در سالهاي منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي، دانشجويان پيرو خط امام در كنار بنيانگذار كبير انقلاب حضرت امام خميني(ره) تمام تلاش خود را براي پيروزي انقلاب انجام دادند.
همين جنبش دانشجويي در دوران دفاع مقدس در جبهههاي حق عليه باطل شركت كردند و برخي از آنها به فيض عظيم شهادت نائل آمدند و به قول سيد شهيدان هويزه شهيد محمدحسين علمالهدي كه ميفرمود: «ما عاقلانه انتخاب ميكنيم و عاشقانه عمل ميكنيم» و در حقيقت نتيجه اين تفكر شهادت بود كه راه سعادت همه آزادگان جهان است.
به هر تقدير حركت اصيل اين جنبش در تسخير لانه جاسوسي به اوج استكبارستيزي و دشمنشناسي خود ميرسد و منجر به انقلاب فرهنگي ميشود، سپس اين حركت در كنار جهاد سازندگي و در قالب كمك به محرومان با نگاه عدالتخواهي و كمك به مناطق كمبرخوردار متبلور ميشود و در ادوار بعدي اين جنبش در فعاليتهاي علمي، سياسي، فرهنگي و... در دانشگاهها تا كنون به فعاليت خود ادامه داده است، گرچه اين حركت از اوايل انقلاب تاكنون در مقاطعي از ادوار تحت تأثير ليبرالها و منورالفكرها مصادره به مطلوب شده و آنان از ظن و گمان خود، جنبش دانشجويي را تفسير كرده و نيم نگاهي به دانشگاه و روز 16 آذر داشتهاند و بعضاً از آن براي نيات جناحي خود سوءاستفاده كردند و با دخالتهاي بيمورد خود، جنبش دانشجويي در آن مقطع خاصيت خود را از دست داده بود و ديگر نه عدالتطلب بود و نه آرمانگرا بلكه حتي نمادهاي 16 آذر خود را از دست داده بود و 16 آذر نيز متأثر از اين جو، رنگ و بوي استكبارستيزي نداشت و بعضاً از طرف ليبرالها تبديل به روزي براي اعلام برائت از همه آن مفاهيم اصلي جنبش دانشجويي مبدل شده بود.
حافظه تاريخي ما فراموش نميكند كه حتي در برخي از سالها تبديل به ميتينگ مخالفان نظام، براي برائت از استكبارستيزي و روزي براي ابراز وجود عناصر مخالف و در برخي از دانشگاهها، گروهكهاي معاند كه با وجود طراحيها و نيرنگهاي كساني كه از محيط مقدس دانشگاه براي نيات خود سوءاستفاده ميكردند، شده بود.
دانشجويان بصير و ولايتمدار دانشگاههاي ايران اسلامي آگاهانه و انقلابي همواره در مقابل اين طراحيها، هوشمندانه و مدبرانه ايستادند و با برنامهريزي و وحدت خود، فرصت سوءاستفاده از دشمن و عناصر وابسته به آن را گرفتند و توانستند برگ زريني در پيكره استكبارستيزي دانشگاه بيفزايند و بار ديگر با شهداي استكبارستيز دانشگاه تجديد ميثاق كنند كه بيشك جنبشي ناب و اصيل است و ميتواند خود را به پيشينه تاريخي 16 آذر گره بزند و سالروز آن را گرامي بدارد كه:
1- مبارزه با استكبار جهاني (امريكاي جهانخوار) و اذناب او را در گفتار و رفتار و مشي حركتي خود در دستور كار قرار دهد و جنايتهاي آن را در ايران و ديگر كشورها براي جامعه دانشگاهي و مردم به تصوير بكشاند.
2- از كساني كه عليه اين مرز و بوم با دشمنان خارجي همدست شدند و توطئه كردند و در برخي از ادوار دانسته و ندانسته با آنها همكاري كردند، ابراز برائت كنند و براي محكوميت آنها اقامه دعوي و نيات واقعي آنها را براي جامعه تبيين كنند.
3- از برخي از منورالفكرها كه با ارزشهاي اسلامي فاصله گرفتهاند و دم از آزادي و تعامل با دشمن ميزنند، ابراز برائت كنند.
4- براي عدالتخواهي و ظلمستيزي كه از مفاهيم كليدي روز 16 آذر و در خور شأن دانشجو و دانشگاه است براي حمايت از مسلمانان مظلوم عراق، سوريه، يمن، نيجريه و... استفاده كنند.
5- تبيين و روشنگري را وظيفه خود بدانند و همچنان پيشرو و پيشگام باشند و مجيزگو و جيرهخوار فكري منورالفكرها نباشند.
6- در مسير عدالتخواهي، محرومان و مستمندان را دريابند و با مفاسد اقتصادي و اجتماعي، علم مبارزه بردارند، با اشرفيگري و صاحبان ثروتهاي بادآورده و كاخنشينان بيدغدغه كه بويي از خط امام نبردهاند و صاحبان فيشهاي نجومي نه از در تساهل و تسامح بلكه از مسير مطالبه و انتقاد و پيگيري مجدانه، مطالب را دنبال كنند.
7- به جاي حركت كاريكاتوري تكبعدي سياسي مورد طمع برخي از جريانهاي سياسي معلومالحال، به فكر اسلامي كردن دانشگاهها و تغيير در علوم انساني باشند كه همانگونه كه شهداي 16 آذر 1332 به فكر عدموابستگي به امريكا بودند، آنها نيز از ورود افكار غربي و شرقي در محيط مقدس دانشگاه جلوگيري كنند.
8- به جاي افتخار به ارتباط با برخي از روشنفكران داخلي و خارجي به فكر جلوگيري از نفوذ فكري و فرهنگي دشمن در جنگ نرم باشند تا خون شهداي دانشجوي سال 1332 و ديگر شهيدان دانشجو و جهاد علمي در دفاع از ايران اسلامي پايمال نشود.
9- به جاي رخوت و سستي و كمتحركي در دانشگاهها، پرچمدار جنبش بيداري دانشجويي با حضور انقلابي و جهادي در صحنههاي مختلف به منظور صيانت از استقلال، آزادي، جمهوريت و اسلاميت نظام و پاسدار اصول تغييرناپذير نه شرقي و نه غربي و حافظ دستاوردها و ارزشهاي اسلام در دانشگاهها باشند.
10- به جاي دعوت از برخي افراد معلومالحال در دانشگاهها كه ارزشهاي اسلامي را درك نكردهاند يا عامدانه آنها را به فراموشي سپردهاند، از افراد صاحبنظر، عالم و ارزشي استفاده شود.
11- به جاي اينكه برخي از تشكلها خود را پشت سر واژههايي چون آزادي بيان و تضارب آرا در دانشگاهها پنهان كنند، در عمق ضمير خودشان به برخي از حقها و حقيقتها واقف شوند و خود را اصلاح كنند.
علي ايحال در خصوص ويژگيهاي جنبش اصيل دانشجويي مطالب زيادي وجود دارد كه در اين موجز به برخي از آنها اشاره شد. در حقيقت اين موارد در حركتهاي يك تشكل دانشجويي اصيل بايد مدنظر قرار گيرد، در غير اين صورت نميتوان اسم آن را جنبش دانشجويي گذاشت و آن تشكل به مثابه ابزاري است كه در دست مطامع احزاب و جريانهاي خارج از دانشگاهها كه به هر نحو بخواهند آن را اداره ميكنند، كما اينكه اين تشكلنماها در برخي از ادوار در دانشگاهها ظهور و بروز داشتهاند.
*مجتبي باستان /جوان