کد خبر 659228
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۲

تا پیش از این چشممان به دیدن پدر و مادر سالخوردۀ شهدا عادت کرده بود و حالا پدر و مادرهایی فاتحه خوان مزار عزیزانشان می شوند که تازه پا به دورۀ میانسالی عمرشان گذاشته اند.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - پنج شنبه - چهارم تیرماه ؛ بهشت حضرت زهرا (س)

پیکر شهید با سلام و صلوات و شعار تشییع کنندگان به سمت آخرین جایگاه زمینی اش می رفت و من با بهت به تابوتی می نگریستم که همۀ آرزوهای یک خانواده را به دست خاطره ها می سپرد.

چند دقیقه بعد یدالله قاسم زاده به جمع شهدای مدفون در گلزار شهدای بهشت حضرت زهرا (س) اضافه شد. نوای زیارت عاشورا و صورتهای خیسی که در سرمای هوا سرخ شده بودند حال و هوای مراسم را قشنگتر کرده بود.

روز قبل از تدفین برخی رسانه ها تصویر بچه های شهید را در هنگام وداع با پیکر پدر منتشر کردند. بچه هایی که ادامۀ راه زندگی را باید بدون پدر طی کنند. پدری که رفت تا اسلام زنده بماند. پدری که مدافع حریم اسلام و اهل بیت علیهم السلام بود. پدری که ما خیلی زود فراموش اش خواهیم کرد. پدری که ؛ اصلاً چه فرقی می کند ؟

من دلم به نوشتن خوش است و دیگری به فروارد کردن عکس شهید در گروهها و آن یکی هم به نوشتن متون احساسی. هیچکدام هم به راهی که یدالله رفت کاری نداریم.

بگذریم! اگر گذرتان به گلزار شهدای بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها افتاد کمی آن طرفتر از مزار شهید محرم ترک حتماً به زیارت شهید قاسم زاده مشرف شوید.

در یکسال اخیر با تدفین شهدای ایرانی و افغانستانی مدافع حریم اسلام شب جمعه های بهشت شور و حال بهتری دارد؛ درست مثل سالهای دفاع. هر هفته در قطعۀ پنجاه بهشت، خانواده های فاطمیون و فاتحین با سینی های نذری و چشمان بارانی زائر مزار عزیزانشان می شوند. در قطعات پنجاه و سه و بیست و شش هم اوضاع کم و بیش همین است.

تا پیش از این چشممان به دیدن پدر و مادر سالخوردۀ شهدا عادت کرده بود و حالا پدر و مادرهایی فاتحه خوان مزار عزیزانشان می شوند که تازه پا به دورۀ میانسالی عمرشان گذاشته اند. همسران جوان و فرزندان خردسال هم پردۀ دیگر این ماجرا هستند. اینروزها هم خیلی زود می گذرند و مثل همۀ گذرگاههای تاریخ خاطره خواهند شد. و خاطره ها همۀ سهم آیندگان از این داستانهای تلخ و شیرین هستند.

خون شهدای افغانستانی در سالهای اخیر مهاجرین مقیم کشور ما را به کربلا فرستاد و خون شهدای ایرانی نوای کاروانی شده است که همرهان شهدا را به وادی جنون می کشاند. کسی چه می داند ؟! شاید نوبت به ما هم رسید ؛ إن شاء الله...

خدایا! ما را شرمندۀ شهدا و خانواده های شهدا مکن ...