وزارت ورزش و کمیته المپیک در حالی از یک به اصطلاح ورزش به نام کونگ‌فو توآ حمایت می‌کنند که ریشه آن در تفکرات الحادی و مشرکانه بنیانگذاری است که ادعای خدایی داشت و حال ما مروج آنیم!

سرویس ورزش مشرق - چندی قبل بود که شاهد انتشار خبری در فضای ورزش کشور بودیم. عنوان شده بود که مجمع عمومی جهانی و آسیایی توآی در تهران برگزار شد. وقتی خبر تعجب برانگیزتر شد که نام مسعود سلطانی فر (وزیر ورزش)، کیومرث هاشمی (رئیس کمیته ملی المپیک) و سایر مقامات ورزش کشور در آن دیده شد. این نشان از آن داشت که این مسئولان نیز حامی چنین حرکتی هستند و پای آن مهر تائید می زنند. اما توآی که کونگ فو توآی است، باید از سوی حاکمیت ما حمایت شود یا بساط آن برچیده شود؟
 


به راستی، سلطانی فر که مدعی شناخت ورزش است، می داند که امضای خود را پای برگه چه ورزشی می زند؟ هاشمی که از کارشناسان ورزش کشور است، می داند حمایت از چه می کند؟ مروری بر مراحل شکل گیری و تکوین کونگ فو توآ که این روزها به توآ مشهور شده، می تواند راهگشا باشد و نشان دهد چه حرکت خطرناک و ناصوابی در کشور ترویج می‌شود و هزینه بیت المال برایش به هدر می رود؛ ورزشی که در حقیقت بنیانی فرقه گونه دارد.

ورزشی که بر مبنای الحاد و شرک است!

کونگ فو توآی که این روزها با عنوان توآ مشغول به فعالیت است، ملغمه ای از برخی سبک های رزمی چینی و باورهای مشرکانه بنیانگذاری است که مدعی رهبری و خدایی بر جهان بود! این ورزش را فردی به نام ابراهیم میرزایی که درباره آن خواهیم نوشت، از ابتدای دهه پنجاه شمسی بنیانگذاری کرده و برای گسترش آن نیز دانشکده "انشاء تن و روان" را در سال 52 تاسیس کرد که در اوایل انقلاب اسلامی به کارش خاتمه داده شد. اما در همین مدت نیز به دلیل جذابیت های فراوانی که داشت، مورد اقبال جوانان قرار گرفت و توانست جمعیتی را برای خود دست و پا کند.
 


کونگ فو توآی دیروز که این روزها به توآی تغییر نام داده، مجموعه ای از حرکات بدنی منشق از مبارزات چینی است که با تفکراتی الحادی و مشرکانه تلفیق شده است. این باورداشت‌ها نیز محصول تفکرات ابراهیم میرزایی، بنیانگذاری است که ادعای الوهیت و راهبری بشریت را داشت. قداست و الوهیت‌بخشی به بنیانگذار و یارانش، توهم خداانگاری برای موسس، قداست‌زدایی از پیامبران و آموزه های الهی، ایراد کردن اتهامات و دروغ‌هایی به ادیان الهی و ...، گوشه‌ای از فعالیت‌های صورت گرفته از سوی این فرقه بود که در ادامه مسیر، شکل اقدام عملی علیه جمهوری اسلامی را هم گرفت.

در حقیقت، این به اصطلاح ورزش که شمائی فرقه‌گونه داشت، در تلاش بود تا در دهه اول فعالیت، با بهره‌مندی از ظرفیت‌هایی مانند جذابیت، شور و حرکت ورزش‌های چینی، به جذب جوانان، افراد کم سواد و متعلق به طبقات پایین دست جامعه بپردازد. در ادامه نیز با القای تفکرات مشرکانه و الحادی خود، به یک جنبش سیاسی رسیده و بتوانند به اهداف سیاسی و امنیتی خود دست یابند. ذکر این نکته قابل توجه است که رابط میرزایی در دوران زندگی در خارج از ایران، یک فرد مشهور مرتبط با موساد بود. موضوعی که نشان از ارتباط وی با این سرویس از سال‌ها قبل داشت و می تواند راهگشای فهم درون مایه و واقعیت های کونگ فو توآ باشد.

و ناگهان خدا ظهور کرد!

ابراهیم میرزایی متولد سال 1318 از گرگان است. وی از ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۴ دانشکده افسری را در نیروی مخصوص کماندویی به اتمام رساند و از سال ۱۳۴۴ تا سال ۱۳۴۹ نزدیک به ۹ دورهٔ خارجی را گذراند. میرزایی از ابتدای دهه ۵۰ کونگ‌فو توآ را ایجاد کرد. او برای آموزش این رشته "دانشکده انشاء تن و روان" را تأسیس کرد. میرزایی پس از انقلاب اسلامی، در دوره اول انتخابات ریاست‌جمهوری ایران نامزد شد که در ادامه، رد صلاحیت شد.

