کد خبر 651112
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۲

چرا با قطب استکبار و محاربین با حکومت اسلامی نمی‏‌توان سازش کرد؟ اگر مبارزه با استکبار همیشگی است، پس چرا پیامبر(ص) در حدیبیه با قریش صلح کرد؟

به گزارش مشرق، بعد از سقوط سیطره قطب استکبار بر دنیا، آن موقع دیگر فرقی بین کفار باقی‌مانده وجود نخواهد داشت. آن موقع است که اسلام برائت عمومی از همه کفار اعلام می‌کند و مرگ بر روسیه و چین و آمریکا و همه کفار به صورت علی‏ السویه اعلان می‌شود. سوره برائت به هیمن مسئله اشاره دارد. بعد از فتح مکه برخی از کفار در شبه جزیره باقی مانده بودند که هنوز مستکبرانه در مقابل پیامبر(ص) می ‏ایستادند و تسلیم نمی‌شدند. لذا سوره برائت بر پیامبر(ص) نازل شد.

آیات ابتدایی سوره توبه به کفار چهار ماه فرصت می‌داد تا تسلیم شوند و بعد آن مجبور بودند جزیره العرب را ترک کنند. این رویکرد بعد از سقوط قطب استکبار که آن زمان قریش بود، موضوعیت پیدا می‏ کند. ولی قبل از آن مسلمین از سوی خداوند به جهاد و غلظت در برابر دو دسته دعوت شده‏ اند. اولی قطب استکبار (که کدخدای دنیای کفر است) و دومی ایادی استکبار جهانی که به حکومت اسلامی تعرض می‌کنند. وجه مشترک این دو در محاربه و اقدام سخت علیه حکومت اسلامی است.

بنابر آیه هشتم سوره ممتحنه، با سایر کفاری که با ما محاربه نکرده‌اند می‌شود روابطی از موضع برابر داشت و حتی به برخی از آن‌ها نیکی کرد. پس، قبل از سقوط سیطره کفر بر جهان، اسلام نمی‌گوید که اگر مرگ بر آمریکا گفتید، باید مرگ بر روسیه و چین هم بگویید (حرف فتنه‌گران در سال ۸۸) و یا با برداشت نادرست از «مرگ بر کفار»، شهروندان بی‌خبر فرانسه را با بمب‏گذاری به کشتن دهیم(کاری که داعش می‌کند).

با این مقدمه این پرسش مطرح می ‏شود که چرا  با قطب استکبار و محاربین با حکومت اسلامی نمی‏توان سازش کرد؟ چرا نمی‌شود با آمریکا صلح کرد؟

یکم: «مبارزه»؛ یگانه دستور قرآن در مقابل دشمنان

در میان آیات قرآن چندین بار به مسلمین امر شده که تا رفع فتنه دشمنان از جهان و گسترده شدن اسلام در دنیا، با آن‌ها قتال کنید. «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّه»(۱) لذا قرآن در موارد متعددی از تولی دشمنان بازداشته.

در طلیعه سوره مبارکه ممتحنه داریم:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ» و خداوند در ادامه همین سوره، ابراهیم(ع) و ‌پیروانش را به عنوان اسوه‌ای حسنه در خصوص تبری از کفار –ولو کفاری که خویشاوند مؤمنین هستند- معرفی می‌کند:«ممتحنه۴: قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی‏ إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَه».

در این آیه خداوند دعوت به دشمنی و بغض «ابدی» نسبت به کفار می‌کند تا مادامی که ایشان به خداوند ایمان بیاورند. و به همین دلیل است که حضرت امام(ره) فرمودند:«ما می‏گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم‏»(۲) و البته خداوند این امید را می‌دهد که خداوند این دشمنی‌ها را روزی تبدیل به دوستی کند:«ممتحنة۷: عَسَی اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الَّذینَ عادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللَّهُ قَدیرٌ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیم» طبعاً با توجه به اینکه در آیه۴ فرموده بود مادامی که کفار ایمان نیاورند با آن‌ها مبارزه خواهیم کرد، معلوم می‌شود که در اینجا خداوند این امیدواری را داده که با ثبات قدم مؤمنین در مبارزه با کفار، آن‌ها تسلیم شوند.

دوم: چرا نمی‌توان با دشمنان سازش کرد؟

دلیل اصلیِ اینکه نمی‌توان با دشمنان کافر دوستی کرد این است که ایشان نسبت به خدا و رسول، کافر هستند. مشکل استکبار با ما، در لحن قول نیست. این یک تصور اشتباه است که گمان کنیم اگر در مقابل دشمن نرمی به خرج دهیم آن‌ها هم کوتاه می‌آیند. آن‌ها از اساس با ما دشمن هستند و این دشمنی به خاطر عقاید ماست. به فرموده حضرت امام(ره) آن‌ها دوست دارند که ما از تمام هویت اسلامی خود دست برداریم.

در آیه دوم سوره ممتحنه داریم:«إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُون» اگر دست دشمنان به ما برسد، با ما دشمنی خواهند کرد. آن‌ها دوست دارند که ما هم کافر شویم. این مطلب مخصوص مشرکین نیست. بلکه یهود و مسیحیت هم دوست دارند که ما از آیین اسلام دست بکشیم:«وَ لَنْ تَرْضی‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری‏ حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم»(۳)

اگر باراک اوباما برای ملت ما پیام تبریک سال نو می‌فرستد، به خاطر این است که آمریکا از اقدام سخت علیه ما ناامید شده. و الا اگر دستش به ما برسد، به بدترین شکل ممکن با ما دشمنی خواهد کرد. این واقعیتی‏ست که قرآن به ما تذکر می‌دهد و تجربه تاریخی هم گواه آن است. آن موقع که آمریکا در ایران نفوذ داشت، به راحتی کودتا می‌کرد، برای سرکوب نهضت انقلابی به رژیم طاغوتی یاری می‌رساند و بعد از انقلاب هم هرجا که توانسته با کمک به صدام یا وضع تحریم و کمک به منافقین و... با ملت ایران دشمنی کرده.

