به گزارش مشرق، دهه پایانی ماه صفر، به دلیل رحلت رسول اکرم (ص)، شهادت حضرت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) دهه حزن و اندوه است. همزمان با فرا رسیدن این ایام باشگاه خبرنگاران جوان، تصمیم گرفت در گفتگویی به بررسی یکی از رویدادهای مهم دوران حیات امام حسن مجتبی (ع) بپردازد.
رویدادی که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان «شکوهمندترین نرمش قهرمانانه تاریخ» یاد کردند. صلح امام حسن (ع) با معاویه موضوع گفتگوی ما با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، کارشناس تاریخ اسلام است که در ادامه میخوانید:
* شخصیت سیاسی امام حسن مجتبی (ع) و راهبرد ایشان در برابر دشمن را چگونه تحلیل میکنید؟
امام مجتبی (ع) با هوشمندی توطئه مغرضانه ختم اسلام را خنثی کرد. از آنجا که مردم عراق با تغییر در ارزشهای خود به دنیا توجه کرده و حاضر به همراهی با امام نبودند، امام حسن (ع) با سیاست پذیرش صلح کاری کردند که معاویه در هدف اصلی خود که همانا نابودی اساس اسلام بود، موفق نشود. امام با صلح خود که به تعبیر رهبر معظم انقلاب شکوهمندترین نرمش قهرمانانه تاریخ بود، با واگذاری حاکمیت به معاویه، خط اصیل اسلام را از خطر نابودی نجات داد.
* دلایل اصلی صلح امام حسن (ع) با معاویه چه بود؟
در واقع امر، هیچ لزومی برای صلح وجود نداشت؛ چرا که معاویه یک جریان باطل نفوذ کرده در حاکمیت اسلام بود و باید از بین میرفت، ولی وقتی جامعه آمادگی آن را ندارد و حاضر نیست، رهبر حق را حمایت کند و دنیا طلبی بر مردم عراق چنان غلبه پیدا کرده که حاضر نیستند با آن وجود مقدس همراهی کنند و حاکمیت فاسد معاویه را که به نظر حقیر آنها دنیایشان را تامین میکند، ترجیح میدهند؛ لذا امام چارهای ندارد، مگر اینکه با پذیرش صلح و واگذاری حاکمیت، نگذارد هدف اصلی معاویه یعنی نابودی اسلام عملی شود.
* نقش یاران و صحابه در به وقوع پیوستن این جریان چه بود و پس از اقدام امام حسن (ع) چه واکنشی داشتند؟
برخی از صحابه که کوتاهیهای خاصی کردند و با امام همراه نشدند. برخی هم که همراه بودند، پذیرش صلح برایشان سنگین بود. لذا اینها حتی نسبت به امام جسارت کردند و مخالفت خود را به این شکل ابراز کردند که باعث تکدر خاطر امام (ع) بود. اینها هم اگر به موقع به وظیفه خود عمل می کردند، چنین اتفاقی نمیافتاد و امام مجبور نمیشدند این اقدام را انجام دهند.
* همراهی نکردن مردم با امام حسن (ع) چه تاثیری در جامعه اسلامی برجا گذاشت؟
نتیجه این جریان این شد که معاویه که نماد جریان فاسد ضد اسلامی اموی بود، در کل عالم اسلامی مستولی شد و انحرافات و بدعتهای فراوانی گذاشت که از جمله آنها حاکمیت یزید لعنت الله و بیچارگی است که عالم اسلام را فرا گرفت. خلافت رسول خدا تبدیل به سلطنت موروثی شد و حتی تا امروز هم این جریان های پست و پلید تکفیری و سلفی و وهابی حاصل یک چنین خیانتی بود که صورت گرفت. اثرات شوم اقدامات معاویه تا امروز در عالم اسلام باقی است.
*نگاه امام حسن (ع) به حفظ جایگاه و شان امامت و همچنین عزت جامعه اسلامی در جریان صلح با معاویه چه بود؟
امام حسن با پذیرش صلح مانع نابود شدن امامت شد؛ چراکه معاویه تصور می کرد امام پیشنهاد او را نپذیرد و در جنگی که رخ می دهد، هم امام حسن(ع) کشته می شد و هم برادرش امام حسین(ع). لذا امامت در حقیقت با اقدام امام مجتبی(ع) حفظ شد و نشان داده شد که عزت در حکومت صالحان است و نه در حاکمیت جریان های فاسد و مادی همچون بنیامیه. امام حسن(ع) تلاش داشت تا این عزت برای جامعه حفظ شود، اما وقتی جامعه خود در اثر توجه به مصالح زودگذر دنیایی حاضر به یاری او نشد، عزت خود را از دست داد.