مییرزایی فعالیت های گسترده ای را با هوادارانش علیه جمهوری اسلامی تدارک می بیند که در ادامه منجر به بازداشت وی می شود. وی در سال 1363 به شش ماه حبس محکوم می شود که در پس از سپری کردن آن، به محل زادگاهش بازگشته و به چوپانی مشغول می شود. او در واکنش به دلیل این اقدام، عنوان می‌داشت که چونان حضرت موسی (ع) و سایر پیامبران، به این شغل مشغول شده است. همین نمودی از آشکار شدن نشانه هایی از انحراف در وی بود که بعدها به ادعاهای عجیبی منجر می‌شود.
 


ابراهیم میرزایی در سال 65 به ملارد کرج عزیمت و با تکمیل ساختمان نیمه کاره خود، آنجا را به بیمارستان فیزیولوژی انسانی تبدیل و مبادرت به درمان بیماران کرده و پس از مدتی با ادعای امام زمانی (مهدویت)، عنوان کرد قیامت فرا رسیده است. در این دوران است که سفیرانی را به کشورهای خارجی اعزام می‌کند تا پیامش را به جهان برساند! میرزایی در ادامه ادعای نبوت و الوهیت می‌کند که توسط اعضای فرقه‌اش نیز تبلیغ و ترویج می‌شود.

وی و هوادارانش، در این سال ها مشغول جمع آوری افراد و تبلیغ گسترده‌ای هستند که با مجموعه‌ای از فعالیت‌های حساب شده از سوی سربازان گمنام امام زمان (عج)، ضربات سنگینی را دریافت می‌کنند. همین نیز موجب می‌شود تا وی و شماری از یارانش به صورت قاچاق به ترکیه فرار کنند. میرزایی مدتی در این کشور در بازداشت به سر می‌برد تا به آلمان منتقل شده و آنجا در انزوا و پنهانی زندگی کند. البته او از طریق برخی افراد با شبکه افرادش در ارتباط بوده است. تا امروز که اطلاع رسمی از وی در دست نیست و برخی از مرگ حتمی این مدعی خبر می دهند.
 


ابراهیم میرزایی اندیشه‏‌های عجیب و غریبی در مقایسه با دیگر مدعیان دارد. برای نمونه او در سال 1371 به یکی از مریدان خود در ایران دستور ساخت کشتی بزرگ را در مدت 2 ماه می‌دهد تا مریدان و هوادارانش را سوار بر آن کرده و در دریا سیر دهد! یکی از مهمترین ادعاهای میرزایی ادعای امام زمانی است که این ادعا به ادعای سلطان اسلامی و صاحب الامری و در نهایت الوهیت منجر می شود. او الوهیت را به خود منتسب می‏کند زیرا در این زمان خود را صاحب حکم کلام دانسته و می گوید تمام فرامین خلقت در همین کلام است.

دستگاه ورزش و رفتاری پرابهام!

با این پیش زمینه و واقعیت ها درباره یک ورزش که مبنای آموزشی و تربیتی آن الحادی است، به یک باره شاهدیم که در دهه هشتاد شمسی، این مجموعه به صورت رسمی به ورزش کشور بازمی گردد؛ البته با عناوین دیگر؛ اما ماهیتی یکسان! در حقیقت، یک اهمال و غفلت عجیب و مشکوک، زمینه بازگشت بدنه میرزایی را به ورزش فراهم می کنند که سال ها در خفا بوده اند. اکنون نیز وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک در حال حمایت از ورزشی هستند که عملا به ترویج چنین باورهای انحرافی و ناصوابی می پردازند.
 


به غیر از اهمال و کم کاری مسئولان وقت ورزش در رسمیت دادن به کونگ فو توآ که در جای خود قابل بررسی و پیگیری است، چرا باید مسعود سلطانی فر که او را دایره المعارف ورزش می‌نامند، چنین خام و ناپخته رفتار کند؟ چرا کیومرث هاشمی به نقش حمایتی از این ورزش می پردازد که ریشه آن معلوم است؟ چرا باید مسئولان ورزش در ردیف اول حمایت از برنامه ای با عنوان مجمع عمومی آسیایی و جهانی توآ بنشینند و آن را ترویج کنند؟ تردیدی نیست که کونگ فو توآ باید برچیده شده و جوانان و مردم به سوی ورزش هایی هدایت شوند که مبنا و اساسی درست و صحیح دارند. آیا این غفلت عجیب، جبران خواهد شد؟