همانطور که آیات هم اشاره دارد، تمام تلاش‌های استکبار برای این است که از هویت اسلامی خود دست بکشیم. در این راه اگر بتوانند تجاوز نظامی می‌کنند و اگر نتوانند از راه‌های فرهنگی و سیاسی دنبال نفوذ در کشور هستند تا روح انقلابی ما را استحاله دهند. پس هر قدم که ما از خود سستی نشان دهیم و از مواضع اصولی و اسلامی خود کوتاه بیاییم، آن‌ها برای تعرض جرأت بیشتری می‌یابند.

کوتاه سخن آنکه اتمام تنش بین ما و استکبار از دو حال خارج نیست. یا به مبارزه و ایستادگی در مقابل آن‌ها ادامه می‌دهیم و بنابر وعده‌های الهی بر آن‌ها پیروز شده و دشمنی‌شان با ما تمام می‌شود یا اینکه وارد مودت با آن‌ها شده و نهایتاً مرتد می‌شویم.

سوم: «صلح با کفار» در چه شرایطی است؟

اگر مبارزه با استکبار همیشگی است، پس چرا پیامبر(ص) در حدیبیه با قریش صلح کرد؟

اسلام دنبال زدودن تمام آثار کفر از جهان و برپایی حکومت الهی در سراسر آن است. پس صلح پایدار با کفار اساساً معنایی ندارد. همچنین با کفار غیر حربی هم تنها تا وقتی که قطب استکبار هنوز بر جهان سیطره دارد می‌شود صلح کرد و الا پس از آن بنا به آیات ابتدایی سوره توبه، همین کفار هم در امان نخواهند بود. البته در سایه‏ی حکومت اسلامی افرادی که اسلام را هم نپذیرند، می‏توانند به عنوان اهل ذمه در چارچوب مربوطه آزادانه زندگی کنند. آنچه در خصوص کفار غیرحربی در اینجا گفته می‏شود بیشتر ناظر به حکومت‏های این‏چنینی است نه افراد.

وقتی وضعیت کفار غیرحربی چنین است، به طریق اولی صلح و سازش با محاربین معنا ندارد. علاوه بر اینکه در جای جای قرآن بر مبارزه با استکبار تأکید شده. در آیه ۳۵ سوره محمد(ص) خداوند متعال از سازشی که ناشی از سستی باشد نهی کرده:«فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ»

پس اگر پیامبر(ص) در حدیبیه با کفار صلح کرد، این صلح صرفاً تاکتیکی بود. این صلح در واقع مرحله‌ای از غلبه بر قریش بود. نه اینکه پیامبر(ص) خواسته باشد دست از مبارزه با شرک و کفر بردارد. لذاست که خداوند از آن به «فتح مبین» یاد می‌کند و بعد از انعقاد این صلحنامه، پیامبر(ص) مرحله جدیدی از توسعه حکومت اسلامی را با نامه‌نگاری و دعوت سران ایران، روم و مصر به اسلام آغاز می‌کند؛ چرا که با این معاهده عملاً مکه فتح شده. و بر اساس آیه ۲۵ سوره فتح(۴) اگر نبود اینکه در میان قریش برخی مؤمنان بودند که ممکن بود با حمله مسلمانان زیر دست و پا له شوند، خداوند مسلمانان را –ولو بدون داشتن سلاح- بر قریش پیروز می‌کرد.

پس صلح با این گروه هم صرفاً تاکتیکی برای شکست دادن آن‌ها می‌باشد. کما اینکه آن‌ها هم با ما اینطور هستند. فی‌المثل رئیس‏جمهور آمریکا بعد از توافق برجام بارها به همپالگی‌های خویش در آمریکا تضمین داده که دشمنی‌ها با ایران ادامه دارد و توافق هسته‌ای صرفاً یک تاکتیک برای شکست دادن ایران بوده نه به فراموشی سپردن تخاصمات. جالب آنکه سوره ممتحنه هم که بعد از صلح حدیبیه نازل شده دقیقاً همین نکته را تذکر می‌دهد که مؤمنین گمان نکنند حالا که در حدیبیه با قریش صلح کرده‌اند، پس مبارزه با شرک و کفر فراموش شده!

این مرقومه را با سوره مبارکه کافرون به پایان می‌بریم.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ (۱) لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ (۲) وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ (۳) وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ (۴) وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ (۵) لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ (۶)

پی ‏نوشت:

۱- بخشی از آیه ۱۹۳ سوره بقره.

۲- صحیفه نور، ج۲۱ ص۸۸ . همچنین در جایی دیگر از همان پیام ایشان می‌فرمایند:«ما درصدد خشکانیدن ریشه‏های فاسد صهیونیزم، سرمایه داری و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‏ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده‏اند نابود کنیم؛ و نظام اسلام رسول اللَّه- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- را در جهان استکبار ترویج نماییم‏» صحیفه نور، ج۲۱ ص۸۱

۳- بقره ۱۲۰

۴- هُمُ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْیَ مَعْکُوفاً أَنْ یَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصیبَکُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فی‏ رَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلیماً

منبع: مهر