کد خبر 661753
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۵ - ۰۲:۰۴

قطعنامه 5732 خواستار تشویق یک مصالحه در سوریه از طریق مذاکره می شود، اما همانطور که «کمیته دوستان در امر قانونگذاری ملی» تحلیل می کند، این قطعنامه پیش شرط هایی را مطرح می کند که عملا رسیدن به یک توافق صلح را دشوارتر می سازد.

سرویس جهان مشرق -  در اواخر روز 15 نوامبر یک هفته بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، کنگره، طی جلسه ای ویژه ضمن تعلیق مقررات عادی، توانست قطعنامه شماره 5732 مجلس تحت عنوان «قانون سزار در حفاظت از غیرنظامیان سوریه» را به تصویب برساند که خواستار تشدید بیشتر تحریم های هم اکنون شدید علیه این کشور می شود و بر ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع در درون سوریه (به منظور ممانعت از پرواز هواپیماهای دولت سوریه) و تشدید اقدامات جاری برای اعمال اتهامات مجرمانه علیه مقامات سوری تاکید می کند.

قطعنامه 5732 خواستار تشویق یک مصالحه در سوریه از طریق مذاکره می شود، اما همانطور که «کمیته دوستان در امر قانونگذاری ملی» تحلیل می کند، این قطعنامه پیش شرط هایی را مطرح می کند که عملا رسیدن به یک توافق صلح را دشوارتر می سازد.

تنها 40 دقیقه بحث و بررسی از سوی شش نماینده (اد رویس جمهوریخواه از کالیفرنیا؛ الیوت انگل دمکرات از نیویورک؛ ایلینا راس لتینن جمهوریخواه از فلوریدا؛ دن کیلدی دمکرات از میشیگان؛ کریس اسمیت جمهوریخواه از نیوجرسی و کارلوس کوربلو جمهوریخواه از فلوریدا) تمام سخنانی بود که در حمایت از این قطعنامه ایراد شد. سایر نمایندگان حضور اندکی داشتند، اما کمیته امور خارجی مجلس بدون اشاره به این شروط خاص، عنوان کرد که این قطعنامه «بی اتفاق آرا» به تصویب رسید.

 

آنطور که در ویکی پدیا آمده «تعلیق مقررات» رویه ای است که عموما برای تصویب بی سرو صدای لوایح غیرمجادله انگیز در مجلس نمایندگان ایالات متحده مورد استفاده قرار می گیرد...نظیر نامگذاری دفاتر پستی..» در این مورد اما این قطعنامه می تواند به جنگی گسترده تر در خاورمیانه و جنگ جهانی سوم احتمالی با روسیه مسلح به سلاح های اتمی بیانجامد.

شگفت انگیزتر آنکه این قطعنامه خواستار ارزیابی و تدوین طرح هایی برای ایالات متحده به منظور ایجاد یک «منطقه پرواز ممنوع» در درون سوریه که کشوری مستقل و برخوردار از حق حاکمیت ملی است می شود، یک اقدام جنگی که به عنوان یک عمل تهاجمی، ناقض قوانین بین المللی نیز خواهد بود. همچنین می تواند ارتش آمریکا را در وضعیت ساقط کردن هواپیماهای روسی قرار دهد.

«غیرمجادله انگیز» نامیدن این پیشنهاد بیهوده است، هر چند که کمابش به طور مطلق می توان گفت که «اتاق فکر» کنگره آمریکا ندرتا به شکل جدی معنای یک عمل جنگی را مورد ملاحظه قرار می دهد. روشن است که این قطعنامه باید در قالب مقررات عادی و به همراه حضور تعداد قابل قبولی از نمایندگان به همراه مباحثات کنگره ای به بحث گذاشته می شد.

انگیزه اصلی گذشتن از کنار مقررات عادی و تصویب شتابزده این لایحه بدون بحث و گفتگوی معنادار، توسط الیوت انگل دمکرات یکی از حامیان این لایحه به روشنی بیان شده است: «ما دیگر نمی توانیم اقدام در سوریه را به تاخیر بیندازیم...اگر ما این قانون را ظرف چند هفته آینده به سرانجام نرسانیم، دوباره به خانه اول بازمی گردیم.»

