به گزارش مشرق، ما برخلاف آقای روحانی که از کوچکترین کنایهها نسبت به منتقدان خود دریغ نمیکند، اکنون که او خواسته یا بالاجبار در موضع پاسخ به نقض برجام برآمده و رسما آغاز روند بیاعتباری برجام در دولت اوباما را تایید کرده، زبان به کنایه باز نمیکنیم. همانطور که پیش از این و در جریان مذاکرات هستهای حملات تند او به منتقدان را با صبوری تحمل کردیم و ادبیات خود را شبیه ادبیات دولتمردان نکردیم.
اما این باعث نمیشود اکنون که دولت متمایل به غرب و خوشبین به کدخدا در موضع تقابل برجامی با واشنگتن قرار گرفته، باز هم توصیهها یا گپ و گفتهای دلسوزانه خود را از آقای روحانی دریغ کنیم. بویژه اینکه ما اکنون پس از توافق هستهای، با مشاهده بدعهدیهای مکرر آمریکاییها، در حال درک یک تجربه بزرگ و سودمند ملی هستیم و بر همین اساس ضروری است برخی پیوستهای این تجربه بزرگ مطرح شود.
انصافا آقای روحانی با منتقدان محتوای مذاکرات هستهای رفتار منصفانه و موقری نداشت. منتقدان صرفا از کاستیها و آسیبهای برخی مفاد توافق میگفتند اما در مقابل بیسابقهترین توهینها را از شخص اول اجرایی مملکت شنیدند. ادبیات آقای روحانی خطاب به منتقدان را حتی حامیان دولت نیز حمایت نمیکنند. اما در این میان یک رفتار آقای رئیسجمهور بسیار دور از انتظار و برخلاف مصالح انقلابی بود.
بارها رهبر معظم انقلاب تاکید کردند جریان مومن انقلابی که در مواقع خطر سپر بلای انقلاب و کشور بوده و هستند، باید همواره تکریم و تقویت شوند. با این حال اما آقای رئیسجمهور در موضوع مذاکرات هستهای نهتنها جوانان مومن و انقلابی را که تنها با استناد به مفاد توافقنامه ژنو و برجام دغدغههای انقلابی خود را مطرح میکردند، با ادبیات نامناسب خطاب قرار میداد بلکه بارها با طرح اتهاماتی مانند «کاسبان تحریم» شائبه تلاش رئیسجمهور برای بیاعتبار کردن جریان انقلابی در افکار عمومی را ایجاد کرد.
یکی از اصلیترین انتقادات ما به آقای روحانی مربوط به همین مورد است. بعید به نظر میرسد روحانی که خود یکی از امنیتیترین چهرهها از ابتدای انقلاب بوده است، از فهم این مهم غافل باشد که بیاعتبار کردن جریان انقلابی چه آسیبهایی به ماهیت و امنیت نظام وارد میکند. و این موضوع قطعا به زیان دولت او نیز تمام میشود چراکه جریان انقلابی و همان حزباللهیهایی که آقای روحانی توهینهای مکرری به آنها کرد، تکیهگاه بزرگ دولتها در نظام اسلامی بوده و هستند.
اکنون اما به مصداق آیه شریفه «یدالله فوق ایدیهم» روند کار به سمتی رفته است که با نقض مکرر برجام و آشکار شدن حفرههای غیر قابل شمارش توافق هستهای، نهتنها درستی انتقادات این جوانان مومن و انقلابی نسبت به ضعف تیم مذاکرهکننده هستهای دولت آقای روحانی اثبات شده است بلکه در ادامه و با آغاز روند تقابلی- ولو بسیار ضعیف و غیرکاربردی- دولت آقای روحانی با آمریکاییها بر سر برجام، تدبیر دقیق و احاطه همین جوانان حزباللهی نسبت به دانش هستهای و مهمتر از آن دیپلماسی هستهای آشکار شده است.
آقای روحانی در نامهای به آقای علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، دستوراتی را درباره پیشرانههای هستهای دریایی و نیز برنامهریزی و طراحی سوخت این پیشرانهها ابلاغ کرده است. این اقدام دولت که در مقابل نقض برجام براساس تمدید قانون ISA علیه ایران صورت گرفته، وضعیت تدبیر دولت در چنین مواقعی را نشان میدهد.
اگرچه به اعتقاد ما این واکنش دولت در مقایسه با آنچه آمریکاییها انجام دادهاند، بسیار ضعیف و نامتوازن بوده است اما جالب این است که همین میزان واکنش را نیز پیش از این یعنی بیش از 4 سال قبل همین جوانان انقلابی پیشبینی کرده بودند. مردادماه سال 91 کمیسیون صنایع مجلس شورای اسلامی در دوره نهم، طرحی را مطرح کرد که عنوان آن «ارتقای تکنولوژی سیستم پیشرانه اقیانوسپیماها، کشتیها و نفتکشها» بود.
