در قسمت‌های دیگری از فیلم روایت حکومتی و رسمی از آوینی مردود شمرده می‌شود. اینکه او را سیاسی کرده‌اند و ای کاش حکومت آوینی را از آن خود نمی‌کرد.

به گزارش مشرق، «انحصار ورثه» مستندی است که می‌خواهد تکلیف میراث بر جای مانده یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های فرهنگی جمهوری اسلامی را روشن کند. به همین منظور تا جایی که توانسته افراد رنگارنگ و جوراجور مرتبط با شهید آوینی را در قالب 60 دقیقه فیلم مستند گرد هم آورده تا تکلیف سهم‌الارث هر یک را مشخص کند؛ از ابراهیم حاتمی‌کیا گرفته تا مهدی نصیری، از بهروز افخمی گرفته تا صادق زیباکلام و از کیومرث پوراحمد تا محمدسجاد آوینی (فرزند شهید آوینی). تلاشی برای عبور از روایتی که آن را روایت رسمی، کلیشه‌ای، تک‌بعدی و حکومتی از آوینی تلقی می‌کند. دقایق ابتدایی فیلم قصه‌گو، جذاب، و تا حدودی کمتر دیده و شنیده شده است؛ یعنی دوران «کامرانی» آوینی. دوران پیش از انقلاب که ریش پروفسوری و سبیل نیچه‌ای می‌گذاشته و شعر نو می‌گفته است. فیلم سعی می‌کند با تکیه بر یکی از مجموعه داستان‌هایی که از آوینی بر جای مانده و همچنین با مصاحبه با دوستان دوره دبیرستان و دانشگاه و کسانی که از آن دوران اطلاع دارند، حقیقت‌جویی و تحول درونی آوینی را بازگو کند، که انصافاً خوب از کار درآمده. هر چند این موضوع چنان مکتوم و درونی است که مدیوم سینما فرسنگ‌ها با به تصویر کشیدنش فاصله دارد.
 
 
 
بعد از آن وارد دنیای پس از انقلاب و جنگ و مستندسازی‌اش می‌شود و اینجاست که بگومگوهای فیلم بالا می‌گیرد. اگر نخواهیم در این نوشتار کوتاه وارد بحث و جدل درباره جزئیات فیلم شویم، باید ساختار کلی و ادعاهای کلان فیلم را در نظر بیاوریم و درباره روایتی که «انحصار ورثه» از آوینی ارائه می‌دهد، داوری کنیم.

روایت نخبگان
 
گرد هم آوردن این آدم‌های رنگارنگ در کنار هم، به‌عنوان مصاحبه‌شونده، در جهت اثبات همان ادعایی است که از زبان یکی از مصاحبه‌شوندگان شنیده می‌شود: آوینی رنگین بود نه تک بعدی. بنابراین باید همه طیف‌ها درباره او نظر بدهند. وگرنه صادق زیباکلام در مستند آوینی به چه کار می‌آید؟! جز اینکه اگر فردا به ما حمله کردند که یک‌جانبه حرف زدی فوراً لیست مصاحبه‌شوندگان را روی میز بگذاریم و از خود دفاع کنیم. البته فیلم به همین ساختار هم وفادار نمی‌ماند و به طرز شیطنت‌آمیزی چند تن از مصاحبه‌شوندگان را از جمله مهدی نصیری و محمد هاشمی، مفتضح می‌کند. مساله اینجاست که همه این اشخاص که در مستند حضور دارند از طبقه نخبگان جامعه هستند. یا نخبه سیاسی هستند یا فکری و فرهنگی. با این ساختار، حرف آن جوانی که در فلان منطقه دورافتاده ایران به تأثیر از شهید آوینی کتاب عبور از خط ارنست یونگر و مؤخره آوینی بر آن کتاب را خوانده و عمیقاً با مسائل آوینی درگیر شده، محلی از اعراب ندارد. چرا که او «الیت» نیست و به همین دلیل در مستند ما جایی ندارد و از آوینی ارث نمی‌برد. می‌بینیم که فیلم برخلاف ادعای کلیشه‌زدایانه از شخصیت آوینی، روایتی کاملاً بسته و نخبگانی از او ارائه می‌کند.
 
در قسمت‌های دیگری از فیلم روایت حکومتی و رسمی از آوینی مردود شمرده می‌شود. اینکه او را سیاسی کرده‌اند و ای کاش حکومت آوینی را از آن خود نمی‌کرد. این وجه مستند در تصاویری که همراه با یک موسیقی سمفونیک به شکل مضحکه‌آمیز از حضور شخصیت‌های سیاسی در مراسم تشییع آوینی نشان داده می‌شود، بیشتر نمایان است. برای این روایت، دو حالت بیشتر نمی‌توان در نظر گرفت: یا اینکه وجوه سیاسی به شدت پررنگ شخصیت آوینی مفروض گرفته شده و صحبتی از آن به میان نمی‌آید، یا فیلمساز، آوینی را مقدس‌تر از آن می‌داند که به چرک و کثافت سیاست بیالاید. هر چند نتیجه هر دو، یکی است. که اگر این‌گونه نبود چرا از نامه بسیار مهمی که آوینی به وزیر ارشاد وقت یعنی سید محمد خاتمی نوشته است، ذکری نشده است؟
 
 
 
ذبح زمان
 
در میان این جر و بحث‌هایی که بر سر آوینی بعد از انقلاب در می‌گیرد، چیزی که مغفول می‌ماند، «مسائل آوینی» است. فیلم در این‌باره یا سکوت می‌کند، یا به سطحی‌ترین شکل ممکن آن را بازنمایی می‌کند. مساله مهم نفی تجدد و تحجر در تفکر آوینی را با تمسخر مهدی نصیری به عنوان مجسمه تحجر! برگزار می‌کند و وارد ریز ماجرا نمی‌شود. در جای دیگری برای توجیه سخنان تند آوینی درباره حرمت موسیقی، اینطور استدلال می‌کند که آن اوایل در نتیجه روحیه انقلابی، بسیار تند و منفی‌نگر بود، اما به تدریج نگاهش بازتر شد. مستند به ما نمی‌گوید آن «اوایل» دقیقاً یعنی چه وقت؟ فیلم اصلاً تاریخ و تقویم ندارد و تقدم و تأخر حوادث و سخنان چندان معلوم نیست. در‌حالی‌که بسیاری از مقالات و سخنان تند آوینی (و به احتمال زیاد آن سخنان تند درباره موسیقی) متعلق به آخرین سال‌های زندگی آوینی است. در این شکل مستندسازی، «زمان» به پای روایت دلخواه ما از تحولات بعد از انقلاب آوینی ذبح می‌شود.
 
اگر با دیدگاه‌های حسین معززی‌نیا (داماد شهید آوینی) و کوثر آوینی (دختر شهید آوینی) آشنا باشیم، به نظر می‌رسد نگاه فیلم بیشتر نزدیک به خانواده شهید آوینی است و از این حیث فیلم، علاوه‌بر نخبگانی بودن، خانوادگی نیز هست؛ و خب طبیعی است که در مجادله انحصار ورثه شهید آوینی خانواده او باید سهم بیشتری ببرند!

سید علی سیدان