شاهدیم که فوتبال کشورمان به مناسبتهای مختلف به این کشور سفر میکند و دوبی را تبدیل به پایگاهی برای اردوها و دیدارها کرده است. موضوعی که شاید دیگر بدیهی است که نباید به این دیار سفر کرد و بدون نامه وزارت خارجه نیز میشد این مهم را دریافت؛ اما اتفاقاتی در حال روی دادن است که تاسف برانگیز و حتی شائبه برانگیز است. اصراری عجیب بر برگزاری اردو و دیدارهای تدارکاتی تیم ملی فوتبال در دوبی!
این روزها این سوال در ذهن وجود دارد که چرا سرمربی تیم ملی که عملا نقشی فراتر از یک مربی را دارد، مدام اصرار به برگزاری دیدارها و اردوها در خاک کشوری متخاصم دارد؟ در این بین، نقش برخی واسطه ها و به خصوص آقای "م" در این ماجرا چیست؟ چه اتفاقی این اصرار را به لغو دیدار تدارکاتی با سنگاپور نزدیک می کند؟ فدراسیون و مدیرانش در این بین چه می کنند و چرا صرفا نظاره گر رفتارهای غیر متعارف کارلوس کی روش هستند؟
اگرچه نمی توان منکر اهمیت جام جهانی و صعود به آن شد؛ ولی را باید هر رفتاری از سوی سرمربی پرتغالی را قبول کرد؟ آیا هیچ کشوری غیر از امارات برای برگزاری اردو و بازی دوستانه وجود ندارد؟ چرا از ظرفیت های داخلی به این سادگی می گذریم و تلاشی برای بهره برداری از آنها وجود ندارد؟ چه موضوعی موجب می شود تا به راحتی از این امکان ها گذشت و اصرار بر اردو در زمینی داشت که در خصومت با این ملت از هیچ تلاشی فرو گذار نیست؟ در پس پرده چه خبر است؟
شاید کارلوس کی روش بیشتر از خود ما با روحیات ما و به خصوص مدیران ما آشناست که البته اینگونه نیز بوده. او فهمیده که حرکات موزون خیابانی بعد از صعود و موفقیت، برای عده ای مهمتر از حفظ عزت و احترام یک ملت است چرا که نفع برخی در این رفتارها و نمایش ها نهفته است. او فهمیده امیدی به زیرساخت سازی در ایران نیست و بهتر است به فکر آینده خودش باشد. فعلا در ایران و بعد از صعود و نشان دادن پرچم ایران منقش در بند ساعتش و اتمام حرکات موزون خیابانی، پیشنهاداتی نیز خواهد رسید که از الان باید به آنها فکر کند.
ما نباید از او انتقاد کنیم که هر چه بر ما می رود، از ماست!