این اضطرار را می توان به نتایج انتخابات مربوط دانست، چرا که دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب در مخالفت با سیاست خارجی «تغییر رژیم» سخن گفته است. تا جایی که نومحافظه کاران و متحدان لیبرال مداخله جوی آنها از پرزیدنت اوباما شکوه می کنند که چرا در سوریه دست به کارهای بیشتری نزده است. این بازهای کنگره ای حتی بیشتر نگران چشم انداز بر سر کار آمدن رئیس جمهوری هستند که ممکن است به سمت صلح و فاصله گرفتن از جنگ حرکت کند.

قطعنامه 5732 با عنوان «قانون سزار در حفاظت از غیرنظامیان سوری» آنطور که رویس رئیس کمیته امور خارجی مجلس توضیح داده، از روی نام «سوری فراری قهرمان که در جهان تحت عنوان سزار شناخته می شود و برای ما شهادت داد که میزان تکان دهنده ای شکنجه در درون زندان های سوریه انجام شده» نامگذاری شده است.

در عالم واقعیت، داستان سزار فریبی بزرگ بود که سیا با پول قطر برای خرابکاری در گفتگوهای صلح ژنو در سال 2014 علم کرد. پنجاه و پنج هزار عکسی که گفته می شد 11 هزار قربانی شکنجه را نشان می دهند هرگز به طور عمومی منتشر نشد. تنها تعداد اندکی از این عکس ها منتشر گردید. اما در سال 2015 دیدبان حقوق بشر اجازه دسترسی به کل این مجموعه را پیدا کرد. آنها دریافتند که تقریبا نیمی از این عکس ها برخلاف آنچه که ادعا می شد به جای نشان دادن قربانیان شکنجه به دست دولت سوریه، عملا نشان دهنده اجساد سربازان و قربانیان غیرنظامی سوری در اثر بمبگذاری با اتومبیل و سایر حملات تروریستی بودند. داستان «سزار» که با نقاب یک «فراری» ارائه شد، یکی از جاروجنجال های تبلیغاتی اولیه در ارتباط با سوریه بود.

یکی دیگر از دروغ های بزرگ در ارتباط با سوریه این است که آمریکا هیچ کاری انجام نداده است. رویس گفته است: «دولت تصمیم به بی تصمیمی گرفته است. و متاسفانه خود این کار مسیری را هموار کرد که ما اکنون اینجا نشسته و شاهد باشیم که خشونت ها تنها تشدید می شوند. آقای سخنگو، آمریکا مدتی بسیار طولانی است که کنار نشسته و نظاره گر این خونریزی ها بوده است. منافع حیاتی امنیت ملی آمریکا در معرض خطر قرار دارد.»

انگل جمهوریخواه گفته است: «چهار سال پیش من فکر می کردم که ما باید به ارتش آزاد سوریه کمک کنیم. آنها در واشنگتن نزد ما آمدند و درخواست کمک کردند... آنها فقط دنبال تسلیحات بودند. من واقعا بر این باورم که اگر ما به آنها سلاح داده بودیم، امروز با وضعیت دیگری در سوریه مواجه بودیم.»

این روایت یاوه ای بیش نیست. تا اواخر سال 2011 آمریکا فعالانه در هماهنگی، آموزش و تامین اسلحه برای گروه های مخالف دست داشته است. وقتی که دولت معمر قذافی در لیبی در پاییز 2011 سرنگون شد، همانگونه که در گزارش اکتبر 2012 آژانس اطلاعات دفاعی مستند شده، سیا بر انتقال تسلیحات لیبی به مخالفان مسلح سوری نظارت داشت.

این انتقال تسلیحات محرمانه صورت می گرفت. برای ثبت سابقه عمومی، این نکته تایید شد که آمریکا تجهیزات ارتباطاتی را به مخالفان مسلح تحویل داده است در حالی که «متحدان» آمریکا- عربستان سعودی و قطر- در حال تامین تسلیحات برای آنان بودند. این یکی از دلایل خرید سرسام آور تسلیحات از سوی سعودی ها در طول این دوره زمانی است؛ آنها تسلیحات را خریداری می کردند تا آنها را با تسلیحاتی که به مخالفان مسلح در سوریه ارسال می شد جایگزین کنند. این اقدام برای تولید کنندگان اسلحه آمریکایی بسیار سودآور بوده است.

انتقال مقادیر زیادی تسلیحات به مخالفان مسلح در سوریه، با دخالت حتی مستقیم تر دولت آمریکا، تا همین امروز ادامه یافته است. در همین بهار گذشته جینز دیفنس جزئیات یک انتقال دو میلیون و 200 هزار پوندی مهمات، راکت انداز و دیگر تسلیحات را به مخالفان مسلح از سوی آمریکا گزارش داد.

