کد خبر 665005
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۵ - ۰۰:۵۸

رسول مولتان روایت زن و‌ مردی است که با تفسیر جدیدی از زندگی و عالم و هستی آشنا شدند. تفسیری که یکباره یک پسر را در بیست و‌ سه سالگی، مرد و یک دختر را در هفده سالگی زن کرد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - رحیمی نه وسط معرکهٔ نبرد خونش ریخته شده نه پشت توپ و تانک و تیربار و هواپیما بود. یک نیروی ساده بوده در خارج از کشور.
 
نیرویی که حتی زمان جنگ هم ایران نبوده. می‌بینید! آدم چقدر باید کم‌توفیق باشد که جنگ را رها کرده و راهی کارهای شیک شود.
 
 
رحیمی اما دیپلمات نبود. به دلار هم حقوق نمی‌گرفت. مدتی از آغاز ماموریت‌ش حتی حقوقی هم نمی‌گرفته و در ولایت غربت از جیب می‌خورده. در اداره مربوط هم حتی برایش زده بودند و پرونده‌سازی هم کرده بودند. رحیمی نه نیروی امنیتی بود نه اطلاعاتی نه نظامی نه مغز متفکر طراحی موشک.
 
دشمن اما عاقبت مجبور شد تن به حذف فیزیکی‌اش بدهد. یک آدم فرهنگی مگر باید چه کرده باشد که ترور شود؟! رسول مولتان پیش و بیش از آنکه روایت رحیمی باشد، روایت انسان شناسی انقلاب اسلامی است. حجم رنجی که رحیمی و از آن‌ مهم‌تر مریم قاسمی زهد(همسر رحیمی) روی دوش‌هایشان کشیده‌اند در قامت تحمل هر کسی نیست.
 
رسول مولتان روایت زن و‌ مردی است که با تفسیر جدیدی از زندگی و عالم و هستی آشنا شدند. تفسیری که یکباره یک پسر را در بیست و‌ سه سالگی، مرد و یک دختر را در هفده سالگی زن کرد.
 
رسول مولتان حکایت جمله آن عزیزی‌ست که گفته بود فقط آدم‌های ضعیف به اندازهٔ امکانات‌شان کار می‌کنند. حکایت آدم‌هایی که عطای بوروکراسی و زندگی کارمندیِ پشت میزنشینی تپه‌های عباس‌آبادِ سازمان فخیمه را به لقایش بخشیدند و‌ زندگی‌شان را بر لبه آتشفشان بنا کردند.
 
درود و رحمت خدا اول بر مریم قاسمی و دوم بر سیدمحمدعلی رحیمی.
*محمدصادق علیزاده