به گزارش مشرق، «دونالد ترامپ» در حالى امروز در میان شگفتى رسانهها به کاخ سفید راه یافت که تقریبا تمام نظرسنجىها کلینتون را پیروز انتخابات پیشبینى کرده بودند.
در تحلیل چرایى پیروزى ترامپ قطعا مولفههاى مختلفى را باید در نظر گرفت. برخى از جنبههاى دخیل در برآمدن پدیده ترامپ را مىتوان اینطور برشمرد:
١. در سطح داخلى رأى به ترامپ بیش از آنکه رأى به او و جمهورىخواهان باشد، رأى به تغییرى جدى بود. در انتخابات امسال «برنى سندرز» دموکرات و دونالد ترامپ جمهورىخواه بسیار فراتر از تصورات تحلیلگران جریان اصلى عمل کردند. این دو اگر در همه چیز اختلاف داشتند، در یک چیز مشترک بودند: به چالش کشیدن سیاستهایى که دهههاست در آمریکا دنبال مىشود: توسعهطلبى خارجى و در عین حال وابستگى به وال استریت در داخل.
٢. دیگر مولفه مهم در سطح داخلى، این بود که رأى به ترامپ، نه به طبقه حاکم در آمریکا بود. هرچند ترامپ نماینده فقراى آمریکا نیست، اما توانست خود را به عنوان نماد به چالش کشیدن گروههاى فشار و سیاستمداران سنتى به تصویر بکشد. کنار رفتن سندرز (که شاید تنها کسى بود که مىتوانست ترامپ را شکست دهد)، ترامپ را به تنها گزینه اعتراض براى طبقه متوسط و متوسط رو به پائین آمریکا بدل کرد. حمایت همه جانبه رسانهها، سیاستمداران داخلى و خارجى، هنرمندان و دیگر متنفذین جامعه از کلینتون نه فقط کمکى به وزیر خارجه سابق نکرد، که احساس دور از دسترس بودن او را در میان آمریکایىها تشدید کرد. مهمترین جمله در طول انتخابات شاید جملهاى باشد که یک هوادار ترامپ به تد کروز بود: «به او رأى میدهیم، چون سیاستمدار نیست.»
٣. در سطح داخلى یک عامل دیگر هم مهم بود: «سندرم ویتنا»، که هرچند بوشها تلاش کردند آن را از بین ببرند، اما همچنان در ضمیر آمریکایىها پابرجاست. طولانى شدن درگیرىهاى خارجى آمریکا، مردم را خسته کرده و امروز آنها بیش از هر زمان دنبال رییسجمهورىاند که به جاى ماجراجویى خارجى، بهبود اوضاع اقتصادى را در اولویت قرار دهد. کاهش حمایت از ناتو و دیگر متحدان آمریکا از یکسو و بازگرداندن شرکتهاى آمریکایى به داخل خاک آمریکا وعدهاى هوشمندانه بود که ترامپ با علم به خستگى مردم از هزینه کردن در بیرون مرزها، مطرح کرد.
٤. در سطح بینالمللى، ظهور پدیده بیگانهستیزى چون ترامپ را مىتوان در ادامه موج رشد هراس از خارجىها در غرب تحلیل کرد. گسترش تروریسم در جهان از یکسو و نفرت طبقه متوسط سفیدپوست از مهاجرین (چه خاورمیانهاى و چه لاتینها) از سوی دیگر موجب شد تا وعده بستن مرزها به روى خارجىها با اقبال مواجه شود. شعار «آمریکا را پس خواهیم گرفت» نمود این تفکر بود.
در مجموع مىتوان گفت برآمدن ترامپ بیش از آنکه حاصل صلاحیتهاى این میلیاردر آمریکایى باشد، نتیجه بىصلاحیتى سیاستمدارانى بود که مدتهاست به عنوان اجراکنندگان سیاستهاى لابىگران، غولهاى تجارى و سرمایهداران خارجى شناخته مىشوند. ترامپ گفته بود «مىخواهیم این کشور را از چنگ لابىها درآوریم.»