مهرداد بذرپاش که بانی این طرح بود، درباره آن اینگونه توضیح داد: «در این طرح دولت مکلف میشود تکنولوژی سیستم پیشرانه اقیانوسپیماها را ارتقا دهد. براساس این طرح سیستم پیشرانه اقیانوسپیماها، کشتیها و نفتکشها باید طوری تغییر کند که کشتیها و نفتکشها بتوانند مسافت طولانی را بدون سوخت طی کنند. با اجرای این طرح اقیانوسپیماها میتوانند با بهرهگیری از روشها و تکنولوژیهای روز بدون نیازمندی به پهلو گرفتن در بنادر و اسکلههای کشورهای مختلف، مسافت میانقارهای را بهراحتی طی کنند».
این طرح در واقع برنامهریزی برای ساخت کشتیهایی با سوخت هستهای را کلید میزد که در حالت مرسوم و اقتصادی، نیاز به سوخت اورانیوم با غنای بین 46 تا 90 درصد داشت. در واقع این طرح یک برگ برنده در اختیار جمهوری اسلامی بود تا در آن برهه بتواند در مذاکرات هستهای از آن استفاده بهینه انجام بدهد.
آنچه حسن روحانی به علیاکبر صالحی دستور داده البته در سطحی خفیفتر از این طرح مجلس نهم است. اگرچه ماهیت آن طرح مجلس نهم و این دستور روحانی با توجه به زمان اقدام آن متفاوت است اما هدف از این یادآوری این بود که نشان داده شود جوانان انقلابی منتقد محتوای مذاکرات هستهای در دولت آقای روحانی کاملا بر موضوع صنعت هستهای کشور و مهمتر از آن دیپلماسی هستهای کشور احاطه داشته و دارند. این موضوع هم در ماجرای بدعهدیهای مکرر آمریکا و نقض برجام و هم در زمان واکنش دولت به این بدعهدیها مشخص شد. به عبارت دقیقتر، اکنون هم نقدهای منتقدان درباره محتوای ضعیف برجام و حفرههای خسارتبار آن برای کشور اثبات شده است و هم دولت روحانی برای مقابله با این بدعهدیها و نقض برجام، دست به دامان همان اهرمهای فشار مطرح شده توسط منتقدان برای پیشبرد مذاکرات هستهای، در سالهای قبل شده است.
حالا شما قضاوت کنید. «بیسواد» کیست؟
منبع: وطن امروز
اما این باعث نمیشود اکنون که دولت متمایل به غرب و خوشبین به کدخدا در موضع تقابل برجامی با واشنگتن قرار گرفته، باز هم توصیهها یا گپ و گفتهای دلسوزانه خود را از آقای روحانی دریغ کنیم. بویژه اینکه ما اکنون پس از توافق هستهای، با مشاهده بدعهدیهای مکرر آمریکاییها، در حال درک یک تجربه بزرگ و سودمند ملی هستیم و بر همین اساس ضروری است برخی پیوستهای این تجربه بزرگ مطرح شود.
انصافا آقای روحانی با منتقدان محتوای مذاکرات هستهای رفتار منصفانه و موقری نداشت. منتقدان صرفا از کاستیها و آسیبهای برخی مفاد توافق میگفتند اما در مقابل بیسابقهترین توهینها را از شخص اول اجرایی مملکت شنیدند. ادبیات آقای روحانی خطاب به منتقدان را حتی حامیان دولت نیز حمایت نمیکنند. اما در این میان یک رفتار آقای رئیسجمهور بسیار دور از انتظار و برخلاف مصالح انقلابی بود.
بارها رهبر معظم انقلاب تاکید کردند جریان مومن انقلابی که در مواقع خطر سپر بلای انقلاب و کشور بوده و هستند، باید همواره تکریم و تقویت شوند. با این حال اما آقای رئیسجمهور در موضوع مذاکرات هستهای نهتنها جوانان مومن و انقلابی را که تنها با استناد به مفاد توافقنامه ژنو و برجام دغدغههای انقلابی خود را مطرح میکردند، با ادبیات نامناسب خطاب قرار میداد بلکه بارها با طرح اتهاماتی مانند «کاسبان تحریم» شائبه تلاش رئیسجمهور برای بیاعتبار کردن جریان انقلابی در افکار عمومی را ایجاد کرد.