در نتیجه این ادعاهای سیاسی که آمریکا غیرفعال بوده، بی پایه و اساس است. در واقعیت ایالات متحده هر کاری را جز حمله مستقیم به سوریه انجام داده است. و ارتش آمریکا امروز در شرف عبور از این مرز است. در 17 سپتامبر ائتلاف هوایی آمریکا یک رشته حملات هوایی را به ارتش سوریه در دیرالزور انجام داد که به کشته شدن 80 سرباز سوری منجر شد و داعش را قادر ساخت تا به این موضع حمله ای را ترتیب دهد. این ادعاها که این حمله «یک اشتباه» بوده، بسیار جای تردید دارد.

تاکیدات بازهای کنگره که ایالات متحده در کشمکش سوریه «غیرفعال» بوده، بخشی از این روایت نادرست است که می گوید آمریکا باید «کاری انجام دهد» که به ایجاد یک «منطقه پرواز ممنوع» و جنگی تمام عیار منجر خواهد شد. کنایه آمیز آنکه این فراخوان ها برای جنگ زیر پوشش «انسان دوستانه» پنهان می شود، با اینکه مدافعان آن همچون هیلاری کلینتون به طور خصوصی تصدیق کرده اند که شمار زیادی از سوری ها از جمله غیرنظامیان در حملات مورد نیاز آمریکا برای ایجاد این منطقه پرواز ممنوع کشته خواهند شد.

و این مدافعان هرگز به مورد لیبی اشاره ای نمی کنند که در آن آمریکا و ناتو «کاری انجام دادند»؛ یعنی دولت این کشور را از میان برداشتند و هرج و مرج به وجود آوردند.

با تنها مشتی نماینده حاضر و بدون هیچ بحث و گفتگویی، شش عضو کنگره در تبلیغات و ارائه اطلاعات نادرست لجام گسیخته شرکت داشته اند.

انگل گفت که «ما در حال ورود به سال 2017 هستیم و اسد به بهای کشته شدن میلیون ها تن از شهروندانش، همچنان به قدرت چسبیده است.» حتی اگر تمام مرگ و میرها از جمله سربازان و غیرنظامیان سوری که به دست جهادی های مخالف دولت کشته شده اند، به گردن اسد انداخته شود، باز هم این تعداد به این ارقام نمی رسد.

کیلدی جمهوریخواه گفته است: «جهان درست پیش چشمانش شاهد این تراژدی هولناک بوده است. نزدیک به نیم میلیون سوری کشته شده اند. این عده نه سرباز، بلکه زنان، مردان و کودکان بوده اند.»

در متن رسمی این قطعنامه آمده است: «کنگره بر این نظر است که 1)اقدامات جنایتکارانه بشار اسد علیه مردم سوریه موجب مرگ بیش از 400 هزار غیرنظامی شده است...»

اتهامات فوق- از «میلیون ها شهروند» تا «نیم میلیون» تا «400 هزار غیرنظامی»- همگی دروغ هایی مهمل اند. آمار معتبر در مورد تلفات کشمکش سوریه از 300 هزار تا 420 هزار نفر برآورد می شود. گروه ناظران حقوق بشر که طرفدار مخالفان سوری است، شمار مستند شده کشته شدگان را از سال 2011 تا 2016 به این ترتیب تخمین می زند: نیروهای طرفدار سوریه 108 هزار تن؛ نیروهای مخالف دولت:105 هزار نفر؛ غیرنظامیان 89 هزار نفر.

برعکس ادعاهای کنگره و رسانه ای، غیرنظامیان در مقایسه در کل کشته شدگان اقلیت را شامل می شوند و سنگین ترین تلفات متعلق به کسانی است که در دفاع از دولت سوریه در حال جنگند. در سپهر سیاسی آمریکا و رسانه های جریان غالب، این واقعیت ها نادیده گرفته می شود و هرگز به آنها اشاره ای نمی شود، چرا که آنها به واقعیت اشاره می کنند، بر خلاف روایت تبلیغاتی که به آمریکا و متحدانش اجازه داده به تامین بودجه تروریسم و یک جنگ تهاجمی علیه سوریه ادامه دهند.