در تحلیل چرایى پیروزى ترامپ قطعا مولفههاى مختلفى را باید در نظر گرفت. برخى از جنبههاى دخیل در برآمدن پدیده ترامپ را مىتوان اینطور برشمرد:
١. در سطح داخلى رأى به ترامپ بیش از آنکه رأى به او و جمهورىخواهان باشد، رأى به تغییرى جدى بود. در انتخابات امسال «برنى سندرز» دموکرات و دونالد ترامپ جمهورىخواه بسیار فراتر از تصورات تحلیلگران جریان اصلى عمل کردند. این دو اگر در همه چیز اختلاف داشتند، در یک چیز مشترک بودند: به چالش کشیدن سیاستهایى که دهههاست در آمریکا دنبال مىشود: توسعهطلبى خارجى و در عین حال وابستگى به وال استریت در داخل.
٢. دیگر مولفه مهم در سطح داخلى، این بود که رأى به ترامپ، نه به طبقه حاکم در آمریکا بود. هرچند ترامپ نماینده فقراى آمریکا نیست، اما توانست خود را به عنوان نماد به چالش کشیدن گروههاى فشار و سیاستمداران سنتى به تصویر بکشد. کنار رفتن سندرز (که شاید تنها کسى بود که مىتوانست ترامپ را شکست دهد)، ترامپ را به تنها گزینه اعتراض براى طبقه متوسط و متوسط رو به پائین آمریکا بدل کرد. حمایت همه جانبه رسانهها، سیاستمداران داخلى و خارجى، هنرمندان و دیگر متنفذین جامعه از کلینتون نه فقط کمکى به وزیر خارجه سابق نکرد، که احساس دور از دسترس بودن او را در میان آمریکایىها تشدید کرد. مهمترین جمله در طول انتخابات شاید جملهاى باشد که یک هوادار ترامپ به تد کروز بود: «به او رأى میدهیم، چون سیاستمدار نیست.»
٣. در سطح داخلى یک عامل دیگر هم مهم بود: «سندرم ویتنا»، که هرچند بوشها تلاش کردند آن را از بین ببرند، اما همچنان در ضمیر آمریکایىها پابرجاست. طولانى شدن درگیرىهاى خارجى آمریکا، مردم را خسته کرده و امروز آنها بیش از هر زمان دنبال رییسجمهورىاند که به جاى ماجراجویى خارجى، بهبود اوضاع اقتصادى را در اولویت قرار دهد. کاهش حمایت از ناتو و دیگر متحدان آمریکا از یکسو و بازگرداندن شرکتهاى آمریکایى به داخل خاک آمریکا وعدهاى هوشمندانه بود که ترامپ با علم به خستگى مردم از هزینه کردن در بیرون مرزها، مطرح کرد.
٤. در سطح بینالمللى، ظهور پدیده بیگانهستیزى چون ترامپ را مىتوان در ادامه موج رشد هراس از خارجىها در غرب تحلیل کرد. گسترش تروریسم در جهان از یکسو و نفرت طبقه متوسط سفیدپوست از مهاجرین (چه خاورمیانهاى و چه لاتینها) از سوی دیگر موجب شد تا وعده بستن مرزها به روى خارجىها با اقبال مواجه شود. شعار «آمریکا را پس خواهیم گرفت» نمود این تفکر بود.
در مجموع مىتوان گفت برآمدن ترامپ بیش از آنکه حاصل صلاحیتهاى این میلیاردر آمریکایى باشد، نتیجه بىصلاحیتى سیاستمدارانى بود که مدتهاست به عنوان اجراکنندگان سیاستهاى لابىگران، غولهاى تجارى و سرمایهداران خارجى شناخته مىشوند. ترامپ گفته بود «مىخواهیم این کشور را از چنگ لابىها درآوریم.»