* اگر بخواهیم جریان صلح امام حسن (ع) را با تاریخ معاصر مقایسه کنیم، چگونه میتواند الگویی برای تاریخ سیاسی معاصر باشد؟
هرگاه مردم در اثر خیانت خواص، نسبت به جریان حق و رهبری حق در جامعهای بی اعتنا بشوند، این فاجعه خدای نکرده رخ خواهد داد که یک جریان فاسد و باطل بتواند بر مقدرات آنها غلبه کند؛ آنها را به تباهی بکشاند و باعث خراب شدن دین، دنیا و آخرتشان شود.
* شخصیت سیاسی امام حسن مجتبی (ع) و راهبرد ایشان در برابر دشمن را چگونه تحلیل میکنید؟
امام مجتبی (ع) با هوشمندی توطئه مغرضانه ختم اسلام را خنثی کرد. از آنجا که مردم عراق با تغییر در ارزشهای خود به دنیا توجه کرده و حاضر به همراهی با امام نبودند، امام حسن (ع) با سیاست پذیرش صلح کاری کردند که معاویه در هدف اصلی خود که همانا نابودی اساس اسلام بود، موفق نشود. امام با صلح خود که به تعبیر رهبر معظم انقلاب شکوهمندترین نرمش قهرمانانه تاریخ بود، با واگذاری حاکمیت به معاویه، خط اصیل اسلام را از خطر نابودی نجات داد.
* دلایل اصلی صلح امام حسن (ع) با معاویه چه بود؟
در واقع امر، هیچ لزومی برای صلح وجود نداشت؛ چرا که معاویه یک جریان باطل نفوذ کرده در حاکمیت اسلام بود و باید از بین میرفت، ولی وقتی جامعه آمادگی آن را ندارد و حاضر نیست، رهبر حق را حمایت کند و دنیا طلبی بر مردم عراق چنان غلبه پیدا کرده که حاضر نیستند با آن وجود مقدس همراهی کنند و حاکمیت فاسد معاویه را که به نظر حقیر آنها دنیایشان را تامین میکند، ترجیح میدهند؛ لذا امام چارهای ندارد، مگر اینکه با پذیرش صلح و واگذاری حاکمیت، نگذارد هدف اصلی معاویه یعنی نابودی اسلام عملی شود.
* نقش یاران و صحابه در به وقوع پیوستن این جریان چه بود و پس از اقدام امام حسن (ع) چه واکنشی داشتند؟
برخی از صحابه که کوتاهیهای خاصی کردند و با امام همراه نشدند. برخی هم که همراه بودند، پذیرش صلح برایشان سنگین بود. لذا اینها حتی نسبت به امام جسارت کردند و مخالفت خود را به این شکل ابراز کردند که باعث تکدر خاطر امام (ع) بود. اینها هم اگر به موقع به وظیفه خود عمل می کردند، چنین اتفاقی نمیافتاد و امام مجبور نمیشدند این اقدام را انجام دهند.
* همراهی نکردن مردم با امام حسن (ع) چه تاثیری در جامعه اسلامی برجا گذاشت؟
نتیجه این جریان این شد که معاویه که نماد جریان فاسد ضد اسلامی اموی بود، در کل عالم اسلامی مستولی شد و انحرافات و بدعتهای فراوانی گذاشت که از جمله آنها حاکمیت یزید لعنت الله و بیچارگی است که عالم اسلام را فرا گرفت. خلافت رسول خدا تبدیل به سلطنت موروثی شد و حتی تا امروز هم این جریان های پست و پلید تکفیری و سلفی و وهابی حاصل یک چنین خیانتی بود که صورت گرفت. اثرات شوم اقدامات معاویه تا امروز در عالم اسلام باقی است.
*نگاه امام حسن (ع) به حفظ جایگاه و شان امامت و همچنین عزت جامعه اسلامی در جریان صلح با معاویه چه بود؟
امام حسن با پذیرش صلح مانع نابود شدن امامت شد؛ چراکه معاویه تصور می کرد امام پیشنهاد او را نپذیرد و در جنگی که رخ می دهد، هم امام حسن(ع) کشته می شد و هم برادرش امام حسین(ع). لذا امامت در حقیقت با اقدام امام مجتبی(ع) حفظ شد و نشان داده شد که عزت در حکومت صالحان است و نه در حاکمیت جریان های فاسد و مادی همچون بنیامیه. امام حسن(ع) تلاش داشت تا این عزت برای جامعه حفظ شود، اما وقتی جامعه خود در اثر توجه به مصالح زودگذر دنیایی حاضر به یاری او نشد، عزت خود را از دست داد.
* اگر بخواهیم جریان صلح امام حسن (ع) را با تاریخ معاصر مقایسه کنیم، چگونه میتواند الگویی برای تاریخ سیاسی معاصر باشد؟
هرگاه مردم در اثر خیانت خواص، نسبت به جریان حق و رهبری حق در جامعهای بی اعتنا بشوند، این فاجعه خدای نکرده رخ خواهد داد که یک جریان فاسد و باطل بتواند بر مقدرات آنها غلبه کند؛ آنها را به تباهی بکشاند و باعث خراب شدن دین، دنیا و آخرتشان شود.