یکی از اصلیترین انتقادات ما به آقای روحانی مربوط به همین مورد است. بعید به نظر میرسد روحانی که خود یکی از امنیتیترین چهرهها از ابتدای انقلاب بوده است، از فهم این مهم غافل باشد که بیاعتبار کردن جریان انقلابی چه آسیبهایی به ماهیت و امنیت نظام وارد میکند. و این موضوع قطعا به زیان دولت او نیز تمام میشود چراکه جریان انقلابی و همان حزباللهیهایی که آقای روحانی توهینهای مکرری به آنها کرد، تکیهگاه بزرگ دولتها در نظام اسلامی بوده و هستند.
اکنون اما به مصداق آیه شریفه «یدالله فوق ایدیهم» روند کار به سمتی رفته است که با نقض مکرر برجام و آشکار شدن حفرههای غیر قابل شمارش توافق هستهای، نهتنها درستی انتقادات این جوانان مومن و انقلابی نسبت به ضعف تیم مذاکرهکننده هستهای دولت آقای روحانی اثبات شده است بلکه در ادامه و با آغاز روند تقابلی- ولو بسیار ضعیف و غیرکاربردی- دولت آقای روحانی با آمریکاییها بر سر برجام، تدبیر دقیق و احاطه همین جوانان حزباللهی نسبت به دانش هستهای و مهمتر از آن دیپلماسی هستهای آشکار شده است.
آقای روحانی در نامهای به آقای علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، دستوراتی را درباره پیشرانههای هستهای دریایی و نیز برنامهریزی و طراحی سوخت این پیشرانهها ابلاغ کرده است. این اقدام دولت که در مقابل نقض برجام براساس تمدید قانون ISA علیه ایران صورت گرفته، وضعیت تدبیر دولت در چنین مواقعی را نشان میدهد.
اگرچه به اعتقاد ما این واکنش دولت در مقایسه با آنچه آمریکاییها انجام دادهاند، بسیار ضعیف و نامتوازن بوده است اما جالب این است که همین میزان واکنش را نیز پیش از این یعنی بیش از 4 سال قبل همین جوانان انقلابی پیشبینی کرده بودند. مردادماه سال 91 کمیسیون صنایع مجلس شورای اسلامی در دوره نهم، طرحی را مطرح کرد که عنوان آن «ارتقای تکنولوژی سیستم پیشرانه اقیانوسپیماها، کشتیها و نفتکشها» بود.
مهرداد بذرپاش که بانی این طرح بود، درباره آن اینگونه توضیح داد: «در این طرح دولت مکلف میشود تکنولوژی سیستم پیشرانه اقیانوسپیماها را ارتقا دهد. براساس این طرح سیستم پیشرانه اقیانوسپیماها، کشتیها و نفتکشها باید طوری تغییر کند که کشتیها و نفتکشها بتوانند مسافت طولانی را بدون سوخت طی کنند. با اجرای این طرح اقیانوسپیماها میتوانند با بهرهگیری از روشها و تکنولوژیهای روز بدون نیازمندی به پهلو گرفتن در بنادر و اسکلههای کشورهای مختلف، مسافت میانقارهای را بهراحتی طی کنند».
این طرح در واقع برنامهریزی برای ساخت کشتیهایی با سوخت هستهای را کلید میزد که در حالت مرسوم و اقتصادی، نیاز به سوخت اورانیوم با غنای بین 46 تا 90 درصد داشت. در واقع این طرح یک برگ برنده در اختیار جمهوری اسلامی بود تا در آن برهه بتواند در مذاکرات هستهای از آن استفاده بهینه انجام بدهد.
آنچه حسن روحانی به علیاکبر صالحی دستور داده البته در سطحی خفیفتر از این طرح مجلس نهم است. اگرچه ماهیت آن طرح مجلس نهم و این دستور روحانی با توجه به زمان اقدام آن متفاوت است اما هدف از این یادآوری این بود که نشان داده شود جوانان انقلابی منتقد محتوای مذاکرات هستهای در دولت آقای روحانی کاملا بر موضوع صنعت هستهای کشور و مهمتر از آن دیپلماسی هستهای کشور احاطه داشته و دارند. این موضوع هم در ماجرای بدعهدیهای مکرر آمریکا و نقض برجام و هم در زمان واکنش دولت به این بدعهدیها مشخص شد. به عبارت دقیقتر، اکنون هم نقدهای منتقدان درباره محتوای ضعیف برجام و حفرههای خسارتبار آن برای کشور اثبات شده است و هم دولت روحانی برای مقابله با این بدعهدیها و نقض برجام، دست به دامان همان اهرمهای فشار مطرح شده توسط منتقدان برای پیشبرد مذاکرات هستهای، در سالهای قبل شده است.
حالا شما قضاوت کنید. «بیسواد» کیست؟
منبع: وطن امروز