سخنگویان کنگره با حق به جانبی کامل دولت سوریه را متهم کرده اند که «مرتکب جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی علیه غیرنظامیان، از جمله کشتن، شکنجه و تجاوز شده است. هیچ کس از آماج حملات این دولت مصون نبوده است، حتی کودکان.» یک شنونده ساده دل هرگز نمی فهمد که دولت سوریه پیش از هر چیز در حال جنگ با شاخه سوری القاعده از جمله هزاران ستیزه جوی خارجی است که دولت های خارجی تسلیحات و بودجه آنها را تامین کرده اند.

 

سخنگویان در ادامه ارتش سوریه را به «هدف قرار دادن» بیمارستان ها، مدارس و بازارها متهم می کنند. یک شنونده دارای ذهنیت انتقادی می تواند بپرسد که چرا آنها باید به جای تروریست های القاعده و متحدانشان که هر روز ده ها و گاه صدها موشک را به بخش های تحت کنترل دولت در شهر حلب پرتاب می کنند، چنین مکان هایی را هدف قرار دهند.

بیانیه تبلیغاتی کنگره بدون اشاره به «کلاه سفیدها» تکمیل نمی شد. رویس گفته است: «ما قبلا شهادت رائد صالح از گروه کلاه سفیدهای سوری را شنیده ایم. این گروه شامل پزشکان، پرستاران و افراد داوطلبی است که عملا پس از بمباران ها، شتابان خود را به مناطق مورد اصابت قرار گرفته می رسانند تا مراقبت های پزشکی را به غیرنظامیان مجروح برسانند...آنها بیش از 600 پزشک و پرستار را از دست داده اند.»

این نیز یک یاوه کنگره ای دیگر است. هیچ پرستار و پزشکی در میان کلاه سفیدها وجود ندارد. این سازمان را آمریکا و انگلیس به وجود آورده اند و یک موسسه روابط عمومی مشکوک به شدت آن را تبلیغ کرده است. کلاه سفیدها صرفا در مناطق تحت کنترل جبهه النصره وابسته به القاعده (که به تازگی نام خود را به جبهه فتح شام تغییر داده) و گروه های تروریست همراه آنها عمل می کنند. کلاه سفیدها برخی کارهای امداد و نجات را در مناطق درگیری انجام می دهند، ولی نقش اصلی آنها دستکاری در افکار عمومی در ارائه اطلاعات مربوط به جنگ است.

کلاه سفیدها فعالانه مداخله آمریکا/ ناتو را از طریق ایجاد منطقه پرواز ممنوع تبلیغ می کنند. اخیرا کلاه سفیدها به یک منبع مهم ادعاها درباره قربانیان غیرنظامی بی گناه در شرق حلب تبدیل شده اند.

با توجه به تاریخچه تبلیغاتی روشن کلاه سفیدها، با این ادعاها باید با بدبینی برخورد کرد. ما باید بپرسیم شواهد و مدارک آنها دقیقا چه هستند؟

همین بدبینی را باید در مورد گزارش های ویدئویی و سایر گزارش هایی که از «مرکز رسانه ای حلب» منتشر می شود به خرج داد. این مرکز ساخته و پرداخته «سازمان تبعیدیان سوری» است که نشانی آن در خیابان کی در واشنگتن دی سی قرار دارد که خود نشان می دهد این سازمان یک عملیات بازاریابی مرتبط با آمریکا محسوب می شود.

کارزار سرنگونی دولت سوریه شکست خورده و احتمال پیروزی دولت سوریه و متحدان آن وجود دارد.

موج ورود داوطلبان جهادی بین المللی که پیش از این وجود داشته خشکیده است. ارتش سوریه و متحدانش از نظر نظامی یا تعیین ترتیبات مذاکره یا تغییر مکان «شورشیان» که قبلا در حمص، درعا(در حومه دمشق) و سایر نقاط وحشت افکنی کرده بودند، در حال کسب برتری هستند. در حلب ارتش سوریه و متحدانش در حال محکم کردن حلقه محاصره علیه مخالفان مسلح در شرق حلب هستند.

این اتفاق زنگ هشدار را در میان قانونگذاران نومحافظه کار متعهد به اسرائیل، عربستان سعودی و آمریکا به صدا در آورده است. آنها از این نومید شده اند که بتوانند مانع از دولت سوریه در محو نهایی گروه های تروریستی شوند که غرب و متحدانش در طول پنج سال و نیم گذشته از آنها حمایت کرده اند.

