به گزارش مشرق، عباس جدیدی اشتباه کرد که به جای ورزش و مربیگری و ادامه دادن آنچه در آن مسیر بهترین است سر از شورای شهر درآورد. او آنجا در شورا «بهترین نماینده» نیست، اما در کشتی و مربیگری و «معلمی فنون» بهترین است.
البته پیش از ورود به این مطلب خیلی ساده عباس جدیدی می تواند بگوید که وقتی سیاسیون برای مدیریت به ورزش می آیند چرا ورزشی ها به سیاست برای نمایندگی مردم نروند. این حرف نه تنها غلط نیست بلکه حرف درستی است اما نکته اینجاست که سیاسیون در ورزش همانقدر بد کار کرده اند که ورزشی ها در سیاست؟
در واقع هر دو طرف در هر دو بخش غیر تخصصی ورود اشتباهی داشته اند که نتیجه اش را آمار نشان می دهد و البته امروز عباس جدیدی با انتقادهای ناتمام مردمی که این روزها منتظرند تا یک نفر یک اشتباه کند تا او را از تخت پایین بکشند، مواجه شده است.
عباس جدیدی با چهار طلا، سه نقره و دو برنز در مسابقات بین المللی کشتی، در میان مردم یک قهرمان بود، او را روی قلمدوش می بردند و می آوردند اما حالا با انتخاب یک عکس اشتباه از عیادتش از منصور پورحیدری گرفتار مردمانی شده که یک روز او را به عرش برده اند و روز بعد از عرش به فرش می کشند. یک روز به او رای می دهند و نماینده اش می کنند و روز بعد چنان می کنند که انگار باید برود به سرزمینی دیگر برای زندگی!
این همان است که نوشتیم. این وسط البته انتقاد از مردم بیش از خود عباس جدیدی هم هست چرا که آنها به این قهرمان رای داده اند و او را جایی فرستاده اند که متعلق به آنجا نیست و حالا همان مردم در حال نابود کردن قهرمان کشور هستند یعنی نابودی آنچه که هست و برایش زحمت زیادی کشیده اما به طور کلی باید تاکید کرد که عباس جدیدی ها باید به جای ورود به عرصه سیاست، دنبال همان تخصصی بروند که داشته اند.
جدیدی حالا سخت ترین کشتی عمرش را می گیرد، حتی سخت تر از کشتی با ملوین داگلاس و یا حتی آرتور تایمازوف که مثل کنده درخت بود. او اسیر احساسات مردمی احساساتی شده که دیروز با همین احساس او را نماینده کردند و امروز به واسطه همین احساس همه داشته های جدیدی را می خواهند از او بگیرند.
در هم ریختگی مدیریت ها و نماینده ها و اجرای امور توسط غیر متخصص ها در حال از بین بردن مدیران، مربیان، قهرمانان، باشگاه ها، سازه ها و ... است.
قطعا کار عباس جدیدی خوب نبوده است اما واقعیت اینست که در چنین اتفاق هایی همه ما مقصر هستیم چه آنجا که به اشتباه و بدون مطالعه رای می دهیم و چه آنجا که کاندیدای کاری می شویم که روی آن مسلط نیستیم و چه آنجا که متن و عکسی را در رسلنه ها و فضای مجازی منتشر می کنیم در حالیکه متخصص آن نیستیم.
البته پیش از ورود به این مطلب خیلی ساده عباس جدیدی می تواند بگوید که وقتی سیاسیون برای مدیریت به ورزش می آیند چرا ورزشی ها به سیاست برای نمایندگی مردم نروند. این حرف نه تنها غلط نیست بلکه حرف درستی است اما نکته اینجاست که سیاسیون در ورزش همانقدر بد کار کرده اند که ورزشی ها در سیاست؟
در واقع هر دو طرف در هر دو بخش غیر تخصصی ورود اشتباهی داشته اند که نتیجه اش را آمار نشان می دهد و البته امروز عباس جدیدی با انتقادهای ناتمام مردمی که این روزها منتظرند تا یک نفر یک اشتباه کند تا او را از تخت پایین بکشند، مواجه شده است.
عباس جدیدی با چهار طلا، سه نقره و دو برنز در مسابقات بین المللی کشتی، در میان مردم یک قهرمان بود، او را روی قلمدوش می بردند و می آوردند اما حالا با انتخاب یک عکس اشتباه از عیادتش از منصور پورحیدری گرفتار مردمانی شده که یک روز او را به عرش برده اند و روز بعد از عرش به فرش می کشند. یک روز به او رای می دهند و نماینده اش می کنند و روز بعد چنان می کنند که انگار باید برود به سرزمینی دیگر برای زندگی!
این همان است که نوشتیم. این وسط البته انتقاد از مردم بیش از خود عباس جدیدی هم هست چرا که آنها به این قهرمان رای داده اند و او را جایی فرستاده اند که متعلق به آنجا نیست و حالا همان مردم در حال نابود کردن قهرمان کشور هستند یعنی نابودی آنچه که هست و برایش زحمت زیادی کشیده اما به طور کلی باید تاکید کرد که عباس جدیدی ها باید به جای ورود به عرصه سیاست، دنبال همان تخصصی بروند که داشته اند.
جدیدی حالا سخت ترین کشتی عمرش را می گیرد، حتی سخت تر از کشتی با ملوین داگلاس و یا حتی آرتور تایمازوف که مثل کنده درخت بود. او اسیر احساسات مردمی احساساتی شده که دیروز با همین احساس او را نماینده کردند و امروز به واسطه همین احساس همه داشته های جدیدی را می خواهند از او بگیرند.
در هم ریختگی مدیریت ها و نماینده ها و اجرای امور توسط غیر متخصص ها در حال از بین بردن مدیران، مربیان، قهرمانان، باشگاه ها، سازه ها و ... است.
قطعا کار عباس جدیدی خوب نبوده است اما واقعیت اینست که در چنین اتفاق هایی همه ما مقصر هستیم چه آنجا که به اشتباه و بدون مطالعه رای می دهیم و چه آنجا که کاندیدای کاری می شویم که روی آن مسلط نیستیم و چه آنجا که متن و عکسی را در رسلنه ها و فضای مجازی منتشر می کنیم در حالیکه متخصص آن نیستیم.