم و با کمال تأسف همه پیش‌بینی‌های نامه در دوره قبلی مسئولیت مهندس زنگنه در کادر قراردادهای بیع متقابل محقق شد. بنابراین به طور طبیعی، به اعتبار آن تجربه تاریخی و ضریب بالای سرنوشت‌سازی قراردادهای نفتی، باید به قراردادهای جدید نفتی [IPC] به مثابه یک مسئله ملی توجه شود. قراردادهای قبلی سهل‌انگارانه امضا شد... همه هزینه‌ها را 10 سال گذشته پرداخت کرده‌ایم، بنابراین به جای اینکه بیهوده نوعی اضطراب در جامعه راه بیندازیم، بهتر است با خرد کارشناسی و با استفاده از حداکثر ذخیره دانایی جامعه، قراردادها را ارزیابی کنیم و قراردادها، حساب و کتاب جدی‌تری داشته باشد».

8- قریب 9 ماه پس از اجرای برجام، گزارش بانک جهانی از سقوط دو پله‌ای ایران در رتبه‌بندی جهانی «فضای کسب و کار» حکایت می‌کند. بازار مسکن به دوره رکود معاملات بازگشته اما قیمت‌ها رو به افزایش است. قیمت دلار بی‌سر و صدا رو به صعود دارد و مطبوعات حامی دولت هشدار می‌دهند که ممکن است فنر تورم به دلایل عدیده ناگهان در برود و تا بالای 20 درصد صعود کند؛ آن هم بدون اینکه رشد اقتصادی با کیفیتی تدارک شده باشد. در چنین فضایی آیا دست‌روی دست گذاشتن و دل بستن به وعده‌های ایمیلی آمریکا، یا وعده‌های دل خوش کنک فلان مقام اروپایی یا فرانسوی و آلمانی مبنی بر اینکه دغدغه اشتغال برای جوانان ایران را دارد یا متعهد به اجرای برجام است و... خطرناک نیست؟ و آیا جای تعجب خواهد بود فلان جریان سیاسی غربگرا و قائل به مدیریت ناکارآمد اشرافی- که به جای اعتراض به بدعهدی و خباثت آمریکا، به حذف شعار مرگ بر شیطان بزرگ اصرار دارد- از سوی رئیس سازمان سیا یا وزیر خارجه آمریکا نشان شده باشد؟! اگر به قول آن مدیر فرهنگی نهاد ریاست جمهوری، ام‌المشاغل‌هایی در دولت هستند که سوئیسی حرف می‌زنند اما آفریقایی عمل می‌کنند، چرا نباید شوق و طمع را در دشمنان ملت ایران برانگیزند؟