گروه های طرفدار اسرائیل از کارزار کنندگان بزرگ برای تصویب قطعنامه 5732 بوده اند. نام سایمون وایزنتال حتی در قطعنامه نیز آمده است. خاخام لی بایکل می نویسد: «وجدان جهانیان کجا رفته است؟» و همزمان پرسیده است چرا قطعنامه «انسان دوستانه» 5732 زودتر از این ها به تصویب نرسیده است.

منافع اسرائیل یکی از نیروهای اولیه تداوم و ترویج کشمکش است. سوریه رسما با اسرائیل در جنگ است که از زمان اشغال بلندی های سوری جولان ادامه دارد. سوریه یک متحد کلیدی مقاومت حزب الله لبنان و ایران به شمار می رود. در سال 2010 کلینتون وزیر امور خارجه از قطع روابط سوریه با حزب الله، کاهش روابط با ایران و به توافق رسیدن با اسرائیل سخن گفت. امتناع سوریه از عمل به این مطالبات واشنگتن در تشدید خصومت واشنگتن نقشی عمده ای داشت.

اسرائیل در حرف و عمل موضع خود را در موضوع سوریه روشن کرده است. مایکل اورن سفیر این کشور در آمریکا در مصاحبه ای گفته است: «ما همیشه خواسته ایم که بشار اسد برود، ما همیشه آدم بدهایی را که مورد حمایت ایران نیستند به آدم بدهایی که ایران حامی آنهاست ترجیح داده ایم...بزرگ ترین خطری که متوجه اسرائیل است، هلال راهبردی است که از تهران تا دمشق و بیروت امتداد دارد. و ما رژیم اسد را به عنوان اساس این هلال می دانیم.»

 

این اظهارات را اقدامات اسرائیل در بمباران مواضع سوری در جنوب سوریه و تامین مراقبت های درمانی برای ستیزه جویان جبهه النصره/ القاعده و دیگر گروه های مخالف مسلح به طور کامل حمایت کرده است.»

اگردولت سوریه و متحدانش به پیشروی در حلب، دیرالزور، حومه دمشق و جنوب ادامه دهند، وضعیت به شدت بحرانی خواهد شد. دشمنان سوریه- پیش از همه آمریکا، کشورهای خلیج فارس، ناتو و اسرائیل- به یک نقطه تصمیم گیری خواهند رسید. آیا باید مستقیما دست به مداخله بزنند یا اجازه دهند پروژه «تغییر رژیم» دچار فروپاشی شود؟ قطعنامه 5732 تلاشی است برای آماده سازی مداخله مستقیم و تهاجم.

یک نکته از تجربه لیبی روشن است: نومحافظه کاران اهمیتی نمی دهند که آنها کشوری را فرورفته در هرج و مرج پشت سرشان برجای بگذارند. هدف اصلی بی ثبات و ساقط کردن دولتی است که بیش از حد مستقل است. اگر آمریکا و متحدانش نتوانند بر کشوری سیطره پیدا کند، در این صورت دست کم می توانند اقتدار آن کشور را از بین ببرند و آن را در هرج و مرج و آشوب رها کنند.

آنچه در سوریه اهمیت دارد این است که آیا آمریکا و متحدانش از جمله اسرائیل و عربستان سعودی قادر به نابود کردن آخرین کشور عرب سکولار مستفل در منطقه هستند یا خیر و آیا هدف آمریکا برای یگانه ابرقدرت جهان باقی ماندن تامین خواهد شد یا خیر. تصویب عجولانه قطعنامه5732 بدون هرگونه بحث و جدل معناداری، نشانه ای از این امر است.

با وجود انتخاب ترامپ و اولویت اعلام شده اش برای مقابله با تروریسم اسلامی- نه ساقط کردن اسد- مدافعان تغییر رژیم از جنگ خود در سوریه دست برنداشته اند. آنها همچنان در پی تشدید تهاجم آمریکا در آنجا هستند و امیدوارند بتوانند پای پرزیدنت ترامپ را نیز به آن بکشانند.

همچنین روشن است که کنگره آمریکا به مکانی تبدیل شده که در آن دروغ های وقیحانه را می توان با مصونیت کامل بر زبان آورد و اقدامات خشونت آمیز بدون بدبینی، پشت نقاب غیراخلاقی «انسان دوستی» پنهان می شوند.

https://consortiumnews.com/2016/11/22/us-house-seeks-syria-war-escalation


* تهیه شده در کانال تلگرامی سیاحت غرب: @siaahategharb

نویسنده: ریک استرلینگ[1]

[1] . Rick Sterlingروزنامه نگاری تحقیقی و عضو جنبش همبستگی سوریه