به گزارش مشرق، «غدیر» دختری از شهرک محاصره شده «فوعه» است که اخیرا در چارچوب عملیات تبادل میان مردم مظلوم شهرکهای تحت محاصره کفریا و فوعه با تروریستهای باقیمانده در محلههای شرقی توانست به همراه شمار دیگری از مردم خارج شود و به حلب بیاید. خبرنگار پس از خروج از این منطقه توانست با وی گفتوگو کند. این دختر رنجور از سختیها و مشکلاتی سخن گفت که دلها را به درد میآورد.
غدیر که به خاطر دیدن پدرش از دیدن برادرش محروم شده است، نمیخواهد در راحتی و آرامش باشد، وقتی هنوز مردم باقیمانده در فوعه و کفریا در محاصره هستند و شادیاش زمانی تکمیل میشود که همه آنها از محاصره آزاد شوند.
او میگوید: در حالی خارج شدم،که دوستانم در آنجا جا ماندند، مردمی جاماندند که تمام عمرم برای آنها غصه میخورم. آرزو داشتم که خارج شوم(از فوعه) تا پدرم را ببینم و آیندهام تامین شود،خیلی آرزو داشتم،اما به من قول داده نشد که اینگونه خارج شوم و بقیه را جا بگذارم، به من وعده داده شده بود که برای همیشه گشایش ایجاد شود و رها شوند.
وی خاطر نشان میکند: دو سال بر ما گذشت، مردم فوعه و کفریا، همه همچون یک روح هستند،ما گرسنگی و تشنگی را با هم تقسیم کردیم و ظلمی که بر هیچ انسانی در این دنیا همانند ما وارد نشد.ما حتی ظلم و ستمی را که هیچ کس در سوریه مثل ما آن را تحمل نکرد،با هم تقسیم کردیم، جوانانی را از دست دادیم(شهید شدند) که اگر همه افراد مسلح در سوریه به هلاکت برسند،نمیتواند غم از دست دادن عزیزانمان را برطرف کند.
غدیر میگوید : اشکهای مادرانمان،خاک فوعه را که در داخل خود شهدایمان را جای داده،سیراب کرد.مجروحان باقیمانده در آنجا(فوعه و کفریا) امکانات مداوا ندارند.آیا ما خارج شدیم که تکریم شویم و غذا بخوریم و همزمان مردمی در فوعه و کفریا قرص نانی برای خوردن نداشته باشند؟همچنان مردمی در آنجا هستند که از سرما، گرسنگی و ظلم رنج میبرند.
او با آه و ناله میافزاید: خطاب به همه ملت سوریه میگویم،خطاب به همه مادران و خواهران شهدا و همه کسانی که از دیدن فرزندشان محروم هستند، میگویم،فرزندان ما را خارج کنید، زندگی در اینجا در حالی که خانوادههایمان در آنجا(کفریا و فوعه) هستند، چه ارزشی دارد؟ خواهان گشایش قریب الوقوع و آزادی همه هستیم.ما میخواهیم که حقمان را که دو سال از آن محروم شدهایم، بستانیم.
او از بشار اسد و سید حسن نصرالله و جمهوری اسلامی ایران به عنوان حامیان اصلی ملت سوریه درخواستی دارد و میگوید: من خواهش میکنم، از شما جناب رئیس جمهور خواهش میکنم،تو را ای ایران صدا میزنم،شما را جناب سیدحسن نصرالله صدا میزنم، به شما خیلی امید داریم.خیلی به شما امید بستهایم، مردم ما در داخل(کفریا و فوعه) در حال مرگ هستند و در شرایط فاجعهباری زندگی میکنند.فوعه و کفریا با فاجعه روبرو است. از شما خواهش میکنم، افراد باقیمانده در داخل(کفریا و فوعه) را نجات دهید، هیچ کس برایشان نمانده است،از شما خواهش میکنم.
غدیر که به خاطر دیدن پدرش از دیدن برادرش محروم شده است، نمیخواهد در راحتی و آرامش باشد، وقتی هنوز مردم باقیمانده در فوعه و کفریا در محاصره هستند و شادیاش زمانی تکمیل میشود که همه آنها از محاصره آزاد شوند.
او میگوید: در حالی خارج شدم،که دوستانم در آنجا جا ماندند، مردمی جاماندند که تمام عمرم برای آنها غصه میخورم. آرزو داشتم که خارج شوم(از فوعه) تا پدرم را ببینم و آیندهام تامین شود،خیلی آرزو داشتم،اما به من قول داده نشد که اینگونه خارج شوم و بقیه را جا بگذارم، به من وعده داده شده بود که برای همیشه گشایش ایجاد شود و رها شوند.
وی خاطر نشان میکند: دو سال بر ما گذشت، مردم فوعه و کفریا، همه همچون یک روح هستند،ما گرسنگی و تشنگی را با هم تقسیم کردیم و ظلمی که بر هیچ انسانی در این دنیا همانند ما وارد نشد.ما حتی ظلم و ستمی را که هیچ کس در سوریه مثل ما آن را تحمل نکرد،با هم تقسیم کردیم، جوانانی را از دست دادیم(شهید شدند) که اگر همه افراد مسلح در سوریه به هلاکت برسند،نمیتواند غم از دست دادن عزیزانمان را برطرف کند.
غدیر میگوید : اشکهای مادرانمان،خاک فوعه را که در داخل خود شهدایمان را جای داده،سیراب کرد.مجروحان باقیمانده در آنجا(فوعه و کفریا) امکانات مداوا ندارند.آیا ما خارج شدیم که تکریم شویم و غذا بخوریم و همزمان مردمی در فوعه و کفریا قرص نانی برای خوردن نداشته باشند؟همچنان مردمی در آنجا هستند که از سرما، گرسنگی و ظلم رنج میبرند.
او با آه و ناله میافزاید: خطاب به همه ملت سوریه میگویم،خطاب به همه مادران و خواهران شهدا و همه کسانی که از دیدن فرزندشان محروم هستند، میگویم،فرزندان ما را خارج کنید، زندگی در اینجا در حالی که خانوادههایمان در آنجا(کفریا و فوعه) هستند، چه ارزشی دارد؟ خواهان گشایش قریب الوقوع و آزادی همه هستیم.ما میخواهیم که حقمان را که دو سال از آن محروم شدهایم، بستانیم.
او از بشار اسد و سید حسن نصرالله و جمهوری اسلامی ایران به عنوان حامیان اصلی ملت سوریه درخواستی دارد و میگوید: من خواهش میکنم، از شما جناب رئیس جمهور خواهش میکنم،تو را ای ایران صدا میزنم،شما را جناب سیدحسن نصرالله صدا میزنم، به شما خیلی امید داریم.خیلی به شما امید بستهایم، مردم ما در داخل(کفریا و فوعه) در حال مرگ هستند و در شرایط فاجعهباری زندگی میکنند.فوعه و کفریا با فاجعه روبرو است. از شما خواهش میکنم، افراد باقیمانده در داخل(کفریا و فوعه) را نجات دهید، هیچ کس برایشان نمانده است،از شما خواهش میکنم.