به گزارش مشرق، وی در دیدار اعضای بنیاد بیماریهای خاص به راهپیمایی میلیونی شیعیان در اربعین حسینی اشاره کرد و گفت: همدلی میلیونی مردم با اسرای عاشورا و حضور در کربلا، برخاسته از یک عشق مقدس است که سال به سال نیز این عشق و ارادت افزونتر میشود.
وی آیندهنگری امام راحل را برای تاسیس بسیج، آن هم در سال 58 که هنوز جنگ عراق علیه ایران شروع نشده بود، ستود و گفت: حماسه عقلانی بسیج در 8 سال دفاع مقدس چنان بود که شرق و غرب و ارتجاع را همراه با بعثیها به بهت فرو برد که پس از پیروزی نظامی، در سازمان ملل حکم به پیروزی سیاسی ایران دادند.
هاشمی بزرگترین امتیاز بسیج را مردمی بودن و همراهی آن با همه آحاد جامعه دانست و گفت: خداوند از کسانی که بخواهند از بسیج برای اهداف جناحی خود سوء استفاده کنند، نمیگذرد.
وی گفت: به اعتراف دوست و دشمن آن چه که انقلاب اسلامی را از کوران اتفاقات شوم مانند شورشها، ترورها، تجزیهطلبیها و مهمتر از همه جنگ عبور داد و پیروز کرد، بسیج مردمی بود و امروز هم بسیج پایه امنیت کشور است.
این سخنان هاشمی به نوعی حکم علیه خود است؛ چرا که برخلاف اول انقلاب که در نقطه مقابل تروریستها و عوامل نفوذی شورش و آشوب قرار داشت، در شورش و آشوب سال 88 کنار دست فتنهگران ایستاده بود و بنزین بر آتش آشوب میریخت. به این معنا اگر بسیج و بسیجیها (جوشیده از متن مردم)، آن فتنه و آشوب نیابتی را مهار کردند، آقای هاشمی از جماعت وطنفروش حمایت کرد که به یادگاران دفاع مقدس و میراث گرانقدر امام راحل(ره) میگفتند «توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد».
آیا در حماسهآفرینیهایی مانند نهم دی، این بسیجیها بودند که جناح شده بودند یا برخی یاران سابق امام بودند که به چرب و شیرین دنیاطلبی آلوده شده و به دشمن سواری میدادند؟! آقای هاشمی دچار کدام مصیبت فکری شده بود که در جبهه مشترک با هتاکان علیه امام حسین علیهالسلام (صاحب اصلی اربعین و عاشورا) و امام خمینی(ره) قرار داشت؛ جماعتی که مرگ بر اصل جمهوری اسلامی و ولایت فقیه میگفتند و اذعان داشتند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است». آیا دشمنان اصل نظام و انقلاب و اسلام و امام حسین(ع) هم یک جناح در کنار جناحی دیگر بودند و بسیج باید نسبت به آنها بیتفاوت میبود یا مانند آقای هاشمی به پروژه ضدانقلابی آنها کمک میرساند؟!